برای ارائه محتوای الکترونیکی اثربخش و مؤثر، رعایت اصول آموزشی و استانداردهای فنی در زمان طراحی و تولید ضروری است. عامل بسیاری از ناکارآمدیها در آموزش حضوری، مجازی و تلفیقی، استفاده از محتوای الکترونیکی غیراستاندارد است. راهحل اینگونه مسائل، بهکارگیری اصول طراحی چندرسانهای مایر1، اصول طراحی چندرسانهای ون مرینبور و کستر2، اصول طراحی گرافیکی و سایر اصول آموزشی و استانداردهای فنی است. بهمنظور آشنایی معلمان با کاربرد عملی این اصول، در چند مقاله متوالی، بهصورت عملی و بر پایه نرمافزارهای «استوریلاین3، اتوپلی٤، کپتیویت٥ و پاورپوینت»، با ارائه نمونههایی کاربردی از درسها، به تشریح اصول میپردازیم. از معروفترین و پرکاربردترین نظریهها در این زمینه، اصول طراحی چندرسانهای مایر است که در ادامه هر یک را بررسی میکنیم.
اصل چندرسانهای۶: براساس این اصل و نتایج تحقیقات صورتگرفته، بهتر است محتواهای یادگیری الکترونیکی، به جای واژگان صرف، حاوی واژهها و تصویرها باشند. منظور از واژه، هم کلمات چاپی و هم کلمات گفتاری است. منظور از تصویر هم تصویرهای ثابت، نقاشیها، چارتها، نمودارها، نقشهها، عکسها و تصویرهای پویا یا همان نقاشیهای متحرک و ویدئوها هستند که حداقل دو عنصر دیداری و شنیداری دارند؛ مثل ارائه تصویرها به همراه گفتار به دانشآموزان. هنگامی که محتوا بهصورت دیداری و شنیداری ارائه میشود، مراکز عصبی اطلاعات دیداری و شنیداری فعال میشوند و از دو کانال حسی اطلاعات دریافت میشود که خود باعث افزایش یادگیری خواهد شد. ارائه تصویر به همراه واژهها میتواند روش بسیار خوبی برای کمک به یادگیرندگان برای درگیر شدن در یادگیری فعال باشد. چندرسانهایها غالباً میتوانند ترکیبی از حداقل دو عنصر شامل متن، صدا، تصویر، فیلم و انیمیشن باشند (کلارک و مایر، 1393). در شکل 1، محتوای مربوط به دماسنج نواری دوفلزه، با نرمافزار استوریلاین، بهصورت دو عنصر متن و تصویر ارائه شده است و کل اطلاعات از طریق حس بینایی دریافت میشود. اما در شکل 2 که همان اهداف آموزشی را پوشش میدهد، عناصر تشکیلدهنده محتوا بهصورت متن (توضیحات کتاب)، پویانمایی (نوار دوفلزه پیچهای) و فیلم (نوار دوفلزه بهصورت دیداری و شنیداری) ارائه شده است. چون اطلاعات از دو کانال حسی چشم و گوش دریافت میشوند و مراکز عصبی اطلاعات دیداری و شنیداری فعال شدهاند، پردازش اطلاعات راحتتر صورت میگیرد و این شرایط افزایش یادگیری را به دنبال خواهد داشت.
اصل گونهمندی، کیفیت، شیوه، مجراهای حسی یا چگونگی7: شاید محدودیتهای فنی که در تولید و استفاده از صدا در آموزشهای مجازی وجود دارد، موجب شده تولیدکنندگان یا طراحان آموزش مجازی، برای ارائه محتوا و توصیف تصویرهای دیداری، فقط از متن استفاده کنند. در صورتی که استفاده از صدا امکانپذیر باشد، شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشان میدهد ارائه توضیحات بهصورت صوتی،
به جای متن نوشتهشده در برنامه، میتواند موفقیت بیشتری در یادگیری به دنبال داشته باشد. همانطور که اشاره شد، مزیت روانشناختی استفاده از ارائه صوتی، تقسیم اطلاعات ورودی در دو کانال شناختی جداگانه است؛ یعنی کلمات صوتی در کانال شنوایی و تصویرها در کانال دیداری دریافت و پردازش میشوند. در حالیکه کلمات و تصویرها، اگر از طریق کانال تصویری بهصورت متمرکز دریافت و پردازش شوند، باعث تقسیم توجه و افزایش بار شناختی میشوند. تقسیم توجه زمانی اتفاق میافتد که فراگیرندگان مجبورند فرایندهای ذهنی متعدد را با هم ادغام کنند. در نتیجه، باید توجه خود را در یک زمان بین اجزای متعدد محتوا تقسیم کنند تا الگوی ذهنی منسجمی ایجاد کنند. پژوهشها نشان دادهاند، استفاده از روایت به جای متن نوشتاری برای توصیف گرافیک بهتر است (دیس، کاپ، استرزیس، بیل، لوکوویچ و کوهن8، 2020). بنابراین، در تولید محتوا، زمانی که یک تصویر یا محتوای دیداری توضیح داده میشود، باید به جای متن از صوت استفاده کرد. در محتوای شکل 3، توجیه انبساط گرمایی با استفاده از متن و شکل، که هر دو دیداری هستند، با برنامه پاورپوینت ارائه شده، اما در شکل ٤ همان محتوا با تصویری دوبعدی و یک تصویر سهبعدی متحرک (گیف) با توضیحات صوتی همراه شده است.
