مروری بر مباحث پیشین
در مقالات پیشین عذابهای جهنم و نعمتهای بهشت را بیان کردیم و گفتیم که همه نعمتهای بهشتی در اختیار بهشتیان قرار دارد و خداوند متعال هر چه را که بهشتیان بخواهند برای آنها آماده میکند و حتی نعمتهایی بیشتر از خواستشان را به آنان میدهد:
لهم ما یشاوون فیها ولدینا مزید1
هر چه بخواهند، در آنجا دارند و پیش ما فزونتر [هم] هست.
درآمد
درجات بهشتیان بسیار است و این اعمال انسانهاست که درجه آنها را در بهشت تعیین میکند. در مقابل مؤمنان، که در بهشت درجاتی دارند، کافران نیز در جهنم درکاتی دارند. برخی از بهشتیان به سبب این درجات بر دیگر بهشتیان برتری دارند؛ چنانکه در آیه شریف زیر آمده است:
انظر کیف فضلنا بعضهم علی بعض و للاخره اکبر درجات و اکبر تفضیلا2
بنگر که در این دنیا چه سان برخی را بر دیگران فزونی دادهایم. و به یقین زندگی آخرت درجات والاتری دارد و در فضل و فزونی، فاصله طبقات آن بیشتر و بزرگتر خواهد بود.
با توجه به این درجات و مراتب است که در روایات به مؤمنان امر شده است که برای دستیابی به درجات والای بهشتی با یکدیگر رقابت کنند:
تنافسوا فیالدرجات3
برای دستیابی به درجات آخرت از یکدیگر پیشی بگیرید.
این درجات از جایگاه مؤمنان معمولی آغاز میشود و تا بدانجا میرسد که جمعی در والاترین درجات آن، که همان مقام قرب الهی است، قرار میگیرند.
مقربان در بهشت
قرآن کریم انسانها را در قیامت به سه دسته تقسیم میکند:
و کنتم ازواجاً ثلاثه٭ فاصحاب المیمنة ما اصحاب المیمنه٭و اصحاب المشئمه ما اصحاب المشئمه٭ و السابقون السابقون٭ اولئک المقربون)4
شما در آن روز سه دسته خواهید بود: گروهی راستان، اصحاب یمین باشند که چه سعادتمندانی هستند این اصحاب یمین! و گروهی ناراستان، اصحاب شومی و شقاوت! که چه وضعی دارند این اصحاب شقاوت!و جمعی دیگر که بر همه پیشی گرفته و تقرب یافتهاند. آنان به حقیقت مقربان درگاهاند.
قرآن کریم، در ادامه، وضعیت و جایگاه این سه دسته را به این شکل بیان میکند:
اصحاب شمال، که همان اصحاب شومی و شقاوتاند، در عذاب باد سَموم و آب گرم میباشند و در سایهای از دود، که نه خنک است و نه نشانی از کرامت در آن است. اینان همان کسانی هستند که در زندگی پیشین- حیات دنیا- تنها در اندیشه ناز و نعمت بودند و برای رسیدن به متاع دنیا، بر گناه بزرگ و پیمانشکنی با خدا، لجاجت و اصرار داشتند. اینان برای راحت ساختن وجدان خویش، قیامت را انکار میکردند و میگفتند: «آیا چون بمیریم و به خاک و استخوانی پوسیده بدل شویم، باز هم زنده میشویم؟ آیا پدران پیشین ما زنده خواهند شد؟» بگو: «البته تمام خلق اولین و آخرین در وعدهگاه روز معین گرد میآیند».5
و اما اصحاب یمین، که همان اصحاب میمنت و مبارکی هستند، در سایه درختان سدر پرمیوه بدون خار به سر میبرند و درختان موز، با خوشههایی چیده برهم، پر سایبانی پر دوام از شاخسار درختان، با آبشارهای ریزان و میوههای فراوان، که هیچگاه منقطع نشود و هیچ ممنوعیتی در کار نباشد، و فرشهای رفیع پربها. ما آن حوران بهشتی را با آفرینشی نو آفریدیم که هماره دوشیزه بمانند؛ شیدای شوهرند و همسال و همسر برای اصحاب یمین.6
این مقام و منزلت والا و نعمتهای پرشمار از آن اصحاب یمین است. اما مقربان را منزلتی دیگر است و جایگاهی بس والاتر. در جایجای قرآن کریم از جایگاه مقربان و نعمتهای ویژه آنان سخن رفته است و در برخی آیات، از موهبتهایی درباره مخلصین سخن رفته و در جایی درباره سرآمد مقربان و اولیای ویژه خدای رحمان، یعنی اهل بیت رسول اکرم (علیهالسلام)، سخن رفته و نعمتهای ویژه آنان و قرب و منزلتشان نزد پروردگار بزرگ بیان شده است. در ذیل به پارهای از این آیات اشاره میکنیم:
قرآن کریم در سوره واقعه، درباره مقربان میفرماید:
(والسابقون السابقون٭ اولئک المقربون٭ فی جنات النعیم٭ ثلة منالاولین٭ قلیل من الاخرین)7.
