شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

مقالات

در مسیر کوه بینالود

  فایلهای مرتبط
در مسیر کوه بینالود

امروز قرار است به اردو برویم. چند روز قبل، خانممعلّم برگههای رضایتنامه را به ما داد. ما امروز وقتی وارد کلاس شدیم، برگهها را امضا شده به او تحویل دادیم. خانممعلّم هم برگههای گزارش اردو را به ما داد و از ما خواست که آن را با دقّت پُر کنیم. ما در شهر نیشابور زندگی میکنیم و قرار است به کوههای بینالود در نزدیکی شهرمان برویم. همه به نوبت سوار اتوبوس میشویم.

ـ مریم! میوه میخوری؟

صدای دوستم حواسم را پرت میکند. تشکّر مـیکنم و بعد به یاد صحبتهای دیشب مادرم میافتم که مـیگفت: «رشته کوههای بینالود در شمال شرق نیشابور قرار دارد. یک کـوه دیگر همـان نزدیکـیها هست که شیرباد نام دارد. البتّه من تا به حال آنجا نرفتهام؛ ولی بابابزرگ با گروه کوهنوردی هر دو تا قلّه را فتح کرده است.»

بابا در ادامهی حرف مادر گفت: «اتّفاقاً یکبار که با بابابزرگ به کوه رفته بودم، بابابزرگ گفت چندتا رود هم توی این کوهها هست. من فقط اسم رود اترک را به یاد دارم. همان دفعه که با همدیگر رفته بودیم، بابابزرگ به من چند تا عقاب و شاهین هم نشان داد.»

در فکرحرفهای مامان و بابا بودم که صحبتهای خانممعلّم مرا به خودم آورد.

ـ بچّهها! آماده باشید. وسایلتان را جمع کنید که رسیدیم. دخترهای من! یادتان باشد که نمیخواهیم قلّه را فتح کنیم، فقط میخواهیم در حّد توانمان کوهنوردی کنیم. پس حواسمان باشد که برای کوهنوردی، اوّلین قانون، صبر و استقامت است.

دخترهای خوبم! توی مسیری که در پیش داریم، کلّی گیاهان دارویی وجود دارد که قرار است برای درس علوم آنها را جمع کنیم؛ گیاهانی مثل ریواس، آویشن، زرشک، زیره و موسیر. یادتان نرود برگههای گزارش را پُر کنید. مطمئن هستم که از این اردو دست پُر برمیگردیم. احتمالاً توی مسیرمان کبک و تیهو هم ببینیم. این دو پرنده خیلی زیبا و قشنگ هستند.

کولهپشتیام را به پشتم میاندازم و دست سارا، همکلاسیام را میگیرم و از اتوبوس پیاده میشوم. قدم به سرزمینی گذاشتهام که داستانها و افسانههای زیادی به خود دیده است؛ داستانهایی چون «سیمرغِ» عطّار.

۷۳۰
کلیدواژه (keyword): رشد نوآموز، من کشورم را دوست دارم،بینالود،کوه های بینالود،نیشابور،رضیه افضل زاده،
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.