اصل افزونگی، بیشینگی، کاستن، حشو یا پرهیز از زیادهکاری9: هنگامی که در محتوای الکترونیکی تصویرها با استفاده از کلمات متنی، درون صفحه و روایت صوتی توضیح داده میشوند و صوت یا گفتار هم همان متن را تکرار میکند، در واقع متن درون صفحه یا صوت (روایت) زائد است، زیرا کلمات نوشتاری صفحه با کلمات گفتاری یکی هستند. شواهد تجربی نشان دادهاند، دانشآموزان از گرافیک و صدای همزمان بهتر از گرافیک همراه با متن صوتی و متن درون صفحه یاد میگیرند. مزیت روانشناختی ارائه کلمات فقط در قالب صوت یا گفتار این است که از تقسیم توجه بصری بین متن و تصویر جلوگیری میکند و مانع از افزایش بار شناختی در حافظه فعال خواهد شد. به عبارت دیگر، استفاده همزمان متن و صدا با پیام یکسان صحیح نیست. همانطور که در شکل 5 نشان داده شده است، در اینجا توجیه انبساط گرمایی از طریق کلمات نوشتاری و همان توضیحات از طریق صوتی ارائه میشود. لذا یکی از عناصر، یعنی متن یا صوت، اضافه است و باید حذف شود. اما همانطور که در اصل مجراهای حسی گفته شد، بهتر است متن حذف شود تا از دو کانال حسی متفاوت دیداری و شنیداری استفاده شود.
اصل انسجام یا یکپارچگی10: با توجه به اصل انسجام، باید مانع از اضافهکردن هر عنصری شد که از هدف آموزشی پشتیبانی نمیکند. ولی با وجود این، این اصل غالباً نقض میشود؛ در حالی که بهکارگیری آن راحت است و میتواند تأثیر زیادی در یادگیری داشته باشد. کلمات، گرافیکها یا اصواتی را که جزو هدف آموزشی درس اصلی نیستند، باید حذف کرد. به عبارت دیگر، در تولید و اضافه کردن هر رسانه، باید از خود پرسید: آیا این عنصر واقعاً ضروری است؟ آیا موجب تسهیل یادگیری میشود؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، میتوان آن را به صفحه اضافه کرد.
اضافهکردن موسیقی پسزمینه را در نظر بگیرید. در صورتی که هیچ منطق نظری و دلیل آموزشی برای افزودن موسیقی، اصوات و تصویرها وجود نداشته باشد، آنها باید حذف شوند، چرا که ممکن است بر حافظه فعال بیش از حد بار شناختی اضافه کنند. در سال 2008 در بازبینی امانکویتا، بیشاپ و کتس11 روی دوازده محصول دارنده جایزه برنامههای سختافزاری، مشخص شد که صدا گاهی برای هدایت، تمرکز و نگهداشتن توجه یادگیرنده به کار میرود و موسیقی برای بهبود پردازش عمیقتر. اما هیچ شواهدی از اثربخشی آنها وجود نداشت. علاوه بر این، در برنامه مورد آزمایش، از جلوههای صوتی برای ارائه بازخورد در بازیهای آموزشی نیز استفاده شده بود (مایر و جانسون12، 2010). همچنین، افزودن گرافیک اضافی میتواند باعث منحرف شدن و برهمخوردن روند یادگیری شود. وقتی از تصویر فقط برای تزئین استفاده میشود، به احتمال زیاد باعث بهبود یادگیری نخواهد شد؛ هرچند ممکن است بر جذابیت برنامه بیفزاید که با این قصد نیز باید در حداقل مقدار از آن استفاده شود. اصل انسجام توصیه میکند کلمات اضافی نیز به درس نیفزایید، زیرا باید تا حد ممکن از متن، بهویژه برای دانشآموزان سنین پایین، کمتر استفاده شود. طبق شکل ٦ که با نرمافزار استوریلاین تولیدشده، هدف اصلی برنامه، تشریح مفهوم و ساختار آتشفشان است. اما دو نقشه که نقاط آتشفشانی ایران و جهان را نشان میدهند، به برنامه افزوده شدهاند که جزو اهداف درس نیستند. بنابراین، عناصر زائد محسوب میشوند و باید حذف شوند. صدای موسیقی زمینه نیز که بهطور مداوم پخش میشود، همین ویژگی را دارد و باید یا حذف یا کنترل پخش آن در اختیار دانشآموز باشد. به جای سه عنصر حذفشده میتوان فایل صوتی تشریح آتشفشان را قرار داد.
