در سختیافتادن آدم را وادار میکند به تمام ریسمانها چنگ بزند و وارد همه راههای رفته و نرفته شود تا نجات پیدا کند. این زمان از همان مواقعی است که ذهن آدم مدام به دنبال پیداکردن راه فرار در همه جا جستوجو میکند و موتور خلاقیت روشن میشود. وقتی دنبال کارکردن باشیم، حتی در تفریح و سفر هم، هر چه را میبینیم، به نفع کارمان از آن استفاده میکنیم و با هرچیز سادهای برای خودمان کار درست میکنیم. دو نفر از کسانی که بدین شکل شاغل شدهاند، مؤسسان کسبوکارنوپای «دوزیبا» هستند؛ زن و شوهری به نامهای فاطمه عبدی و وحدان صابری که با مسافرتی چند روزه، ایده یک کسبوکار به ذهنشان رسید.
وحدان و فاطمه مدت زیادی بود شغلشان را از دست داده بودند و دنبال کار جدید میگشتند. اما حواسشان به بزرگترین ثروتی که در دستانشان داشتند، نبود. آنها هنرمند بودند و گنجی عظیم در ذهن و دستشان پنهان بود.
بهار سال 1397 فاطمه و وحدان به سفری یک روزه رفتند. آنها به خراسان شمالی رفته بودند و توقعی بیشتر از یک سفر کوتاه خوب نداشتند، اما این سفر به آنها کسبوکار نوپایی پرسود هدیه داد.
روی پنجرههای اقامتگاه آنها، پردههایی سنتی با گلدوزیهای کار دست آویزان بود که زیبایی بسیاری به اتاق داده بود، اما گوشه یکی از پردهها پوسیده بود و نیاز به تعمیر داشت. فاطمه هم که در زمینه گلدوزی هنرمندی ماهر بود، خودش دست به کار شد و گوشه پوسیده پرده را با نخ و سوزن گلدوزی کرد.
صبح روز بعد که فاطمه و وحدان برای گردش به شهر رفتند، نظافتچیها پرده درستشده را دیدند و به صاحب اقامتگاه اطلاع دادند. صاحب آنجا از دیدن پرده تعمیرشده بسیار خوشحال شد و از فاطمه و وحدان خواست برای سایر اتاقها هم پرده گلدوزیشده بدوزند.
فاطمه و وحدان آن موقع آنقدر سرشان خلوت بود و دنبال کار و سرگرمی میگشتند که بابت گلدوزی پردههای اتاقهای اقامتگاه پولی دریافت نکردند، اما به مرور، از طریق همان اقامتگاه به سایر اقامتگاهها هم معرفی شدند و سفارش کارشان زیاد شد.
زمستان سال 1397 بود که فاطمه و وحدان تصمیم گرفتند از کارشان به مرور درآمد کسب کنند. اولین راهی که میشناختند، همان راهی بود که به ذهن اکثر ما میرسد: «ساختن یک صفحه در شبکههای اجتماعی»؛ یکی از سادهترین و ارزانترین راههای ممکن برای معرفی محصولات به مردم.
مرحله دوم ایجاد تنوع در محصولات بود. آنها که در آغاز فقط پردهدوزی میکردند، درباره نیاز بازار بیشتر تحقیق کردند و متوجه شدند دوخت رومبلی، بالشتک، روتختی و سرویس خواب طرفدار و خریدار بیشتری دارد. از همان موقع شروع کردند به دوختن این محصولات و عکسهایی از کارکردنشان در این موقعیت را در صفحه اجتماعیشان گذاشتند؛ طوری که معلوم بود تنوع کارشان را افزایش دادهاند.
حدود دو ماه بعد، بالاخره کسی پیدا شد که مخاطب صفحه اجتماعی آنها بود. اعتماد کرد و شش بالشتک (کوسن) سفارش داد.
اوایل سال 1398 مشکلاتشان داشت بیشتر میشد.
فاطمه به تنهایی نمیتوانست سفارشها را تحویل بگیرد. باید دستیاری کنارش میبود. از طرف دیگر میخواستند وبگاهی(سایتی) بسازند و باید با مهندسان این حوزه همکاری میکردند. مواد اولیه مثل نخ و پارچه هم قیمت ثابتی نداشتند و هر روز عوض میشدند. همه این مشکلات باعث شدند فاطمه و وحدان به فکر جمعآوری گروهشان بیفتند.
این زن و شوهرِ اهل روستا که از محرومیت مردم روستاهای حوالی خود آگاه بودند، تصمیم گرفتند حتماً کار سوزندوزی را به بانوان روستایی بسپرند تا آن هنرمندان بیآوازه هم بتوانند از هنرشان درآمد کسب کنند.
فاطمه و وحدان هر دو مهندس بودند و تا حد کمی از رایانه سررشته داشتند، اما برای کارهای تخصصی برنامهنویسی، از دوستانشان که در حرفه برنامهنویسی فعال بودند، کمک گرفتند.
بودجه
کسبوکار این استارتاپ به بودجه چندانی نیاز نداشت. حقوق کارکنان از طریق همان محصولاتی که فروخته میشد به دست میآمد و برای فرستادن محصول هم مبلغ کمی از مشتری دریافت میکردند.
فرایندکار
فرایند کار در استارتاپ فاطمه و وحدان اینگونه است که در مرحله نخست مشتری سفارشش را ثبت میکند و رنگ و طرح دلخواهش را در وبگاه انتخاب میکند. مرحله بعد بر عهده کارکنان کسبوکار دوزیباست. پارچه مورد نظر مشتری را به دوزنده میدهند تا روی آن گلدوزی کند. در آخر هم گروهی که مسئول آستردادن به دوختها هستند، مشغول کار میشوند و بعد محصول برای مشتری فرستاده میشود.
اواخر سال 1398 کسبوکار «دوزیبا» در پارک علم و فناوری استان خراسان شمالی ثبت شد. بعد از آن کسبوکار نوپای دوزیبا شرکتی خلاق در توسعه زیستبوم صنایع خلاق شناخته شد.
در حال حاضر این کسبوکار حدود 50 خانم دوزنده را در مجموعه خود دارد که در آینده بیشتر هم خواهند شد.