شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

مقالات

شعر

شعر

 میلاد امام زمان (عج) / منیره هاشمی

امروز بابا رفت قنّادی

کیک بزرگی را سفارش داد

او گفت روی کیک بنویسند

میلادت ای آقا مبارک باد

 

قنّاد هم گفته که یک نرگس

با خامه روی کیک میکارد

به به چه کیکی مطمئن هستم

طعم لذیذ و جالبی دارد

 

بابا برای کلّ مهمانها

آن کیک را تقسیم خواهد کرد

شادی جشن کوچک ما را

حتماً به تو تقدیم خواهد کرد

 

عطر نوروز / امین بهاری زاده

آهسته دارد میرسد از راه

از انتهای کوچهی اسفند

میآید و پُر میشود کوچه

از عطر نوروز و گل و لبخند

 

او میرسد با دامنی از گُل

با یک بغل سرسبزی و شادی

از عطرِ یاس و پونه و میخک

پُر میشود هر شهر و آبادی

 

او میرسد با چهرهای خندان

با یک لباسِ خوشگلِ پُرچین

با دستهای سبز و پُر مهرش 

دشت و دمن* را میکند تزیین

 

* دمن: دشت و صحرا

 

گلدان زندگی / زهرا عراقی

از راه دور نوروز

گویی شبانه آمد

با یک بغل گل یاس

خانه به خانه آمد

 

با دانههای باران

تقتقکنان به در زد

چرخی زد و به گلدان

او عاشقانه سر زد

 

در دست خالی باغ

بذر جوانه را ریخت

در نوک هر پرنده

شور ترانه را ریخت

 

گلدان زندگی را

در پشت شیشه آراست

هر دانه با صدایش

از خواب ناز برخاست

 

پرندهی راز / شهلا شهبازی

رازها

شبیه یک پرندهاند

از قفس اگر رها شوند

دست هیچکس به گردشان نمیرسد

چرخ میزنند

دیده میشوند

از زبان این و آن شنیده میشوند

 

فصل سرد / مرضیه تاجری

زمستان بوی باران دارد و برف

برایم لحظههای شاد دارد

عصایش یخ زده، جیبش پر از برف

قدم در کوچههامان میگذارد

 

تنش را میتکاند توی کوچه

هزاران دانه میریزد به هرجا

به سرعت میدوم تا پیش ایوان

دوباره میشوم غرق تماشا

 

پدر با کت، کلاه پشمی و گرم

میآید مینشیند توی خانه

چه کیفی میدهد پیش پدر جان

زمستان و انار دانهدانه

 

۵۹۹
کلیدواژه (keyword): رشد دانش آموز،شعر، میلاد امام زمان،منیره هاشمی،عطر نوروز، امین بهاری زاده،گلدان زندگی،زهرا عراقی،پرنده راز، شهلا شهبازی،فصل سرد، مرضیه تاجری،
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.