چه تعریفی از اوقات فراغت دارید؟
همانطور که میدانید تعریفهای زیادی از اوقات فراغت شده است. ابتدا باید مفهوم واقعی اوقات فراغت را پیدا کنیم. اگر بخواهیم اوقات فراغت را بهطور ساده تعریف کنیم باید بگویم این اوقات شامل زمانهایی است که ما فعالیتها و کارهای خودجوش و آزاد داریم و این اوقات حس خوبی در ما ایجاد میکنند و فعالیتهای اوقات فراغت دامنه وسیعی از فعالیتها را در بر میگیرند و کمک میکنند به واسطه تفریح و استراحت، برای رشد شخصی و کمک به دیگران مهیا شویم. بهطور مسلم در اوقات فراغت احساس مسئولیت ما خیلی پایین میآید و یک سلسله احساس اجبار و تعهدی که قبلاً داشتیم کاهش پیدا میکند. بنابراین دوست داریم در این زمان کاری را که به دلخواه خودمان است انجام دهیم تا حالمان خوب شود.
آرنولد لازاروس، نویسنده کتاب «چهل فکر سمی» در کتاب خود میگوید: «آیا واقعاً استراحت و تفریح در اوقات فراغت اتلاف وقت است؟ متأسفانه همه پدر و مادرها از ما میخواهند کاری بکنیم که بچههای آنها به جای بازی، تفریح و لذتبردن، دنبال کلاس زبان و یادگیری رایانه باشند.»
اما ایشان این طور توضیح میدهد که استراحت و تفریح برای بازتوانی (ریکاوری) بدن و افزایش تمرکز و توجه و بالا بردن توانایی یادگیری خیلی میتواند کمک کند حتی توصیه میکند که یادگیری همراه با خنده و شوخی و تفریح باید باشد تا میزان فراگیری بالاتر برود. بنابراین اولین نکتهای که ما باید به پدران و مادرها بگوییم این است که اوقات فراغت باید به بهترین نحو باشد بهطوری که در آن، فعالیتهایی را بگنجانیم که تقریباً آزادانه و بدون احساس اجبار و همراه با لذت بردن باشد و خود فرد آن را انتخاب کند نه اینکه ما برای او انتخاب کنیم. لذا تفریح و استراحت اتلاف وقت نیست و خیلیها فکر میکنند که بچه باید در این زمان یک چیز را یاد بگیرد در حالی که اینطور نیست.
حال سؤال اینجاست که ما چطور باید برای اوقات فراغت بچهها برنامهریزی کنیم؟
همانطور که میدانید ما میتوانیم اوقات فراغت را به دو شکل بگذرانیم. یکی اینکه منفی و منفعلانه باشد که ما هیچ کاری انجام ندهیم و فقط بخوریم و بخوابیم و در گوشی تلفن همراه پرسه بزنیم و چیزهایی که شما میدانید و میبینید را دنبال کنیم. اما شکل دوم به این نحو است که ما اوقات فراغت را بهطور مثبت و بهینه بگذرانیم. همانطور که ابتدا عرض کردم اوقات فراغت باید شامل فعالیتهای لذتبخش، خودجوش و کاملاً آزادانه و با اختیار فرد باشد و در آن اجباری وجود نداشته باشد و فرد خودش آن را بهدلخواه انتخاب کند. حالا با این تعریف ما میتوانیم برای فرد مشخص کنیم که تو خودت میتوانی این را برای خودت برنامهریزی کنی. بهطور مثال شرکت در کلاسهای هنری سفالگری، نقاشی، کارهای دستی، کلاسهای ورزشی (منظور هر ورزشی است که دوست دارد احتمالاً نه ورزشی که ما میخواهیم) را پیشنهاد بدهیم. همچنین برخی گردش و تفریحها مثل رفتن به اماکن دیدنی شبیه موزهها، طبیعت و مسافرت همراه با خانواده یا همراه با دوستان خودشان را انتخاب کنند. همچنین شرکت در برنامههای تفریحی مثل نمایشهای کمدی، نمایشهای آموزشی و خیلی چیزهای دیگر را انتخاب کنند. البته والدین باید یک نظارت و از راه دور، روی این ماجرا در حوزه همسالان داشته باشند.
