شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

مقالات

زکریای رازی

  فایلهای مرتبط
زکریای رازی

رازی گفت: «حالا که من و تو اینجا تنها هستیم، میخواهم مطلبی را بگویم. یادت هست به سربازانت دستور دادی دست و پای مرا ببندند و از جیحون رد کنند تا به دربار تو بیایم؟ تو آن روز به من توهین کردی. حالا اگر تو را در همین خزینه خفه کنم و بگریزم، چه کاری از دستت برمیآید؟»

امیر سامانی از عصبانیت به لکنت افتاده بود و مدام به رازی ناسزا میگفت. رازی گفت: «به من ناسزا میدهی؟ حالا سرت را میبرم.»

آن وقت شمشیرش را کشید. امیر سامانی از شدت عصبانیت بلند شد و به دنبال رازی رفت. امیـر پـس از چند لحظه ماجرا را فهمید. او سالها بود که فلج شـده بود. حالا در نتیجه درمانهای چندماهه رازی و در نهایت، این عصبانی کردن عمدی، امیر توانسته بود روی پایش بایسـتد. پس بهسرعت به دنبال رازی فرستاد تا او را برگردانند و از او تقدیر کنند. اما حکیم از سرزمین سامانیان رفته بود. او پاداشش را از راه دور قبول کرد، ولی عذر خواست و نوشت: «دیگر برنمیگردم، چون ممکن است امیر با یادآوری آن صحنه عصبانی شود و فرمان قتلم را بدهد.»

در شرح حال رازی گفتهاند: «وقتی چشمش بر اثر بخارهای حاصل از کار با مواد شیمیایی آسیب دید، او را نزد کحال (چشم پزشک) بردند. کحال در قبال درمان چشمانش 500 دینار خواست و به رازی گفت: ببین من چه پولی درمیآورم. کیمیا این است، نه آنچه تو دنبالش هسـتی!»

این صحبت رازی را مشتاق کرد طب بیاموزد. بعضی گفتهاند رازی در سفری به بغداد به پزشکی علاقهمند شد. به گفته مورخان، رازی در میانسالی (بین سی تا چهل سالگی) آموختن طبابت را آغاز کرد و فقط حدود شصت سال زندگی کرد که در اواخر آن بهطور کامل نابینا بود. شگفتآور است، کسی ظرف حدود 20 سال، علم پزشکی را از صفر تا صد (بلکه خیلی بیشتر از آن!) طی کند و بتواند این حجم عظیم تجربه، ابداع و تألیف داشـته باشد و در کنارش نیز بهطور مفصل به علوم دیگر، از فلسفه و اخلاق گرفته تا ریاضیات و شیمی بپردازد (شهرت رازی در شیمی از جمله برای کشف الکل خیلی بیشتر از پزشکی است).

علت کمبینایی پیشرونده رازی که در نهایت به نابینایی کامل رسـید، معلوم نیست، ولی بهطـور قطع این همه مطالعه و تألیف (آن هم در روزگاری که عینک وجود نداشـته) در بدتر شـدن مشکل چشم او نقش داشته است. معروف اسـت که هیچکس رازی را در حال خواب ندیده است. او در حال دراز کشیدن هم کتاب میخواند؛ به این صورت که کتاب خود را به دیوار تکیه میداد تا همین که خوابش برد، کتاب روی سـرش بیفتـد و از خواب بیدار شـود تا بـاز مطالعه کند.

گفتهاند رازی پزشـک فقرا بود، نه پادشاهان. اغلب پزشکان معروف آن زمان در خدمت پادشاهان بودند و از این طریق به قدرت و پول فراوان میرسیدند یا دستکم تأمین مالی داشتند تا با خیال راحت به کارهای علمیشان برسند. رازی با همه شهرتش در طب و کیمیا، به دنبال پول نبود و تمام عمرش به تنگدسـتی گذشت. میگویند وقتی همسرش از او جدا شد، رازی حتی آنقدر پول نداشت که 10 درهم مهریه او را بپردازد.

رازی معتقد بود دانشـجوی پزشکی فقط باید یک استاد داشته باشد. زیرا اگر از چند اسـتاد بیاموزد، اشتباههای همه آنها  را یاد خواهد گرفت. شاید به همین دلیل مجلس درس او آرایش خاصی داشـت: شـاگردانش دور او حلقه میزدند، شاگردان آنها دور آنها و باز شاگردان این شاگردان به دور آنها. احتمالاً دلیلش این بوده است که باسابقهترها بتوانند حرفهای استاد را برای پایینترهای خود توضیح دهند. مریضها را نیز اول شاگردانِ شاگردان میدیدند و اگر از عهده برنمیآمدند، شاگردان سطحهای بالاتر و در نهایت اگر باز سؤال داشتند، خود رازی بیمار را میدید. این الگوی تدریس چیزی شبیه دور ویزیت امروزی و سطحبندی دانشجویان پزشکی است.

رازی مدتی در بغداد و ری مدیر بیمارستان بود. گفتهاند او از میان 50  نفر برای مدیریت بیمارستان برگزیده شد. یعنی نوعی آزمون علمی و مدیریتی از او گرفته شد.

