1. همه آدمها باید یاد بگیرند که کسب درآمد کنند، اما ما گاهی از این موضوع غفلت میکنیم. برای اینکه مخاطبان ما مادی نشوند، اصل موضوع را حذف میکنیم. در نتیجه، گاهی انسانهای نخبهای تربیت میکنیم که حساب پول جیبشان را هم ندارند و از پرسیدن چند سؤال ابتدایی درباره بیمه و مدل دستمزد خود ناتوان هستند.
2. گاهی ما نفس کسب درآمد و تولید ثروت را مذموم میدانیم، چون دغدغه داریم از علم و فضل دور شویم. اما توجه نداریم که همه ما انسانها در کنار تنظیم شیوه پولدرآوردن خود، باید یاد بگیریم:
الف) چگونه سرمایه بهدست بیاوریم؟
ب) چگونه سرمایه و درآمدمان را خرج کنیم؟ یعنی سبک زندگی مالی در زمینه نحوه خرجکردن چگونه است. روش خرجکردن چگونه باشد؟
ج) درآمد خود را در کجا خرج کنیم؟
3. در مدرسه، به خطا، گرد مباحث مالی خط قرمز کشیدهایم، اما دانشآموزان ما بهشکل روزافزونی در پی درآمد بیشترند. در ادبیات رسمی آموزشوپرورش از این واقعیت دوری میکنیم، اما در پهنه جامعه این مسئله هر روز بیشتر ذهن و عمل نوجوانان ما را فرا میگیرد.
4. توجه ویژه نوجوانان به رشته تجربی و علاقه وافر این نسل به «فقط پزشکشدن»، حکایت از پررنگشدن جنبههای مادی در ذهن کودکان و نوجوانانی است که شیفته «پزشک» یا «دندانپزشک» شدن هستند. یعنی عرصه کلان علم و دانش عمومی همه چیز و همه مشاغل کنار گذاشته شده است و فقط یک شغل پردرآمد، انرژی بسیاری از دانشآموزان را به خود جلب کرده است.
5. باید توجه داشته باشیم، اگر درباره ثروت و روشهای کسب آن هوشمندانه حرف نزنیم، نمیتوانیم در مورد خیلی از امور دیگر نیز صحبت کنیم: ربا، رشوه، صرفهجویی، صرف مال در امور خیریه، مقوله قرضالحسنه، سپردهگذاری در بانک، خرید سهام و تبعات مثبت و منفی آن. حتی در مورد برخی رشتههای علمی و کاری هم نمیتوانیم بهخوبی صحبت کنیم، چون مسئله محوری و اصلی آنها مورد توجه و عنایت ما نیست.