اصولاً لذت بردن در اوقات فراغت به چه معناست. آیا هر چیزی که به ما لذت میدهد را باید انجام بدهیم؟
خیر اینطور نیست. روانشناسان معتقدند که فعالیتهای لذتبخش هر کاری میتواند باشد اما به شرطی که به خودمان و دیگران آسیب جسمی و روانی وارد نکند. بهطور مثال اگر قرار باشد شما به کسی آسیب بزنید یا وسایل او را بشکنید و از این کار لذت ببرید این کار مورد پذیرش نیست و در واقع لذت آزارگونه تعریف میشود. من مراجعه کننده جوانی داشتم که با زخم روی بدنش کلنجار میرفت و پوست دستش را میکند. این کار ریشهاش برمیگردد به تعارضات گذشته و اضطرابهایی که او در سالهای قدیم داشته است، در واقع این بچه دچار خود آزارگری شده و متأسفانه خودش را اذیت میکرد. پروفسور ریکاردو اف مونز در کتاب درمان افسردگی میگوید: لازم نیست برای تفریح خرج زیادی انجام بدهیم بلکه میتوان یک فعالیت ساده مثل صحبت کردن با یک دوست و یا دیدن یک مجله و حتی دیدن یک فیلم یا انجام یک ورزش را تفریح دانست به شرط آنکه به خودت و دیگری آسیب جسمی و روانی وارد نشود. نکته مهم اینجاست که اصلاً قرار نیست در انجام این کار شما یک چیزی را هم یاد بگیرید متأسفانه بسیاری از پدر و مادرها به روانشناسان و مشاوران میگویند بچه ما در لذت بردن باید یک چیزی را هم یاد بگیرد در حالی که چنین نیست.
همانطور که لازاروس میگوید در تفریح و استراحت حتماً نیازی نیست که یک یادگیری وجود داشته باشد. همین اندازه که تجدید قوا میشود و از فضای کار یا درس فاصله میگیرد و حالش بهتر شود خوب است.
اصولاً ما برای درس، کار و سایر فعالیتها در زندگی برنامهریزی میکنیم. آیا به نظر شما برای اوقات فراغت هم میتواند برنامهریزی داشت؟
بله میتوان برنامه داشت. ما باید به بچههای خودمان یاد بدهیم که برای هرچیزی در زندگی باید برنامه داشت. من اصولاً در سخنرانیهایی که برای والدین در مدارس دارم این نکته را یادآوری میکنم که باید حواسمان جمع باشد و در اوقات فراغت مانند تعطیلات، اعیاد و حتی عزاداریها که مدرسه یا شهر تعطیل است، برنامههای ما نباید به هم بخورد. یعنی وقتی همیشه ساعت ۷ صبح بیدار میشویم در تعطیلات هم باید این نکته را رعایت کنیم. یادمان باشد که برنامه نباید تغییر کند و در تعطیلات و فراغت تنها نوع برنامه عوض میشود. لذا در این مورد همیشه توصیه میکنم باید تعادل را در اوقات فراغت رعایت کنیم و بچهها از این تعطیلات لذت ببرند. آنها باید هم تفریح کنند و لذت ببرند و هم اگر میسر بود یک آموزشی را هم در تعطیلات برای خودشان داشته باشند. همانطور که میدانید ما در زندگی یک برنامههای ثابت داریم مثل خوابیدن، بیدار شدن، غذا خوردن و سایر فعالیتها که بهطور مستمر انجام میشود. اما برخی فعالیتها ثابت نیست و حالت متغیر دارد مثلاً ما در تابستان مدرسه نمیرویم یا زمانی که امتحان داریم کلاس درس نداریم.
لطفاً در این رابطه یک مثال بزنید.
برای نمونه باید عرض کنم بچهها در طول بهار مثلاً از 15 فروردین تا نیمه خرداد، کلاس و درس و امتحان دارند. ولی برای سایر روزها بحث درس بهطور رسمی شاید تعطیل باشد. لذا ما باید به فرزندانمان یاد بدهیم که در مدت تعطیلات علاوه بر برنامهریزی در حوزه تفریح و لذت بردن بهتر است برنامههایی را هم برای مرور یادگیری داشته باشیم و فراگیری را بهطور کامل رها نکنیم.
