شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

مقالات

شعر

شعر

گل فروش / مهری ماهوتی

عید شده، باغ شده سبزه پوش

چهچهی بلبل و من گوش گوش

زود بیا با سبد و سکهات

آمده در کوچهی ما گلفروش

 

یک غروب مهربان.... /   منیره هاشمی 

برای ماه رمضان

 

کار و خستگی تمام

خانواده میرسند با سلام

روی سفره باز حاضر است

نان سنگک و پنیر،

چای تازهدم

یک غروب مهربان همه نشستهاند

در کنار هم

لحظهی اذان رسیده است

لحظهی شکفتن دعا

روزهها دوباره باز میشوند

با اجازهی خدا

 

منزل تازه / سمیره بروانیا

بادی آمد چتر آبی را

روی دوش شاخهای انداخت

زاغکی با هوش سرشارش

لانهای با چتر آبی ساخت

 

با کمی پوشال و کاه خشک

لانهی خود را مرتّب کرد

باد هم آمد برای او

چند تایی برگ خشک آورد

 

باد خندید و به زاغک گفت

منزل تازه مبارک باد

حس شیرین رفاقت زود

بین آنها اتّفاق افتاد

 

بخوان شعر قشنگت را /  محسن اعلا

صدای موجت ای دریا!

برایم شعر زیباییست

پر از راز و پر از لذّت

همانند  معمّاییست

 

صدف میریزی از خوبی

به روی ساحلت هرروز

و بوی تازه میگیرد

از این خوبی، دلت هرروز

 

در آغوش تو ماهیها

تمام لحظهها شادند

به زیر آب و روی آب

همیشه شاد و آزادند

 

پرستوهای دریایی

که خیلی عاشق موجند

نشسته گاه بر ساحل

و گاهی نیز در اوجند

 

تو ای دریا! برای ما

بخوان شعر قشنگت را

به روی ماسه جاری کن

صدای رنگرنگت را

 

 

گلدان یاس / مریم هاشم پور

یک حلقه از آهن

چسبیده بر نرده

گلدان یاسم را

محکم بغل کرده

 

انگار میداند

کارش فقط این است

اصلاً  نمیگوید

گلدان چه سنگین است

 

این مهربانی را

حس کرده یاس ما

گل میدهد هر سال

توی تراس ما

۸۴۰
کلیدواژه (keyword): رشد دانش‌آموز،شعر،گل فروش،مهری ماهوتی،یک غروب مهربان،منیره هاشمی منزل تازه،سمیره بروانیا،بخوان شعر قشنگت را،محسن اعلاگلدان یاس،مریم هاشم پور،
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.