چرا تصویرساز شدید؟
من از وقتی کوچک بودم به نقّاشی کردن علاقه داشتم. برای همین وقتی بزرگتر شدم، به هنرستان رفتم و رشتهی گرافیک را خواندم. آنقدر به این کار علاقه داشتم که اسم تصویرگرهای کتابهای درسـی را خط میزدم و اسم خودم را جای آنها مینوشتم. همیشه دلم میخواست تصویرساز بشوم. برای همین وقتی بزرگتر شدم در دانشگاه هم گرافیک خواندم و باز هم تصویرسازی را ادامه دادم.
فـرض کنیم الآن مـیخواهیم بـرای یک داستـان تصویـرسازی کنیم. از کجا شروع مـیکنیم؟
باید داستان را خوب بخوانیم و برای آن یک تصویر اوّلیه بکشیم. معمولاً در اوّل داستانهـا، اتّفاق خاصّـی نمـیافتد و بعد کمکم ماجرای اصلی شروع مـیشود. برای همین باید تمرین کنیم تا بتوانیم جای مهمّ داستان را تشخیص دهیم. اگر متن داستان را چندبار دقیق بخوانیم، مـیتوانیم تصویرهای خوبـی برای آن بکشیم.
نباید بـا تصویرسازی، متن داستان را تغییر بدهیم. البتّه مـیتوانیم خـلاّقیت خودمان را به آن اضافه کنیم. برای اینکه کارمان خوب پیش برود، هـر چیزی را که به ذهنمان مـیرسد، اوّل به شکل خیلی ساده بکشیم. بعد که همهچیز مشخّص شد، جزییات بیشتـری را به آن اضافه کنیم و درآخر رنگآمیزی کنیم.
برای خلاّقیت بیشتر و ایدهپردازی چه پیشنهادی دارید؟
پیشنهاد مـیکنم زیاد داستان بخوانند و بدون نـگاه کـردن به تصویر کتاب، خودشان برای آن داستان تصویر بکشند. یکی دیگر از چیزهایی که باید به آن دقّت کنند، خوب دیدن است. باید به جزییات همه چیز توجّـه داشته باشند؛ مثلاً وقتی به مسافرت یا به پارک میروند به کوهها یا به کلاغـی که مـیبینند، خوب نگاه کنند و راحت از کنارش رد نشوند. به دقّت به کارهایـی کـه یک کلاغ انجام میدهد، نگاه کنند. دیدن پویانماییها (انیمیشنها) هم میتواند به بچّهها کمک کند و به آنها ایده و فکر بدهد.
انجام همهی اینها سخت نیست؟
همهچیز در تصویرسازی قدم به قدم است و با یادگیری و تمرین میتوان پیشرفت کرد. هیچکس یکدفعه به چیزی نمیرسد. اگر میخواهید تصویرساز بشوید بهتر است به هنرستان بروید تا در آنجا کلّی مهارت یاد بگیرید.