گوشدادن و شنیدن دو فعل متفاوت هستند. گوشدادن وراى مهارت، یک نگرش است که در آن افراد، صرفنظر از قضاوت عقاید و افکارشان، محترم شمرده مىشوند؛ حتى اگر این افکار مطابق نظرات شخصى ما نباشد. بذل توجه و تمرکز کافى به سخنان گوینده نیازمند تمرین، صرف زمان و آموختن است. توجه به گوینده شامل دریافت همه پیامهاى کلامى و غیرکلامى، و نیز تشویق وى به ادامه صحبت از طریق رفتار و کلام دلگرمکننده است.
نشانههاى غیرکلامى گوشدادن عبارتاند از: احترام متقابل، لبخند، تماس چشمى مناسب، حالت و انعکاسهایى که در صورت رخ مىدهند. ابراز احترام متقابل اولین و تأثیرگذارترین برخورد در ایجاد اعتماد در گوینده است. مصداقهای احترام بسیار به فرهنگ وابستهاند. براى مثال، در فرهنگ غنى ایرانى، افراد در مقابل یکدیگر مىایستند، با خوشرویى به استقبال هم مىروند و در کلام از واژههاى مقبول جامعه استفاده مىکنند. لبخند ملایم و متناسب با حال و هواى خلقى گوینده، که همراه با تکاندادن سر همراه باشد، به گوینده نشان خواهد داد از گوشدادن و زمان گذاشتن براى وى خوشحالیم. تماس چشمى کافى به دانشآموز، بهویژه دانشآموز خجالتى، جرئت سخن گفتن مىدهد و در آنها حس صمیمیت ایجاد مىکند. تغییر حالتهای صورت، متناسب با سخنان و خلقیات گوینده، به وى نشان خواهد داد حرفهایش را میشنویم و با او احساس همدردى داریم.
شنونده فعال سعى مىکند پیامها را به خاطر بسپارد، در طول جریان صحبت سؤال کند و در صورت لزوم به پیامهاى قبلى گوینده بازگردد. بهتر است با جملات متعدد سعى کنیم پیامهاى گوینده را شفاف کنیم و در پایان خلاصهاى از صحبتها ارائه دهیم. این اقدامات کلامى نشان مىدهند که شنونده جریان کلام را به دقت و با تمرکز بالا پیگیرى کرده است. به گوینده هم کمک مىکند از منظرى بالاتر و دستهبندى شده به موضوع بنگرد.
کسب مهارت گوشدادن فعال
حالا وقت گوشدادن است. قضاوت کردن را به بعد موکول کنیم. گاه دانشآموز تنها به دنبال یک گوش شنواست. گاه رفتار و فکرش، متأثر از ناراحتىها، چندان منطقى به نظر نمىرسد. پس بهتر است در اولین گام تنها شنونده خوبى باشیم و با تمام وجود به گوینده احترام بگذاریم و به دنبال قضاوتش نباشیم.
نشان دهیم دوستدار شنیدن حرفهاى گویندهایم. دانشآموزان به حضور و توجه ما نیاز دارند. چنانچه دریابند مشتاق شنیدن حرفهایشان هستیم، دلگرم خواهند شد.
حضور داشته باشیم. به این معنا که نگذاریم موانع ذهنى و گرفتارىهاى روزمره در فرایند گوشدادن فعال مداخله کنند.
با تمام وجود گوش دهیم. تنها گوش خود را درگیر نکنیم. تماس چشمى، حالت صورت و تمامى رفتارهاى غیر کلامى ما براى شنونده حامل پیام هستند.
عوامل مزاحم را به حداقل برسانیم. زنگ تلفن، صداى در، حضور سایر افراد در اتاق و مسائلى از این دست، در روند صحبت مزاحمت ایجاد میکنند. بهتر است پیش از شروع جلسه با دانشآموز، این عوامل را حذف کنیم یا به حداقل برسانیم. براى مثال، در زمان مشخصى که به صحبت با دانشآموز اختصاص دادهایم، مانع از پذیرفتن سایرین در دفتر شویم.
موانع گوشدادن فعال چیست؟
1. درگیر شدن با بیش از یک کار
زمانى که تصمیم داریم همزمان به حرفهاى دانشآموز گوش دهیم و به کارهاى دیگر هم برسیم، قادر نیستیم با دقت و تمرکز کافى پیامهاى گوینده را دریابیم. در جایگاه معلم، تردیدى نیست که مشغلههاى سنگین کارى تمام زمان ما را به خود اختصاص داده است. با این همه، شنیدن حرفهاى دانشآموزان نیز مستلزم صرف زمان کافى است. لذا لازم است در برنامه شلوغ کارى، زمانى ویژه، کافى و مشخص براى صحبت با دانشآموزان اختصاص دهیم.
2. باور اینکه از قبل مىدانم چه مىخواهى بگویى
گاهى ما تصور مىکنیم منظور گوینده را از حضورش در دفترمان مىدانیم. براى مثال، تصور مىکنیم دانشآموزی که نمره پایینى گرفته است، صرفاً براى چانه زدن درباره نمره در دفتر ما حاضر شده است. این پیشداورىها سبب مىشوند تا ما با انگیزه و حوصله کمتری به حرفهاى وى گوش دهیم، بهطور مرتب کلامش را قطع کنیم و نظرات و استنتاجات شخصىمان را مطرح کنیم، یا اینکه به جاى دریافت کامل پیام گوینده، ناخودآگاه به دنبال جملاتى بگردیم که منتظر شنیدنشان هستیم تا فرضیهمان را اثبات کنیم. نتیجه این خواهد بود که گوینده ناشنیده و درک نشده رها مىشود.
3. قضاوت
تجربههای قبلى و عقاید شخصى ما نسبت به افراد بر رفتارمان تأثیر مىگذارد و مىتواند سبب قضاوت ما نسبت به ایشان شود. قضاوت در بسیارى مواقع ناخودآگاه روى مىدهد، اما این ما هستیم که باید خودآگاهانه و ارادى پیشداورىها و قضاوتهایمان را براى گوش دادن فعال رها کنیم.
4. درگیرى با عواطف و اشتغالات ذهنى شخصى
بیشتر مواقع ذهن ما سرشار از مشکلات و مسائل حل نشده شخصى است. چنانچه نتوانیم آگاهانه خود را به تمرکز بر صحبتهاى گوینده ملزم کنیم، این افکار تمرکز ما را منحرف خواهند کرد. از طرف دیگر، عواطف ما مىتوانند سبب قضاوت و برخورد نامناسب با گوینده شوند. لذا بهتر است آگاهانه این عواطف شخصى را آگاهانه مدیریت کنیم.