و پیشتازان که تقدم یافتند. آنان که مقربان درگاهاند، در بوستانهایی پر از نعمتهای الهی مأوی گیرند. جمعی از امتهای پیشین و اندکی از مردمان پیشین.
سپس درباره وضعیت آنان میفرماید:
علی سرر موضونة٭ متکئین علیها متقابلین٭ یطوف علیهم ولدان مخلدون٭ باکواب و اباریق و کاس من معین٭ لا یصدعون عنها و لا ینزفون٭ و فاکهة مما یتخیرون٭ لحم طیر مما یشتهون٭ و حور عین٭ کامثال اللولو المکنون٭ جزاء بما کانوا یعملون»8
در محفل انس دوستان، بر تختهای بافته از شاخهها و الیافها و شاخهها و الیافها و شاخوبرگ گلها، حلقهوار روبهروی یکدیگر، بر سریرهای عزت، مینشینند. و پسران بهشتی، که حُسن و جوانیشان همیشگی است، بر گِرد محفلشان به خدمت میگردند. با کوزهها و مشربهها و جامی از شراب گوارا؛ از نوشیدن آن سردرد نگیرند و مستی عقل رنج خمار نکشند و نیز با میوههای رنگارنگ از آنان پذیرایی میکنند تا کدام یک را برگزینند و با مرغ بریان هر مرغی که اشتها دارند و حوران بهشتی سپیداندام و آهوچشم (بر گرد آنان طواف کنند). این به سبب پاداش اعمالی است که در زندگی دنیا انجام دادهاند.
در این آیات شریف سخن از مجلس ویژه مقربان و «ولدان مخلدون» است. گویا اینان مجلسی ویژه دارند. خدمتگزاران مجلس پسرانی مخلد در بهشتاند که در این مجلس، از ایشان پذیرایی میکنند. در ادامه این آیات میفرماید: (و حورعین. کامثالاللولو المکنون).
برخی از مفسران، در اینجا عبارتی را در تقدیر گرفتهاند؛ بدین گونه که «و لهم حور عین»؛ یعنی، برای آنان حورالعین وجود دارد.10
این امکان نیز وجود دارد که «حور عین» به «ولدان مخلدون» عطف شده باشد؛ به این گونه که «و یطوف علیهم ولدان مخلدون... و حور عین» در این صورت، هم ولدان مخلد و هم حوران بهشتی، بر گرد مقربان الهی میگردند و به آنها خدمت میکنند.
این معنا با عبارات قرآنی نیز تطبیق میکند؛ بدین ترتیب که حوران بهشتی، همسران اصحاب یمین هستند، ولی برخی از همین حوران، در خدمتگزاری مقربان هستند.
شواهدی از نظارت مقربان در بهشت
مقربان، در بهشت رضوان، جایگاه ابرار و نیکان را نظاره خواهند کرد. نیکان، همان مؤمنان باتقوایی هستند که به بهشت راه مییابند و به نظر میرسد که اینان همان اصحاب یمین هستند.
