حضـرتعـالی درباره تعلیم و تربیت درگام دوم انقلاب اسلامی فرمودهاید: «معنویت و اخلاق در منظومه دینی فکری اسلامی محوریت دارد و با توجه به سـوره ذاریـات، غایت آن هم معنویـت و اخـلاق است» با این وصف آیا معنویتی که مدّنظر جنابعالی است در نـظـام آموزش و پرورش، قابلیت تبدیل به یک برنامه درسی اجرایی را دارد؟
بسماللهالرحمنالرحیم. موضوع معنویت در ادیان الهی ـ نه صرفاً در دین مبین اسلام ـ بلکه صدرنشین همه دستورات و دلالتها و ابعاد فکری همه رسولان الهی محسوب میشود.
در ادیان الهی انبیا (علیهمالسلام) یک مأموریت مشترک داشتند و آن این بود؛ انسان را که هم طبیعت دارد و هم فطرت دارد، فطرت آنان را امام طبیعتشان بکنند. یعنی اگر انسان رها بشود، و تحت تربیت انبیا (علیهمالسلام) قرار نگیرد و به تعبیری تربیت معنوی نشود، مبتلای به عالم طبیعت و دنیا و تعلقات دنیوی میشود، و هر چه در این عرصه بیشتر پیش برود، ممکن است در گل دنیا فرو برود و دیگر نتواند خود را نجات بدهد.
اما این کنده شدن از عالم ماده و حرکت کردن به سوی عالم معنا و معنویت الهی نیازمند نقشه است، آن نقشه چیزی جزء دین الهی نیست. ادیان الهی هر کدام یک بخشی از این نقشه را برای بشریت آوردهاند و نقشه کامل تربیت معنوی، تربیت همهجانبه معنوی و تربیت اصیل معنوی، در دین مبین اسلام قرار داده شده است. حال چطور ممکن است؛ خدای متعال انبیاء را فرستاده تا انسان را تربیت معنوی بکند، خدا در کل عالم هستی با تعیین انبیا (علیهمالسلام) برنامه تربیت معنوی دارد، حال ما برای کودکی که امانت خدا در دست ماست، امانت الهی است، بگوییم برنامه تربیت معنوی نداریم؟ قطعاً داریم. ما باید برای پرورش و تربیت در نظام تعلیموتربیت، طرح و نقشه داشته باشیم. طراحی برنامه بکنیم. اینجا اگر بخواهیم موضوع را باز کنیم، قصه خیلی دراز است. تکرار بکنم؛ تربیت کودکان معنوی، نیازمند طرح و نقشه است. به نقشه در آموزشوپرورش، «برنامه درسی» میگوییم.
شما بهعنوان یک متخصص برنامهریزی درسی، آیا الگویی برای برنامه درسی تربیت معنوی دارید، اگر جواب مثبت است، تاکنون چه کارهایی انجام شده است؟
سند تحول بنیادین آموزشوپروش را ملاحظه بفرمایید، براساس این سند، سند فرعی تولید شد که من هم در تولید آن در سالها پیش نقش داشتم به نام «سند برنامه درسی ملی». این سند ناشی از سند تحول بنیادین است. اگر شما بهعنوان کارشناس تعلیموتربیت این دو سند را نگاه کنید، به راحتی میتوانید براساس قراین و شواهد و اسناد موجود؛ بپذیرید که تربیت معنوی یکی از ابعاد اصلی سند تحول بنیادین آموزشوپرورش است. به همین دلیل، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی ایران، سالها به مسئولان آموزشوپرورش تذکر میدادند که چرا سند تحول بنیادین اجرا نمیشود؟ اصرار ایشان به این دلیل بود که میدانستند، باید این سند تحول بنیادین تبدیل به سند درسی در دورههای تحصیلی بشود. بنابراین ما کاری که در سازمان پژوهش کردهایم، این است که براساس این اسناد، در 11 حوزه تربیت و یادگیری، 11 راهنمای برنامه درسی در حقیقت11راهنمای تربیت طراحی کردهایم و الان هم دارند در شورای عالی آموزشوپرورش بررسی میکنند. در11 حوزه تربیت و یادگیری و 11 راهنما، به اعتقاد بنده تربیت همهجانبه است. این تربیت همهجانبه روحش تربیت معنوی است. در حقیقت داریم تلاش میکنیم، اینطور بشود. یعنی این دانشآموزی که باید حاصل برنامهریزی باشد، باید یک دانشآموز متفکر، آگاه، اهل معنا، روبهسوی خدا، مؤمن، متدیّن و مبتکر باشد. یعنی همان ویژگیهایی که در اسناد تحولی ما آمده است.
آیا موضوع معنویت در عموم برنامههای درسی تعمیم یافته است؟
درباره معنویت، بنده اعتقاد دارم، یک مقوله فرا حوزهای و فرارشتهای است.