اصل شخصیسازی13: تحقیقات، از کاربرد سبکهای نوشتاری، مکالمه و صدای دوستانه در آموزش الکترونیکی پشتیبانی میکنند. مزیت روانشناختی سبک مکالمه آموزشگر و نویسندگان این است که دانشآموز را وادار میکند بهعنوان شریک مکالمه با فناوری درگیر شود. بیشتر استفاده از زبان غیررسمی در نوشتار و گفتار توصیه میشود. متنهای آموزشی غالباً رسمیاند و نویسنده غیرمشهور دارند، در حالیکه میتوان به شکل غیررسمی نوشت تا مخاطب احساس کند نویسنده با او حرف میزند (کلارک و مایر، 2008). اما سبک نوشتار دوستانه، در پایههای آغازین دوره ابتدایی، به علت تأکید بر یادگیری صحیح حروف، توصیه نمیشود، ولی در گفتار باید سبک محاوره دوستانه رعایت شود.
در تولید محتوای الکترونیکی، رعایت سطح زبان اهمیت دارد و زمانی که مخاطبان دانشآموزان پایههای آخر متوسطه نظری باشند، برنامه میتواند به صورت منبعباز14 تولید شود یا منبع برنامه در اختیار دانشآموزان قرار گیرد و شخصیسازی توسط یادگیرنده بهتر انجام شود.
از سوی دیگر، یکی از اصول آموزشی مرتبط با رویکرد سازندهگرایی در آموزش، حس مالکیت بر مسئله است که دانشآموز مسئله موجود را مسئله شخصی خود تلقی میکند و برای حل آن میکوشد. این امر موجب تعمیق و تثبیت یادگیری خواهد شد. در شکل 7 که یک بازی یادگیری جدول ضرب با نرمافزار اتوپلی15 ساخته شده است، زبان بهکاررفته در برنامه، یک زبان رسمی است و به برقراری ارتباط عاطفی با مخاطب قادر نیست. اما در شکل 8 یک زبان محاورهای غیررسمی بهکار رفته و زمانی که دانشآموز روی اعداد کلیک میکند، تعدادی توپ متناسب با اعداد، در ردیفها و ستونها نمایش داده میشوند. در صورت نوشتن پاسخ صحیح، استیکرهای تشویق به همراه صدای تشویق و توضیح معلم به زبان محاورهای پخش میشوند و دانشآموز را به ادامه کار ترغیب میکنند.
بنابراین، رعایت اصول طراحی چندرسانهای میتواند تضمین یادگیری را در پی داشته باشد؛ در حالیکه رعایت این اصول بسیار راحت است، غفلت از آنها تحقق اهداف آموزشی را با مشکل مواجه خواهد کرد. در شمارههای بعد مباحث مربوط به سایر اصول طراحی چندرسانهای را ادامه خواهیم داد.
پینوشتها
1. Mayer
2. Van Merrienboer & Kester
3. Storyline
4. AutoPlay Media Studio
5. Adobe Captivate
6. Multimedia principle
7. Modality principle
8. Thees, Kapp, Strzys, Beil, Lukowicz & Kuhn
9. Redundancy principle
10. Coherence principle
11. Amankwaita, Bishop & Cates
12. Johnson
13. Personalization principle
14. Open source
15. AutoPlay Media Studio
منابع
1. حامد عباسی و علیرضا بادله (139٦). محتواسازی آموزش الکترونیکی. انتشارات دیباگران. تهران.
2. روت کالوین کلارک و ریچارد ای مایر (1393). یادگیری الکترونیکی و علم آموزش. ترجمه خدیجه علیآبادی، اکرم اسکندری و مصطفی کنعانی. انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی. تهران. (تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی، 2٠٠8).
3. Clark, R.C., Mayer, R.E. (2008). e-Learning and the Science of Instruction (2nd). San Francisco: Pfeiffer.
4. Mayer, R.E., & Johnson, C.I. (2010). Adding instructional features that promote learning in a game-like environment. Journal of Educational Computing Research, 42, 241–265. Doi: 10.2190/EC.42.3.a
5. Thees, M., Kapp, S., Strzys, M. P., Beil, F., Lukowicz, P., Kuhn, J. (2020). Effects of augmented reality on learning and cognitive load in university physics laboratory courses. Computers in Human Behavior. 108(2020). http://www.elsevier.com/locate/comphumbeh.