قرآن کریم درباره جایگاه ابرار و مقربان میفرماید:
کلا ان کتاب الابرار لفی علیین٭ و ما ادراک ما علیون٭ کتاب مرقوم٭ یشهده المقربون
هرگز (پندار کافران در انکار قیامت درست نیست)، محققاً دفتر سرنوشت نیکان در بهشت علیین است. و چگونه مییابی که علییون چه باشد؟ کتابی است که (از جانب خدای رحمان) رقم خورده است. و مقربان بارگاه الهی، این کتاب سرنوشت ابرار را مشاهده میکنند و [آن را] زیر نظر دارند.
این بخش از آیه، برتری و عظمت ویژه مقربان را نشان میدهد؛ آنان در مقام و منزلتی هستند که جایگاه ابرار را میبینند. در ادامه این آیات نکتهای دیگر در منزلت والای آنان بیان شده است:
ان الابرار لفی نعیم٭ علی الارائک ینظرون٭ تعرف فی وجوههم نضرة النعیم٭ یسقون من رحیق مختوم٭ ختامه مسک و فی ذلک فلیتنافس المتنافسون٭ و مزاجهه من تسنیم٭ عیناً یشرب بها المقربون11
محققاً ابرار و نیکان در نعمتهای بهشت به سر میبرند، بر تختهای عزت تکیه زنند و (مناظر زیبای بهشتی را) نظاره کنند. در رخسارشان نشاط و شادمانی حاصل از نعمتها را مییابی. به آنها از جامی سر به مهر مینوشانند. مهری که از مشک است و آنان راغب بزماند،؛ باید برای این صحنه رغبت نشان دهند. ترکیب و آمیخته آن جام از تسنیم است. همان چشمهای که مقربان الهی از آن مینوشند.
قرآن کریم، نعمتهای ابرار را چنان بیان میکند که دل را میرباید و با این همه برتری مقربان را نیز به نمایش میگذارد: چشمهای است به نام تسنیم، که ویژه مقربان است، اما ابرار را هم از آن بینصیب نمیگذارند. در جامی که برای ابرار میفرستند، اندکی از چشمه تسنیم میریزند تا طعم آن دلپذیرتر شود و بدینوسیله، ابرار نیز از چشمه ویژه مقربان بهرهمند شوند.
نمونهای از جایگاه مقربان در بهشت
قرآن کریم برای بندگان مخلص خدای رحمان، پاداشی خارج از حساب و فراتر از آن در نظر میگیرد؛ توضیح اینکه اعمال اهل ایمان، در آخرت با ضریب محاسبه میشود، در حالی که بدیهای آنان یا بخشوده میشود و یا حداکثر برابر عمل کیفر میشوند.
(من جاء بالحسنه فله عشر امثالها و من جاء بالسیئة فلا یجزی الا مثلها و هم لا یظلمون)13
در این آیه دو نکته درباره جزای اعمال دیده میشود:
الف) کار نیک حتماً پاداش داده میشود: «فله عشر امثالها»، ولی درباره کار بد جزا داده نمیشود، جز به اندازه گناه؛ یعنی کیفر آن بهصورت قطع و یقین نیست؛ زیرا ممکن است خدای رحمان، به خاطر برخی عبادات یا به دلایلی دیگر، گناه بنده مومن را ببخشاید، ولی اگر عفوی شامل حال وی نشود و قرار بر این باشد که او مجازات شود، این مجازات حداکثر برابر عمل او است. این تفاوت رفتار الهی در امر مثبت و منفی درباره شکرگزاری و کفران نعمت نیز مشهود است؛ خدای رحمان میفرماید:
(لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید)14
اگر سپاسگزار نعمتهای من باشید، حتماً و مسلماً نعمتهای خود را بر شما افزون میکنم و اگر کفر و ناسپاسی را پیشه کنید، عذاب من سخت و سهمگین است.