یعنی مثل کتاب دینی نیست که یک نفر آن را تدریس میکند؟
مثل کتاب دینی نیست، دین باید در همه برنامههای درسی حضور پیدا کند. بسیار نکته ظریفی است، یعنی در کتاب علوم ما که با تجربه و آزمایش سروکار دارد، باید دین حاضر باشد، اما چگونه، چهکارش کنیم؟ کارشناس لازم داریم. مثالی که میتوانم بزنم، چگونه در علوم دین یعنی معنویت حضور پیدا میکند؟ وقتی دانشآموز دارد گیاه را مطالعه میکند، آب را مطالعه میکند. فلان جانور را دارد کالبدشکافی میکند، این دانشآموزان را در مواجهه با این پدیده مادی میشود، دو جور تربیت کرد؛ یک حالت این است که این طبیعت است، این گیاه هم فردا خشک میشود و از بین میرود، آب هم کدر میشود و بخار شده از بین میرود و تمام! این نگاه صرفاً مادی است.
اما نگاه دیگر این است که از این پدیده تعبیر «آیتاللهی» در خلقت بکنیم، به دانشآموز بفهمانیم، موجودی را که داری بررسی میکنی، مخلوق است و خالق دارد. این نشانهای از صاحبش است. آیا این نگاه، دین نیست؟ همان دین است. در واقع اینجا دین با علوم اتصال و ارتباط مییابد. شما به همین کار در دروس دیگر مثل ادبیات و ریاضی به صورت متناسب میتوانید عمل بکنید.
همینجا عرض بکنم؛ یکی از علتهایی که در برخی از جاها در تربیت معنوی مشکل داریم، این است که ما نتوانستهایم، همه اجزا و عناصر مؤثر در تربیت معنوی را معنوی و دینی کنیم. در نتیجه میبینید که ما ده ـ دوازده سال ـ تعلیمات دینی به دانشآموز، یاد میدهیم ولی چندان معنوی بار نمیآید. البته ما دانشآموزان و نوجوانان دینی زیاد داریم. من در مقایسه با آن انتظاری که در نظام تعلیموتربیت وجود دارد، دارم عرض میکنم. ما عوامل و عناصر مؤثر تعلیموتربیت را باید به صورت هماهنگ و مرتبط با هم، زیر یک چتر قرار دهیم و آن چتر هم نامش تربیت معنوی است. اما نه معنویت غیرالهی، زیرا معنویت تقلبی هم درست شده است که بحث دیگری دارد.
پرسش آخر را مطرح بکنیم؛ متأسفانه در همین بُعد با آسیبهایی جدی در مدارس روبهرو هستیم. راهکارها برای رفع یا تعدیل این آسیبها چیست؟
تربیت معنوی در نظام تعلیموتربیت ما با همه اهمیت و جایگاهی که دارد از چند آسیب رنج میبرد. یکی از آنها در که رأس قرار دارد و هنوز موفق به رفع این آسیب نشدهایم ـ من معمولاً در مسائل اعتقادی و دینی و معنوی در بیانم بدون تعارف حرف میزنم ـ و این حرفی را که عرض میکنم، بنده با تمام وجود مدافع نظام هستم و با تمام وجود معتقد به نظام ولاییام، اما اعتقادم بر این است که ما در تعلیموتربیتمان، در تربیت معلمانی که بتوانند دانشآموزان دینی معنوی متناسب با این کشور و دین اسلام تربیت کنند، موفق نبودهایم. اینجا نباید با ایما و اشاره حرف بزنیم. باید با صراحت و با دقت حرف بزنیم. ما معلم معنوی نداشته باشیم، چه فایدهای دارد؟ عرض کنم که اگر معلم در کلاس معنوی نباشد، بهترین متن آموزش هم نمیتواند دانشآموز را معنوی کند.
خُب اینها معلم میخواهد، چرا نباید معلم معنوی داشته باشیم؟ در جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به هدفهای متعالی و وسیع تعلیموتربیت، تربیت معلم به بازنگری جدی نیاز دارد، به بازینگری بسیار ریشهای نیاز دارد. در قرآن خداوند وقتی میخواهد، مأموریت الهی انبیا را مطرح بکند، میفرماید: (و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه) این «یزکیهم» قبل از تعلیم آمدنش، تقدم رتبی است، یعنی تزکیه یکی از هدفهای واسطهای تربیت اسلامی است، انبیا در یک حدی و معلمان معمولی هم وظیفهای در حد خود دارند که این وظیفه را انجام بدهند. اگر معلمی تزکیهکننده (مزکّی) نباشد، در کلاس مکرر در مکرر بگوید؛ تزکیه! فایده ندارد. اصولاً تزکیه با تعلم تحقق پیدا میکند.
بعد از مسئله معلم، برنامههای درسی قرار دارد. باید بستههای تربیتی تولید شود که حاصل آن بشود دانشآموزانی که تربیت همه جانبه دارند. تربیت همهجانبهای که معنویت، لب و لباب آن تربیت است. تربیت همهجانبهای که منظور ماست، یک هسته مرکزی دارد که «معنویت» است. تربیت اقتصادیاش آمیخته به معنویت است. تربیت سیاسیاش، آمیخته به معنویت است. تربیت علمیاش آمیخته به معنویت است. اگر اینطور نباشد، واقعاً چه فرقی است بین ما و سایر جوامع! ما افتخارمان این است که تبعیت از دینی میکنیم که آن دین به ما میفرماید که شما در دنیا باشید اما در دنیا نمانید. این نشان و آدرس است ما از چنین دینی تبعیت میکنیم و باید در نظام تعلیموتربیت ما نفوذ پیدا بکند.
از طرف مجله رشد «مدرسه فردا» از جنابعالی تشکر میکنیم.