«الحاوی»، نوشته رازی، حجیمترین کتاب پزشکی ایرانی است. گرچه متن کامل آن به دست ما نرسیده، ولی در آن برای مثال نام 829 دارو و خواص آنها بهصورت الفبایی آمده است. قسمتی از کتاب « الحاوی » به نام «قصص حکایات المرضی» نیز جداگانه منتشـر شده که شامل روایتهای رازی از 34 بیمار است. رازی مشاهدههای خود را بسیار دلچسب و شیرین نوشته و در آنها صادقانه حتی نقاط ضعف کارش را بیان کرده اسـت. رازی به قدری بزرگوار بوده و اعتمادبهنفس داشـته که نیازی ندیده است از خودش تعریف کند. بلکه به عمد مواردی را بیان کرده است که برایش سخت بوده و ابتدا باعث حیرانیاش شدهاند.

رازی معتقد است که فقط افراد نادان فکر میکنند طبابت کار آسانی است؛ پزشکان واقعی همیشه با مشکلات روبهرو میشوند.

رازی طبیبی مردمی بود و در کنار کتابهای طبی - تخصصی، کتابهای مردمی و راهنمای پزشکی، مانند «برءالسـاعه» (بهبود فوری یا درمان در یک ساعت) و «من لایحضره الطبیب» (برای کسـی که به طبیب دسترسـی ندارد) نیز نوشت. «من لایحضرهالطبیب» کتابی به نسـبت کوچک است که میتوان آن را در سفر به همراه داشت. این کتاب از امراض سر شـروع و به پایین بدن ختم میشود. «برءالسـاعه» نیز اولین کتاب در تاریخ با موضوع «طب اورژانس» است و برخی گفتهاند آخرین نوشته رازی بوده است. رازی قدیمیترین رسـاله درباره تشخیص آبله و سـرخک را نوشته که تا 200 سـال پیش در اروپا مورد توجه بوده اسـت.

با توجه به نوشتههای رازی، ایرانیان را باید بنیانگذار طب کودکان در جهان دانسـت. «رسـاله اطفال» رازی بارها و بارها در اروپا چاپ شده است. بهخاطر دیداری که پزشکان چینی با رازی داشتهاند، میگویند او حتی بر طب چینی تأثیر گذاشته است. رازی مفهوم «تشخیص افتراقی» (مطرح‌‌‌ بودن تشخیصهای مختلف با توجه به تظاهرات بیمار) را ابداع کرد و اولین کسی بود که از احوال بیماران و اقدامات پزشکی انجام شده یادداشتهای روزانه مینوشت که امروزه به «سیر بیماری» معروف است.

رازی نخستین بار در جهان محلولی بیهوشکننده ساخت که قبل از جراحی، آن را با اسفنجی جلوی بینی بیمار نگه میداشت. او اولین کسی بود که برای استریل کردن ابزارهای جراحی از مایع صفراوی تازه استفاده کرد. همچنین از اتانول اکتشافی خودش برای ضدعفونی زخم و وسایل جراحی بهره گرفت. اولین بار رازی به خاصیت ضدعفونیکنندگی ترکیبات جیوه پی بـرد (ترکیباتی مثل مرکور کرم یا همان «دواگلی» که تا چند سال پیش به جای بتادیـن به کار میرفت). او از ترکیبات جیوه پمادی برای ضدعفونی زخم تولید کرد. همچنین، چند ابزار جراحی جدید اختراع کرد که از جمله آنها شـکلی اولیه از اره امروزی بود که از آن برای بریدن استخوان اسـتفاده میکرد. با روده تابیدهشده گوسفند هم زخمها را بخیه میزد. رازی اولین کسی بود که توصیه کرد حفرههای پوسیده دندان با سیمانی متشکل از نوعی صمغ چسبنده و زاج پر شوند.

رازی اولین کسـی بود که شرح داد: «بینایی در نتیجه خروج شـعاع نور از چشــم به سمت جسـم مورد نظر نیست، بلکه شـعاع نور از جسم به سمت چشم میرود.» تصحیح نهایی این مطلب از لحاظ طبی توسـط ابنسینا و از نظر فیزیکی توسط ابنهیثم انجام شـد. رازی رفلکس مردمک (گشاد و تنگ شدن مردمک در مقابل تغییر شـدت نور) را کشـف کرد و علت آن را ماهیچههای کوچکی دانست که به شـدت نور واکنش نشـان میدهند. او برای اولین بار در تاریخ، تب یونجه (آلرژی فصلی)، پیشگیری و درمان آن را شرح داد. همچنین برای اولین بار در تاریخ پزشکی، به این واقعیت پی برد که تب سازوکار دفاعی بدن در مقابل بیماریهاست.

رازی شاگرد جابربن حیان بود که او نیز شیعه و شاگرد امام صادق(ع) محسوب میشود. تحقیقات جابر از پایان قرن دوم تا آغاز قرن سوم هجری ادامه داشت. با ظهور او، کیمیا نزد مسلمانان از صورت «صنعت زر خرافی» بهصورت «دانش تجربی آزمایشگاهی» درآمد. اولین آزمایشگاه بهمعنای واقعی و امروزی آن متعلق به جابر بوده است.

 

 

* برگرفته از کتاب: «سرگذشت پزشکی در ایران»، نوشته یاسر مالی و احسان رضایی.

سال 1394. نشر افق.

۱۳۴۹
کلیدواژه (keyword): رشد جوان، سرای امید
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.