ملاحظه میکنید که در برابر سپاسگزاری با دو تأکید (لام لازیدنکم و نون تأکید ثقلیه) از واژه «لازیدنکم» استفاده کرده و به افزایش نعمت وعده داده است، ولی در برابر کفر و ناسپاسی از واژه «لاعذبنکم»، که وعده قطعی بر عذاب است، استفاده نکرده، بلکه تنها امکان عذاب را مطرح کرده است؛ یعنی، ممکن است عذاب شما را فرا گیرد و چه بسا پیش از رسیدن به مرحله مجازات قیامت ( و یا مجازاتهای دنیایی)، خدای رحمان، به خاطر اعمالی نیکو، گناه و ناسپاسی بندگان را میبخشاید و آنها را مجازات نمیکند. البته این نکته را هم یادآور میشود که اگر عذابی در کار باشد، سخت و شدید خواهد بود.
ب) نکته دیگری که در این آیه وجود دارد، این است که نیکیها، علاوه بر اینکه حتماً پاداش داده میشود، با ضریب ده نیز محاسبه میگردند، اما بدیها، جز با ضریب یک، محاسبه نمی شود. البته به نظر میرسد که ضریب ده پایینترین ضریب است؛ زیرا ضرایب بالاتر از آن نیز در متن قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهمالسلام) آمده است؛ قرآن کریم میفرماید:
(مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة و الله یضاعف لمن یشاء و الله واسع علیم)15
حکایت آن کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، حکایت آن دانهای است که چون در زمین افشانده شود، هفتخوشه برآورد و در هر خوشه صد دانه باشد. خدای رحمان از این مقدار نیز بر هر که بخواهد، بیفزاید و خداوند وسعتبخش و دانای اعمال است.
ملاحظه میشود که در این آیه، که پاداش هفتصد برابر را برای انفاق در راه خدا مطرح میکند، از پاداش بیشتر از آن نیز برای بندگانی که اخلاص بیشتری دارند، سخن میگوید.
در حدیثی از پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) آمده است: «اگر شما دانه خرمایی را در راه خدا انفاق کنید، خدای رحمان آن را میپروراند، همچنان که شما بچهشتر را پرورش میدهید؛ و در روز قیامت انبوهی حسنه به شما میپردازد».
تا اینجا سخن از محاسبه و ضریب محاسباتی است؛ اعمال خیر با ضریبهای مختلفی محاسبه میشود و این ضریبها به درجههای معرفت و اخلاص بندگان مؤمن بستگی دارد. اما قرآن کریم، در برخی موارد، از رزق بیحساب سخن میگوید؛ برای مثال در سوره مبارک نور، درباره مردان الهی که به خانههای نورانی اهل بیت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) رفتوآمد میکنند، چنین وعده میدهد:
لیجزیهم الله احسن ما عملوا و یزیدهم من فضله و الله یرزق من یشاء بغیر حساب16
تا خدای رحمان بهترین اعمال و رفتار آنان را پاداش دهد و از فضل احسان خویش بر پاداش آنان بیفزاید و خداوند، هر که را بخواهد، بدون حسابرسی و بیشتر از حد محاسبه روزی میبخشد.
در این آیه سه نکته ملاحظه میشود:
نخست اینکه خداوند، به این مردان الهی، معادل بهترین اعمالشان پاداش میدهد. گویا منظور این است که ملاک محاسبه، بهترین عمل است.
و دوم آنکه گویا به این افراد والامقام، نعمتهایی خارج از حدود محاسبه نیز عنایت میفرماید.
