کشفی تازه / مریم اسلامی
گلهای پرده شانزدهتاست
گلهای قالی بیست دانه
یک کاشی آبی شکسته
گلدان زده شش تا جوانه
حالا که تعطیلات عید است
در دیدن اشیا دقیقم
هر روز کشفی تازه دارم
با چیزها خیلی رفیقم
قبلاً نمیدانستم اصلاً
یک خش نشسته روی یخچال
یا چند موزاییک راه است
از دستشویی تا ته هال
این روزها با پنجره، فرش
با میز و گلدان در تماسم
خطها، عددها، شکلها را
از قبل بهتر میشناسم
پیر شوی الهی / سمیه بابایی
پیرزنی جا نداشت
داخل واگن ما
اشاره کردم: «بیا
به جای من بفرما»
از ته دل به من گفت:
«پیر شوی الهی»
چشم من از تعجّب
کرد به او نگاهی
گفت که جاخوردهای
از این دعای پیری؟
یعنی که از خداوند
عمر زیاد بگیری