شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

مقالات

فکرهای جالب

  فایلهای مرتبط
فکرهای جالب

 سلام!

من خیلی دوست دارم یک کشتی داشته باشم.

حالا نه! وقتی که بزرگ شدم!

میدانی چرا؟ چون آنوقت ناخدا میشوم.

تازه، به همه جای دنیا میروم.

شاید هم آنوقت فکر دیگری داشته باشم.

چون وقتی آدم بزرگ میشود، طور دیگری

فکر میکند. تو الان چه فکرهایی داری؟

من از فکرهایم برایت میگویم.  یکی من میگویم، یکی تو بگو!

من:  فکر میکنم درختها هم مثل بچّهها بزرگ میشوند؟

تو: ..............................

من: فکر میکنم هستهی سیب را بکارم تا سبز بشود.

تو: ..............................

من: فکر میکنم چرا توپ گرد است؟

تو: ..............................

من: فکر میکنم چرا همهی چیزها اسم دارند؟

تو: ..............................

من: فکر میکنم چرا خانهها سقف دارند؟

تو: ..............................

اوووه! چه فکرهای مهمّی توی سر من و تو هست!

من دربارهی فکرهایم با همه حرف میزنم.

وقتی کسی به حرفهایم گوش میدهد، خوشحال میشوم.

تو دربارهی فکرهایت با کی حرف میزنی؟

با من؟

هورا! پس ما با هم خیلی دوست هستیم!

۷۲۶
کلیدواژه (keyword): رشد کودک،مثل تو، فکرهای جالب،شاهده شفیعی،
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.