عنایتهای ویژه پروردگار بزرگ برای بندگان مخلص خدا نیز به صراحت اعلام شده است. قرآن کریم درباره آنان هم از پاداش خارج از محاسبه سخن میگوید و هم نکاتی خاص را درباره جایگاه آنان در بهشت مطرح میکند؛ چنانکه در آیات زیر میفرماید:
و ما تجزون الا ما کنتم تعملون٭ الا عبادالله المخلصین٭ اولئک لهم رزق معلوم٭ فواکه و هم مکرمون٭ فی جناب النعیم٭ علی سرر متقابلین٭ یطاف علیهم بکأس من معین٭بیضاء لذة للشاربین٭ لا فیها غول و لا هم عنها ینزفون٭و عندهم قاصرات الطرف عین٭ کانهن بیض مکنون.17
شما به جز به اعمالتان جزا داده نمیشوید؛ به استثنای بندگان بااخلاص خدا، آنان را یک روزیِ معین و درجه مشخصی است. میوههای گوناگون، با حرمت و کرامت، به آنان تقدیم میشود. در بوستانهای پرنعمت گرد هم، بر تختها، قرار میگیرند. خادمان بهشتی، جامی از شراب طهور را بر آنان دور میگردانند؛ سپید و روشن که نوشندگانش را خوشکام سازد. در آن شراب، آلودگی نیست که تباهی جسم و جان آورد و نه از نوشیدن آن مست گردند. در کنار آنان، حوران فروهشته چشماند که جز بر شوهر خود ننگرند. گویی در سپیدی و لطافت چون تخم پرنده نهان در پردهاند.
پس از بیان نعمتهای بالا، نکته دیگری را درباره مخلصین بیان میکند:
(قال قائل منهم انی کان لی قرین٭ یقول ائنک لمن المصدقین٭ائذا متنا و کنا ترابا و عظاماً ائنا لمدینون٭ قال هل انتم مطلعون. فاطلع فراه فی سواء الجحیم٭ قال تالله ان کدت لتردین٭ و لو لا نعمة ربی لکنت من المحضرین٭ افما نحن بمیتین٭ الا موتتنا الاولی و ما نحن بمعذبین٭ان هذا لهو الفوز العظیم٭ لمثل هذا فلیعمل العاملون)18
این بندگان مخلص از یکدیگر- درباره گذشته دنیا- سؤال میکنند یک نفر از آنان میگوید: «من در دنیا همنشینی داشتم که میگفت: آیا تو واقعاً رسالت انبیا را درست میدانی و تصدیق میکنی؟ واقعاً موقعی که ما مردیم و خاک و استخوان گشتیم، زنده میشویم و سزا میبینیم؟ آیا میل دارید به او سری بزنیم؟» به او سر میزند و او را در میان دوزخ میبیند. به او میگوید: «به خدا سوگند نزدیک بود مرا هم به سقوط بکشانی. اگر نه آن بود که نعمت هدایت پروردگارم شامل حال من شد، من هم مانند تو در دوزخ بودم. آیا سخنت درست درآمد که ما مردنی نداریم؛ جز همان مردن اول که دیگر نه حیاتی در کار است و نه دوزخی و عذابی؟» حقاً که این مقام و منزلت که بهشتیان دارند، همان رستگاری بزرگ است. برای نیل به این مقام و منزلت لازم است که اهل طاعت بر طاعت خود بیفزاید.
در آیات بالا از جایگاه بندگان مخلص خدای رحمان سخن رفته است. آنان در مجلس مذاکره خود از گذشته دنیا سخن میگویند و دنیا را بهطور کامل به یاد میآورند و این امر گویا برای همه بهشتیان امکانپذیر است، اما نکته ویژه این است که این نکته که قرآن کریم درباره مخلصین مطرح میکند، درباره عموم بهشتیان دیده نمیشود. قرآن کریم، تنها در یک مورد سخن گفتن اصحاب یمین را با جهنمیان مطرح میکند، ولی در آنجا از سرکشیدن آنها سخن نرفته است، بلکه سیاق عبارت نشاندهنده آن است که در همان محیط بهشت با اهل جهنم ارتباط کلامی برقرار میکنند:
فیجنات یتساءلون٭ عن المجرمین٭ ما سلککم فی سقر٭ قالوا لم نک من المصلین٭و لم نک نطعم المسکین٭ و کنا نخوض معالخائضین٭ و کنا نکذب بیومالدین٭ حتی اتانا الیقین19
اصحاب یمین، که در بوستانهای بهشت مأوی دارند، از احوال دوزخیان میپرسند که کدامین کردار زشت، شما را به سلک دوزخیان درآورد؟ میگویند: «ما از نمازگزاران نبودیم و در صدد اطعام مساکین نبودیم و با اهل باطل به بطالت میپرداختیم و روز قیامت را تکذیب میکردیم تا آنکه با فرا رسیدن مرگ به یقین رسیدیم».
