امروزه در همه عرصههای مهم حیات بشری، آیندهپژوهی مجدّانه دنبال میشود. کلیات واحد و خلاقیتهای موردی، هم علم را جلو میبرد و هم مسائل را حل میکند. یعنی احتمال خطا کم میشود و درصد موفقیت افزایش مییابد.
اگر تعلیموتربیت همه زندگی و شوق ماست و مدرسه منزل اول و آخر ما، باید بتوانیم و بدانیم، فراتر از آیندهنگری، مسائل پیش رو را بررسی و مطالعه کنیم. خیلی محتمل است که آینده آموزشوپرورش را از دست بدهیم.
٭٭٭
جنگ جهـانی دوم از اتـفـاقـات مهم دنیاسـت؛ خیلیمهم. همه کشورها و آدمهای به ظاهر متمدن و به ظاهر عالم و فرهنگپرور به طرز وحشیانـهای به جـان هـم افتادند؛ با جدیدترین سلاحهای غیرقابلتصور؛ با پیچیدهترین طراحـیهایی که کسی فکرش را هم نمیکرد. در همان اثنای جنگ چند سؤال مهم و مهمتر مطرح شدند که همان سؤالها زمینه مطالعات آینده را بهطور جدی فراهـم کردند: چه کنیم که دیگر درگیر چنین جنگی نشویم؟ در جنگ بعدی چه سلاحهایی به کـار خواهـند رفت؟ اقتصاد جامعه را چگونه اداره کنیم که در جنگهای بعد کمتر آسیب ببینیم!؟
آیندهپژوهی کمکم شکل گرفت. اولین موضوع جدی آیندهپژوهان، فهم مسائل مربوط به معیشت روزمره مردم بود. در این قسمت از مطالعات، نظریه «پیچیدگی» مطرح شد. سیاستمداران، روشنفکران، پژوهشگران و سـرمایهداران به این جمـعبندی رسـیدند که مسائل دنیا خیلی پیچیده و سخت هستند. دنیا پس از آغاز جنگ سرد بهطرز محسوسی پیچیده شد. در عصر جدید، آهنگ «تغییر» شتاب فـوقالـعادهایگرفـته بود و سرعت تحولات بهدلیل گسترش عجیب رسانهها، خیلی شتابـناک شده بود. تـا پایان قرن بیستـم رسانه به عنصر مهم تغییر، وسیله اصلی تحول و عامل ناگزیر بودن دگرگونی بدل شد. این واقعیت مهم و البته هولناک، لزوم آیندهپژوهی را بهتر اثبات میکرد. رسانهها آنقدر اثرگذار شده بودند که «همهچیز» بشر در آستانه تغییری سریع و حتی ناخواسته قرار گرفت.
در ابتدای قرن بیستویک فهم بشری از اوضاع خود تغییراتی جدی و هراسانگیز کرد. «دنیای پیچیده» جای خود را به «دنیای آشوبناک» داد. در دنیای پیچیده شرایط سخت و دشوار تا حدود زیادی قابلپیشبینی بود. به همین دلیل دو اتفاق دیگر دربارهاش میتوانست رخ دهد: هم تا حدودی قابلکنترل بود و هم به میزان مقبولی قابلجبران. در جهان آشوبناک چند ویژگی کاملاً هویدا بود.
حوزههای زندگی انسانها بهطور کـامل درهم آمیخـته شدهاند. مناسبات زندگی بشری به دلایل گوناگون از جمله درهمتنیدگـی، سخت و حساس و البته شکننده شدهاند. دنیای آشوبناک دیگر مثل سابق قابل بازگشت به عقب نیست؛ هر اتفاقی ما را به وضعیتی جدید هدایت میکند که گاهی حتی نمیتوانستیم این موقعیت را حتی تصور کنیم. در جهان پرآشوب اتفاقات کوچک به نتایج بزرگ و عجیب منجر میشوند. رسانه نقشی بسیار تعیینکننده در آشوب و در این زندگی پرآشوب دارد. کتاب «آشوب» اثر ضیاءالدین سردار ـ متفکر پاکستانیالاصل ـ که به فارسی هم ترجمه شده است، آن را با نظریه «جهان آشوبناک» توضیح میدهد.
