اولین تجربههای تدریس در دوران کرونا چگونه بود؟
اوایل خیلی سخت بود. ما در روستایی محروم هستیم که خیلی از اولیا گوشی هوشمند نداشتند. مجبور بودم یک روز در میان با تماس تلفنی درس را برای هر دانشآموز، بهمدت ده تا پانزده دقیقه، توضیح دهم. این کار خیلی وقتم را میگرفت. بهمرور خیلی از اولیا بهخاطر فرزندشان گوشی هوشمند تهیه کردند. با همکاری آنها در فضای مجازی گروهی تشکیل دادیم. من از تصویرهای کتاب درسی عکس میگرفتم و توضیحات را بهصورت پیام صوتی در گروه میگذاشتم. برای درس ریاضی هم با کمک همسرم فیلم تهیه میکردم و به گروه میفرستادم. گاهی هم مجبور میشدم نحوهی کارکردن با گوشی را به اولیا آموزش دهم. لذا مدیر مدرسه، آقای جمشید اربابی، با برگزاری جلسهای در مدرسه، نحوهی کار با گوشی را به اولیا و دانشآموزان آموزش دادند. بعدها ادارهی آموزشوپرورش اجازه داد کلاسها هم مجازی و هم حضوری تشکیل شوند و بعد از آن نیز شبکهی آموزشی دانشآموزان (شاد) تشکیل شد و کمکم بچهها یاد گرفتند بهتنهایی درسها را گوش دهند.
کلاس را فقط بهصورت مجازی برگزار میکردید؟
در سال 1399، از شهریورماه، با هماهنگی مدیر مدرسه، گروهی تشکیل دادم تا دانشآموزانم را بیشتر بشناسم. قرار شد هم کلاس حضوری داشته باشیم و هم مجازی. دانشآموزان را به دو گروه الف و ب تقسیم کردم. ساعت و روزی که دانشآموزان الف میآمدند، دانشآموزان گروه ب در خانه بودند و همزمان بهصورت مجازی در کلاس شرکت میکردند و برعکس. زمانی هم که در خانه بودم و تدریس میکردم، طبقهی پایین منزل را بهعنوان کلاس در نظر گرفته بودم. همسرم یکی از دیوارها را سرامیک کرده بود و من از آن بهعنوان تخته استفاده میکردم. تولید محتوا داشتم. آزمایشهای علوم را در خانه انجام میدادم، فیلم میگرفتم، صداگذاری میکردم و گاهی تا چهار صبح بیدار میماندم؛ چون به سکوت خانه نیاز داشتم.
با وجود آموزش مجازی، چندین طرح را هم پیاده و اجرا کردهاید. از آنها بگویید.
بعد از آنکه طرح خوانا آمد، مجری طرح خوانا شدم. دو طرح را در کلاس اجرا کردم: یکی طرح «همیار معلم» بود؛ دانشآموزی که میتوانست یکی از مباحث ریاضی را تدریس کند، بعد از تدریسِ من اعلام آمادگی میکرد و با هماهنگی اولیا و مدیر مدرسه، ساعت و روز مشخصی را در گروه اعلام و با بقیهی دانشآموزان در برنامهی زندهی (لایوِ) آن دانشآموز شرکت میکردیم. مدیر مدرسه تخته و وسایل موردنیاز را در اختیار آن دانشآموز قرار میداد.
این طرح مهارت گویندگی، صحبتکردن، اعتمادبهنفس و خلاقیت را در دانشآموزان تقویت میکرد. بهطور مثال، در یکی از همین تدریسهای همیارمعلم، دانشآموز پایهی سوم با کمک پدرش پشت شیشه را رنگ زده بود و از آن بهعنوان تختهی کلاس استفاده میکرد.
طرح بعدی گویندگی خبر بود؛ از دانشآموزان خواستم هر روز خبری را از اخبار داخل روستا بنویسند و برای من بفرستند. من خبر را اصلاح میکردم و تیتر اول خبر را در برنامهی شاد میگذاشتم. هر شب ساعت نُه اخبار بچهها را در گروه میگذاشتم. در این طرح هم دانشآموزان، مخصوصاْ خجالتیها، اعتمادبهنفس خوبی پیدا میکردند.
جشن مجازی هم داشتید؟
بله. جشن ارتقای سطح قرآن دانشآموزان در پایهی سوم. هر سال وقتی بچهها قرآنخواندن را یاد میگرفتند، این جشن را در نمازخانهی مدرسه برپا میکردیم. سال گذشته تصمیم گرفتم این جشن را بهصورت مجازی برپا کنم.
از بچهها خواستم عکسها و فیلمهای خود را در هنگام قرائت قرآن برایم بفرستند. کلیپی از آنها تهیه کردم. طبقهی پایین خانه را که محل کارم شده بود، با وسایلی که داشتم آمادهی برگزاری جشن کردم. جوایزی را نیز برای بچهها تدارک دیدم. کیک آماده کردم و از بچههایی که داوطلب بودند، خواستم برای خواندن شعر و دکلمه حاضر شوند، خودم هم مجری جشن شدم و جشن را بهصورت زنده در برنامهی شاد برگزار کردیم.
تبریک تولد بچهها در گروه، از دیگر کارهایی بود که در طول تدریس مجازی انجام میدادم.
ویژگیهای آموزگار ابتدایی از نگاه خانم زمانی
- با بچهها مثل خودشان رفتار کنیم و تا حدودی خلقوخوی آنها را داشته باشیم.
- خلاق، مهربان، صبور و باحوصله باشیم.
- روشهای برقراری ارتباط با بچهها را بدانیم و با آنان ارتباط عاطفی برقرار کنیم.
- به صبحانهخوردن بچهها اهمیت بدهیم.
- مراقب رفتار دانشآموزانمان باشیم تا در صورت بروز مشکل بتوانیم سریع واکنش نشان دهیم.