راز جنگل هزاردستان
نویسنده: لوسی استرینج
مترجم: ندا منعم
ناشر: هوپا
سال نشر: 1398
به قول بابا، این یک شروع جدید بود؛ همین آمدن به خانه جدید. هِنریتا امیدوار بود مسیر زندگی تغییر کند و اتفاقات خوب، خاطره‌های تلخ گذشته را از یاد ببرند. هرچند جنگل پشت خانه، همه حساب وکتاب‌های هنریتا را به هم می‌زد. از همان روز اول هنریتا دیده بود که چیزی شبیه به دود از جنگل بلند می‌شود و به آسمان می‌رود. بوی تلخ و ترسناک دود در مشامش و در تمام وجودش پیچیده بود. او از خودش پرسیده بود: چه کسی در جنگل نزدیک خانه ما زندگی می‌کند؟ نکند آتشی که روشن می‌کند، گُر بگیرد و تا خانه‌‌مان برسد و آن را بسوزاند؟! تا وقتی که هنریتا خودش به جنگل نمی‌رفت و از این معما سر درنمی‌آورد، کابوس‌هایش تمام نمی‌شدند.
اما زندگی در خانه جدید شبیه به ماجراجویی نبود که هنریتا سرش را با کشف معما گرم کند. اوضاع غم‌انگیزتر از این حرف‌ها بود. چند روزی پس از آمدن به خانه جدید، پدر نامه‌ای دریافت کرد و مجبور شد برای کاری از کشور خارج شود. حالا هنریتا و خواهرکوچولویش، به همراه پرستار و مامان، در خانه تنها مانده بودند. حال مامان هم روز به روز بدتر می‌شد. بیماری‌اش پیشرفت کرده بود و هنریتا خیلی کم می‌توانست او را ببیند. وسط این‌همه سختی، بی‌هوا دلش برای رابرت هم تنگ می‌شد؛ برادر بزرگ‌ترش که دیگر پیش آن‌ها نبود.
آیا واقعاً زندگی در خانه جدید می‌توانست یک شروع تازه باشد؟ شروعی برای اتفاقات خوب یا اتفاقات غم‌انگیز؟ هنریتا نمی‌دانست که اتفاقات، خوب یا بد، در انتظار نشسته‌اند تا زندگی او را دگرگون کنند.
راز جنگل هزاردستان یکی از آن کتاب‌هایی است که قدرتی جادویی دارد و تا کتاب را تا پایان نخوانید، شما را رها نمی‌کند. این کتاب پر از رازهای عجیب و مه‌آلود است و حالا شما فرصت دارید رازها را همراه با هنریتا کشف کنید. ضربه‌های ناگهانی در لابه‌لای صفحه‌های کتاب جا خوش کرده‌اند و درست به موقع شما را غافلگیر می‌کنند. فضاسازی داستان جذاب و رازگونه است و توصیف‌های آن متفاوت و حتی جدیدند.
زندگی در جنگل و کشف رازهایی که ارتباط تنگاتنگی با زندگی‌تان داشته باشند، فرصتی است که نصیب کمتر کسی می‌شود. اما حالا شما با این داستان می‌توانید چنین تجربه متفاوتی را به دست بیاورید. اگر می‌خواهید از رازهایی مهم سر دربیاورید، اگر انتظار هر نوع غافلگیری و اتفاقی را دارید و اگر برای روبه‌رو شدن با واقعیت آماده‌اید، همراه با هنریتا ردِ دود را دنبال کنید تا به جنگل و به حقیقت برسید.