بالاترین درجات بهشت
سوره دهر در شأن اهل بیت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) نازل شده است.20 در این سوره از آن اولیای الهی به «عبادالله» تعبیر میکند و میفرماید:
ان الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورا٭ عینا یشرب بها عبادالله یفجرونها تفجیرا12
محققاً نیکان از جامی میآشامند که آمیخته آن کافور است. چشمهای که «عبادالله» از آن میآشامند و آن را میشکافند و جاری میسازند.
مشاهده میشود که چشمه کافور از آنِ عبادالله دانسته شده است، ولی ابرار و نیکان نیز از آن بینصیب نیستند و در جام آنان، مقداری از آب این چشمه، که ویژگیهایی دارد، مخلوط میکنند و آنها نیز از این چشمه خاص بهرهمند میشوند.
شایان توجه است که در سوره انسان، درباره بهشتی که اهل بیت (علیهم السلام) در آن گام مینهند، از نعمتها و عنایاتی سخن رفته است که تنها یک بار در قرآن کریم آمده است و یا مانند «ولدان مخلدون» تنها درباره مقربان بیان شده است. اما آنچه در این سوره درباره بهشت اهل بیت (علیهمالسلام) آمده است، تعابیر زیر است:
1. چشمه کافور که ذکر آن گذشت؛
2. واژه «زمهریر» که اولیای الهی از آن در اماناند؛
3. واژه «فضه» که تنها در این سوره سه بار آمده است:21
الف) «بانیة من فضة»؛ ظرفهایی از نقره (در آیه پانزدهم)؛
ب) «قواریر من فضة»؛ جامهایی از نقره (در آیه شانزدهم)؛
ج) «اساور من فضة»؛ دستوارههایی از نقره (در آیه بیستویکم)
4. «زنجبیل» در آیه هفدهم؛
5. «سلسبیل» در آیه هجدهم؛
6. «ملک کبیر» در آیه بیستم؛
7و8. «و سقاهم ربهم شرابا طهورا» در آیه بیستویکم.
موارد بالا نشاندهنده این است که جایگاه اهل بیت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) جایگاهی کاملاً ویژه است که حتی نعمتهای ظاهری خاصی در آن جایگاه وجود دارد، اما آیات بیستم و بیستویکم نکاتی بسیار مهم را مطرح میکنند.
الف) در آیه بیستم میفرماید: «و اذا رأیت ثم رأیت نعیما و ملکا کبیرا»؛ و چون آن جایگاه را بنگری، نعمتهای فراوان و سلطنتی بزرگ را خواهی دید.
شایان توجه است که در قرآن کریم، تنها یک بار درباره فرمانروایی و سلطنت در بهشت، سخن رفته و آن هم در سوره دهر است که درباره اهل بیت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) است و مخاطب آن نیز شخص پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) است. این امر میتواند نشاندهنده این باشد که سلطان و فرمانروای مطلق بهشت، پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) است و در مرتبه بعدی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و سایر امامان اهل بیت و سپس سایر پیامبران قرار دارند؛ تا آنجا که در سلسله مراتب این نظارت، مقربان بارگاه ربوبی شاهد و ناظر بر پرونده ابرار خواهد بود.22
این مسئله با روایاتی که درباره اهل بیت یا درباره امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آمده است و آنها را تقسیمکننده بهشت و جهنم میداند، سازگار است.
ب) در آیه بیستویکم میفرماید: (و سقاهم ربهم شرابا طهورا)23
در این آیه دو نکته مهم وجود دارد: نخست آنکه سقایت آنان به پروردگار نسبت داده شده است و این تعبیر تنها در همین آیه آمده است؛ گویا میخواهد بگوید که این افراد به شکلی ویژه مورد عنایت پروردگار بزرگ هستند.
