خرسی تنبلک
نویسنده: لاله جعفری
تصویرگر: علیرضا جلالی فر
ناشر: محراب قلم
خرسی تنبل تو آفتاب دراز کشیده بود و عرق میریخت، امّا از جایش تکان نمیخورد. خرسی گرسنه بود، امّا از جایش تکان نمیخورد. ناگهان چوبِ طلا روی شکمش افتاد. او از خرسی خواست آرزو کند. خرسی از او یک درخت عسل خواست و درخت عسل ظاهر شد، امّا درخت بلند بود و دست خرسی به عسل نمیرسید...
قایم باشک فیلی
نویسنده: سوسن طاقدیس
تصویرگر: علی مفاخری
ناشر: شباویز
فیلی بازی قایمباشک را دوست داشت، اما حالا خیلی بزرگ شده بود. روزی دوباره از دوستانش ببری، سنجاب و قورباغه خواست با هم قایمباشک بازی کنند. سنجاب چشمهایش را بست و شروع به شمردن کرد. قورباغه توی گل نیلوفر قایم شد و ببری لابهلای علفهای خشک. فیل به طرف رودخانه رفت و فکر کرد مثل همیشه میتواند زیر آب قایم شود، امّا آب تا زانویش بود! حالا او کجا قایم شود؟!
این کتابها را کارشناسان واحد سامان دهی منابع آموزشی و تربیتی هم خواندهاند و آنها را به شما پیشنهاد میکنند.