به یقین شما مراجعاتی از سمت والدین یا فرزندان دارید که بچهها بخش قابل توجهی از اوقات فراغت را صرف گوشیهای تلفن همراه میکنند. توصیههای شما به والدین در این رابطه معمولاً شامل چه نکاتی میشود؟
من یک کتابی در این رابطه به اتفاق یکی از همکارانم خانم باباخانی نوشتهام به نام «بازیگوشی یا گوشی بازی» که در آن به یک سری از مسائلی پرداختیم که والدین با آن درگیر هستند. ما در این کتاب کاربران اینترنت را به دو دسته تقسیم کردیم. یکی کاربران سالم هستند که از اینترنت، رایانه، رایانک و گوشیهای همراه هوشمند به اندازه و به درستی استفاده میکنند. یک گروه هم کاربران ناسالم هستند که بیش از حد و به شکل ناسالم از آن استفاده میکنند. متأسفانه نوجوان به دلیل شرایط سنی خود خیلی گرایش دارد که یک کاربر ناسالم باشد. یعنی دوست دارد در برخی وبگاهها چرخ بزند و یا زمان بسیار زیادی را در اینترنت باشد و حتی شب تا صبح با تلفن همراه در رختخواب هم با دوستانش گپ بزند. اگر فرزند شما از بازیهای فکری به حد و اندازه بهره میبرد اشکالی ندارد اما نکته اینجاست که برخی بچهها دنبال بازیهای کشتن و تیراندازی و امثال آن میروند. این بازیها مناسب نیست. از طرف دیگر وقت زیاد گذاشتن برای بازی حتی بازی خوب فکری هم مناسب نیست. باید یک محدوده داشت. بنابراین ما ابتدا باید بدانیم که فرزندمان کاربر سالم است یا خیر.
آیا این تشخیص نشان و علامتها هم دارد؟
بله. وقتی استفاده فرزند ما از اینترنت و بازیها خیلی بالا باشد این نشانه کاربر ناسالم بودن است. البته منظورم این نیست که وقتی در دوران مدرسه بچهها باید برخط باشند آن را هم بهعنوان استفاده از اینترنت برای تفریح تلقی کنیم. برای مثال وقتی در یک هفته بیش از ۷ یا ۸ ساعت زمان خود را صرف بازی و چرخیدن در اینترنت کنیم این میتواند یک نشانه باشد. همچنین وقتی که اینترنت قطع میشود یا گوشی خود را در منزل کسی یا جایی جا میگذاریم و دچار بیقراری میشویم، این هم خودش نوعی نشانه است. و یا اینکه سر مدت زمان استفاده از اینترنت با اطرافیان چانه میزنیم. مثلاً بچه شما نمیگوید من نیمساعت است که دارم بازی میکنم در حالی که یک ساعت است در اینترنت میچرخد. اینها خودش نشانه است. در چنین مواقعی فرد به پنهان کاری یا دروغ رو میآورد.
آیا در این رابطه میتوان یک سری اقدامات پیشگیرانه هم داشت تا بتوان استفاده از اینترنت، رایانک، تلفن همراه و غیره را در مسیر درست هدایت کرد؟
بله قطعاً در این رابطه باید اقدامات پیشگیرانه داشته باشیم. یادمان باشد که برای پیشگیری در هنگام خرید هر وسیله و ابزاری باید ابتدا کاربرد صحیح از آن وسیله را خودمان یاد بگیریم و بعد آن را به فرزندمان هم آموزش بدهیم. همچنین برای این کار یک قوانینی را مدنظر داشته باشیم، یعنی به او یاد بدهیم که این وسیله چطور میتواند بهطور سالم مورد استفاده قرار بگیرد و در چه جاهایی دارای مضراتی هم هست. درباره نحوه استفاده و زمان استفاده از آن هم باید با فرزندمان صحبت کنیم و به توافق برسیم. برای این کار جدولی در نظر بگیریم و برابر آن عمل کنیم و همچنین گهگاه بهطور سرزده سراغش را بگیریم و بدانیم که دارد چه کاری انجام میدهد. برای مثال وقتی به سراغش میروید، اگر هول شد یا دچار استرس و اضطراب شد یعنی که در حال انجام کاری غیر صحیح است. البته بزرگترها هم باید حواسشان باشد که وقتی در یک جمع قرار دارند خیلی وارد گوشی رایانک خودشان نشوند. یادمان باشد که وقتی پدر و مادر خودشان دچار اعتیاد به اینترنت هستند نمیتوانند از فرزندان خود انتظار دیگری داشته باشند و گفتن این عبارت که من پدر و مادر هستم و تو فرزند و بچه هستی هم خیلی مفید فایده نیست. همچنین باید اطلاعات صحیحی در مورد وبگاههای مختلف و فیلترشکنها به بچهها بدهیم تا شناخت درستی داشته باشند و بدانند چه جاهایی باید بروند و چه جاهایی نروند.