نکته دوم یادکرد «شراب طهور» است. تعبیر شراب طهور نیز در قرآن کریم تنها در همین آیه شریف آمده است.
کوتاه سخن اینکه در بهشت رضوان الهی، هر دسته از مؤمنان و شاید هر فرد از آنان، در درجهای ویژه خود قرار دارند. فرد شاخص و سرسلسله اولیای الهی در بهشت، رسول گرانقدر اسلام است که فرمانروایی مطلق در آنجا از آن او است و اداره محیط بهشت رضوان، به هر گونه که با آن محیط نورانی متناسب باشد، در دست باکفایت او است و خدای رحمان، به او ملک کبیر عنایت فرموده است و درجات بعدی از آن اهل بیت مطهر او است که سرآمد آنان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است و حضرت زهرا (علیهاالسلام) نیز جایگاهی ویژه دارد و این تفاوت همچنان ادامه دارد تا به بهشتیان معمولی میرسد. امید است این نکات قرآنی روشنگر پارهای حقایق درباره سرای آخرت ما باشد.
چکیده
- درجات بهشتیان بسیار است و این اعمال انسانهاست که درجه آنان را در بهشت تعیین میکند.
- در مقابل مؤمنان، که در بهشت درجاتی دارند، کافران نیز در جهنم درکاتی دارند.
- در بهشت رضوان مقربان، بر جایگاه ابرار و نیکان نظاره خواهند کرد.
- اعمال اهل ایمان در آخرت با ضریب محاسبه میشود، در حالی که بدیهای آنان یا بخشوده میشود و یا حداکثر برابر عمل مجازات میشوند.
- فرد شاخص و سرسلسله اولیای الهی در بهشت، رسول گرانقدر اسلام است که فرمانروای مطلق در آنجا از آن او است و اداره محیط بهشت رضوان، به هر گونه که با آن محیط نورانی متناسب باشد، در دست باکفایت او است و خدای رحمان، به او ملک کبیر عنایت فرموده است و درجات بعدی از آن اهل بیت مطهر او است.
پینوشتها
1. ق/35
2. اسراء/ 21.
3. علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت مؤسسه الوفاء، ج 71، ص 308
4. واقعه/ 11-7
5. واقعه/50-41
6. واقعه/ 38-37
7. واقعه/ 14-10
8. واقعه/ 24-15
9. البته در آیه 24 سوره طور عبارت (و یطوف علیهم غلمان لهم کانهم لولو مکنون) را برای جمع دیگری به کار برده است. که تعبیری متفاوت است.
10. ر.ک: مجمعالبیان و المیزان، ذیل آیه.
11. مطففین/21-18
12. مطففین/38-22
13. انعام/ 160.
14. ابراهیم/7.
15. بقره/ 261.
16. نور/ 38
17. صافات/49-39
18. صافات/ 61-50
19. مدثر/47-40
20. این سوره مبارک در وصف اهل بیت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه و آله) است که در زمان نزول عبارت بودند از امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین (علیهمالسلام). در این زمینه مدارک فراوانی از شیعه و اهل سنت وجود دارد. این امر به حدی مشهور است که از شافعی، رئیس مذهب شافعیه، نقل شده است که در دفاع از خویشتن، در محبت حضرت علی(علیهالسلام)، گفته است: «انا مولی لفتی انزل فیه هل اتی. الی متی اکتمه الی متی؛ من بنده آن جوانمردی هستم که سوره هل اتی در وصف او نازل شده است. من تا کی میتوانم این محبت را پوشیده دارم؟» تفصیل بیشتر این مطلب را در کتاب اسباب النزول، دکتر سید محمدباقر حجتی، ص 46-30 ملاحظه کنید.
21. برخی احتمال دادهاند که ذکر فضه در اینجا شاید به خاطر همراهی خادمه حضرت زهرا (سلامالله علیها) در این روزه سه روزه بوده است.
22. مطففین/ 21-18
23. انسان/21