پیام از خودت و خانوادهات بگو. تو در خانواده استثنا بودی یا ورزش در خانوادهتان ارثی است؟
پیام صدری هستم. در ۲۹ مرداد سال ۱۳۷۸ در کرمانشاه و در خانوادهای ۵ نفره متولد شدم .پدرم کارمند بود ومن پسر دوم خانواده هستم. یک برادر بزرگتر از خودم و یک خواهر کوچکتر دارم. پدرم قبلاً ورزش میکرد. او با چند رشته آشنایی دارد. چندسالی هم سابقه دوومیدانی دارد. پدرم از ابتدا اعتقاد داشت دوومیدانی مادر تمام رشتههای ورزشی است. او بیشتر از دیگران مرا به ورزش تشویق کرد.
برادرم هم تمرینهای متعددی انجام میداد. حتی به همراه من برای تمرینکردن به ورزشگاه شیرودی میآمد. اما شرایط کاری و زندگی اجازه ورزش حرفهای را به او نداد. البته همین حالا هم رشته بدنسازی را بهصورت حرفهای دنبال میکند.
از ابتدا به دوومیدانی رو آوردی یا رشتههای دیگری را هم تجربه کردهای؟
در ابتدا چندسالی دنبال ورزش فوتبال بودم. به رشتههای توپی علاقه زیادی داشتم، ولی یک روز صحبتهای مربی فوتبالم، نظر و در نتیجه آیندهام را عوض کرد. او به پدرم گفت، فیزیک بدن این پسر به فوتبال نمیخورد. چندان دلخوش نباشید که در فوتبال به جایی برسد! برای فوتبالش وقت نگذارید!
چطور وارد رشتههای پرتابی شدی؟
همراه پدرم به ورزشگاه شهید شیرودی رفته بودیم. مربی بسیار ماهری به نام حسین نثاری به محض دیدن من گفت، پسر بیا اینجا ببینم. متولد چه سالی هستی؟ خیلی زود گفت در رشتههای پرتاب استعداد خوبی داری. با هم رفتیم داخل زمین ورزش. ورزشکاران زیادی را نشانم داد و گفت اینها همه همسن شما هستند، اما جثه تو از همه اینا بزرگتر است و راحت میتوانی با استفاده از فیزیک بدنیات قهرمان شوی.
از هنرستان بگو. چرا برای ادامه تحصیل وارد هنرستان شدی؟
تا قبل از ورود به هنرستان، همیشه در مدرسه عضو تیمهای ورزشی بودم و در مسابقات شرکت میکردم؛ از فوتبال گرفته تا هندبال، والیبال و بسکتبال. با ورود به هنرستان جدی تر تمرین میکردم و بیشتر وقتم با ورزش پر میشد.
روزهای زیادی نمیتوانستم به مدرسه بروم؛ چون صبحها تمرین داشتم. البته سعی میکردم جبران کنم تا از درس جا نمانم. پیش خودم فکر میکردم هنرستانیها به لحاظ درسی آزادترند و برای همین هنرستان را انتخاب کردم.
از همان ابتدا رشته تربیت بدنی را انتخاب کردی؟
در ابتدا رفتم رشته حسابداری، اما معلمانم میگفتند: جای تو در زمین ورزش است نه در مدرسه حسابداری! لاقل در رشته تربیتبدنی درس بخوان که به کارت مربوط باشد!
این طور شد که به تربیتبدنی رفتم. الان از این انتخابم خیلی راضی هستم. خواندن این رشته، حتی در ورزش هم، میتواند کمک زیادی باشد. مهمتر اینکه بیشتر بچههای رشته تربیتبدنی ورزشکار بودند و حتی تعدادی ملیپوش هم داشتیم. بودن در کنار این افراد، انگیزه تمرین و مسابقه را در انسان بالا میبرد.
از اولین عنوانهای خودت بگو.
حدود چهارماه از ورودم به ورزش دوومیدانی گذشته بود که مسابقات انتخابی استان تهران با حضور ورزشکاران مناطق تهران برگزار شد و من در بخش جوانان، با رکورد (حدنصاب) حدود 10 متر، در رشته پرتاب وزنه اول شدم. حس خوبی داشتم، زیرا در فوتبال و دیگر رشتهها، رسیدن به عضویت در تیم استان، شرایط سختتری داشت. اما در مسابقات پرتاب وزنه به آسانی بهعنوان عضو تیم استانی انتخاب شدم. یک ماه بعد در مناطق کشور در جوانان با رکورد (حدنصاب) 11.90 متر سوم شدم.
در اولین مسابقات خود نگرانی نداشتی؟
چرا، نگران بودم و میگفتم اگر خطا کنم چه میشود!؟ اما کمکم دیدم اگر تمرینها را درست انجام بدهم، میزان خطا خیلی کم میشود. ما سالها تمرین میکنیم تا در مجموع، ظرف دودقیقه، پرتابهای خود را انجام دهیم. به همین خاطر لازم است تمرینهایمان منظم و سخت و دقیق باشند.
آیا در طول این سالها با شکست و خاطرات تلخ هم روبه رو شده ای؟
وقتی برای حضور در مسابقات نونهالان کشور راهی زنجان شدم، میگفتند اگر رکورد (حدنصاب) 14.20 را به دست بیاوری، انشاءالله قهرمان میشوی. من هم با امید قهرمانی وارد این مسابقات شدم. هرچند ورزشکاری با هیکل درشت را دیدم که در رقابت به رکورد (حدنصاب) 18 متر رسید.
آن روز با وجود رسیدن به رکورد (حدنصاب) مورد نظرم، نفر چهارم شدم و این به شدت ناامیدم کرد. البته بعدها معلوم شد نفرات بالاتر از من سنشان غیرقانونی بود و اصلاً نباید در این مسابقه شرکت میکردند. پدرم همواره به من میگوید، تو اول راه هستی. منتظر باش شکستهای بزرگتر هم بخوری و باز هم بعد از آن به مسیرت ادامه دهی.
تو در حال حاضر از بهترین پرتابگران ایران هستی. شاید ورزشکاران زیادی دوست داشتند در ورزش مثل تو باشند، اما شکستها آنها را ناامید کردند. برای آنها چه توصیهای داری؟
به نظر من شکست کمک میکند راه برندهشدن و فوت و فن و ریزهکاریها را یاد بگیریم. بعد از هر شکست سعی میکردم به جای ناراحت شدن، ایرادها و اشکالاتم را بررسی کنم و از آنها درس بگیرم. به همین خاطر، هر شکست، در عین ناراحتکنندگی، جذابیت خود را دارد و انگیزه مرا بالا میبرد. در مسیر رسیدن به هدف، باید جنگجو بود.
حضرت علی(ع)میفرمایند:
هرکه نهایت تلاش خود را برای رسیدن به هدف به کار گیرد، به تمام خواستههایش میرسد.
(غرر الحکم حدیث 1250)