حال فرض کنیم فرزندمان یا دانشآموز مدرسه ما به هر دلیلی دچار اعتیاد به اینترنت و بازیهای رایانهای و گوشیهای هوشمند شده باشد. اینجا باید چه کنیم؟
قبل از هر حرفی شما بهعنوان بزرگتر، والدین، معلم، مربی و مشاور باید آرامش خودتان را حفظ کنید و بدانید که تهدید، تحقیر، سرزنش و امثال آن نمیتواند وابستگی او به اینترنت و بازیهای اینترنتی و امثال آن را اصلاح کند یادمان باشد که هیچکس نمیتواند بهطور ناگهانی وابستگی خود به یک چیز را کنار بگذارد و این کار بهتدریج اتفاق میافتد. ابتدا بهتر است آثار منفی و مثبت این وابستگی را برای او با حضور خودش بررسی کنید. در ادامه استفاده هدفمند را به او یاد بدهید مثل اینکه شما از اینترنت میتوانید برای ارتباط با مدرسه، صحبت با دوستان، فراگیری برخی مسائل آموزشی و امثال آنها استفاده کنید. برای ایجاد فاصله بین او و گوشی بهتر است فرزندتان را درگیر فعالیتهای لذتبخش کنید تا خودش این نکته را درک کرده و به سمت و سوی سایر فعالیتهای لذتبخش گرایش پیدا کند. همچنین مدت زمان استفاده از گوشی را برای او مشخص کنید. مثلاً هر روز میتوانی در ۳ یا 4 نوبت و در هر نوبت به اندازه یک ربع تا ۲۰ دقیقه از گوشی برای بازی و تفریح استفاده کنی. من همیشه به پدران و مادران یادآوری میکنم که اینترنت باید محدود باشد و زیر نظر شما اداره شود. از فیلترشکن استفاده نکنند. یادمان باشد از به کار بردن اصطلاحاتی نظیر خودخواه، بیعرضه و بیمسئولیت برای فرزندان استفاده نکنند.
شما مشاوران محترم مدارس با فنون (تکنیکها) حواسپرتی و تغییر توجه آشنایی دارید. لذا باید از این فنون به موقع استفاده شود. ورزش کردن، مطالعه، رفتن به مهمانی، دیدن فیلم، رفتن به نمایش و نظایر آن از جمله این فنون است. سعی کنید ارتباطات فرزندان خود را به سمت ارتباطات حضوری سوق بدهید. در ضمن آموزش خودمراقبتی و مسائل بلوغ را هم را به فرزندانتان یاد بدهید. یادتان باشد علت گرایش به این نوع بازیها را باید بتوانید پیدا کنید و یا از روانشناسان و افراد مطلع در این زمینه کمک بگیرید تا بتوانید با یافتن علت آن را برطرف کنید. یکی از نکات مهم در این زمینه ارزیابی روزانه است یعنی مثلاً مقایسه کنید که امروز نسبت به دیروز، او در چه وضعیتی قرار دارد و مثلاً ارتباطات حضوریاش بیشتر شده و استفاده از گوشی همراه برای بازی و برخی کارهای دیگر چقدر کاهش پیدا کرده است. قرارهای دستهجمعی همراه با دوستان و اعضای خانواده و فامیل هم میتواند در این رابطه مؤثر باشد و بهصورت گروهی در برخی فعالیتها شرکت کنند. این نکته را هم به بچهها یاد بدهید که تغییر، دارای الگویی شش مرحلهای است.
ابتدا، مرحله قبل از تحمل که فرد مشکل را انکار میکند.
مرحله دوم قصد کردن هست که فرد می خواهد اما هنوز برای تغییر کردن تردید دارد.
مرحله سوم مرحله آمادگی است که فرد تصمیم میگیرد تا شروع کند و انجام یک سری کارها را دنبال میکند.
مرحله چهارم مرحله عمل کردن است که فرد شروع به تلاش میکند و خیلی مشخص است که دیگران میفهمند او دارد عادت به گوشی را کاهش میدهد.
مرحله پنجم مرحله نگهداری است که فرد تمام تلاش خود را میکند تا سعی کند به سمت گوشی نرود.
مرحله ششم هم مرحله بازگشت است و ممکن است فرد گاهی دوباره همان کار قبل را تکرار کند و به سمت گوشی برود که ما باید حواسمان باشد در چنین موقعیتی او را تهدید یا تحقیر نکنیم.
از حضورتان در این گفتوگو صمیمانه سپاسگزاریم.