ماجرا به اینجا ختم نشد. نظریه اثر پروانهای سختی اوضاع را از خیلی وقت پیش نشان داده است. هواشناسی بهنام لورنز با یک تیم مجرب مشغول بررسیهایکارشناسانه بوده است. در یک فرایند محاسباتی دقیق و پیچیده، به این نتیجه میرسد که اگر مطالعات و محاسبات کاملاً دقیق و موشکافانه باشند، چند نتیجه متفاوت اما مهم به دست میآید:
1. تغییرات ریز در تابع ورودی ممکن است در خروجی تحقیقات نتایج محسوس به دنبال داشته باشند.
2. نظامهای طبیعی و حتی غیرطبیعی حساسیت بالایی دارند و دادههای ورودی میتوانند با اندکی تغییر وضعیت، نتیجه و محصول را تغییر دهند. این ما هستیمکه در اثر ناآشنا بودن یا نادیده گرفتن، گاهی نمیتوانیم ورودیهای مؤثر و در مواردی تغییرات پژوهشها و اتفاقات را ببینیم.
لورنز در مقالهای ثابت کرد، بالزدن انبوهی از پروانهها در نقطهای از دنیا میتواند مقدمه یا جزئی از علل بارش باران شدید در بخش دیگر جهان باشد.
علمشناسان نگاهشان به مسائل جهان سختتر شده است، در حــالی که آنتونی گیدنز در کـتــاب تجدد و تشــخص عبارت «آیندهشناسی» را بـهعنـوان رشــتهای علــمی به مخاطب خود معرفـی کرد. خیـلی زود عمـوم نخبـگان، آیندهپژوهـی را از حالت یک علم بودن خارج کردند و با وضع واژه مطالعات آیندهپژوهی یا «مطالعات آینده» آن را به علمی قانونمند بدل کردند که ماهیت بینرشتهای دارد. بسیار به رسانه و فراگیری آن وابسته است؛ عموماً اتفاقی تکنفره نیست و تیم جامعالاطراف لازم دارد و به اتفاقات روزمره وابستگی دارد و در نتیجه فرایندهای تحقیق، اگر کند باشند، بیاستفاده خواهند بود. یعنی آینده گریزناپذیر پیش روی ما سخت و پیچیده و آشفته و به میزان زیاد پیشبینیناپذیر است.
نسبت تعلیموتربیت، آموزشوپرورش و مدرسه با آینده، آن هم آیندهای با این خصوصیات، چیست؟
آموزشـکاران مدرسـه چگونه باید عمل کـنند تا در مـورد آینـده مدرسه و مدرسهداری و مسائل پیش روی مدرسه هوشیار و بصیر باشند. در وزارت آموزشوپرورش چه کسی متولی ساخت مسائل آینده است!؟ چه کسی در این وزارتخانه عریض و طویل به بروز اتفاقی مانند ظهور کرونا فکر کرده بود!؟ چه کسی برای تعلیموتربیت دانشآموزانی که همیشه با گوشی موبایل مشغولاند و نیازهایشان به محتوای کتابهای درسی ربطی ندارد و هرچه را بخواهند، میتوانند از اینترنـت بهدست آورند و دیگر مانند سـابق به معلمان محتاج نیستند و ... فکر کرده است!؟ در کجای نظام تعلیموتربیت به انتظار فرج و ظهور و امام منجی بهعنوان نقطه عطف آینده میپردازیم و متناسب با آن برای مخاطب خود مفهوم تولید میکنیم!؟
اگــر نـگران آینـده کشـورهستیم، نقطـه اصلی آغاز تحولات آموزش و پرورش است و در دنـیای حـاضر بـدون داشتـن نگاه آیندهپژوهانه، ورود به مسائل تعلیموتربیـت، سطـحی و غیردقیق خواهد بود.