معلمان نقاط مشترک زیادی دارند، اما بسته به حوزه تخصصی و درسی که آموزش میدهند، با یکدیگر متفاوتاند. تفاوتهایی که نهتنها کماهمیت نیستند، بلکه ارتباط مستقیمی با عملکرد و موفقیت آنها دارند. این نکته در «معلمان زبانهای خارجی» اهمیت بیشتری پیدا میکند، چون «زبان» صرفاً یک درس نیست، یک فرهنگ، یک سبک زندگی و یک نوع جهانبینی است. همین امر کار معلم زبان را دشوار و مسئولیت او را خطیرتر و سنگینتر میکند.
اما ویژگیهای یک معلم موفق زبان چیست؟ این پرسشی است که چندین دهه ذهن متخصصان و پژوهشگران حوزه آموزش را به خود مشغول کرده است. پاسخ این پرسش در میان تمامی صاحبنظران کاملاً یکسان نیست، اما طبق تجربیاتی که در این سالها در زمینه یادگیری و آموزش زبان داشتهام و مشورتهایی که طی هفتههای اخیر با چند تن از استادان زبان در دانشگاه و دبیران زبان در بعضی از مدرسهها1 انجام دادهام، به چند ویژگی مشترک دست یافتم که عبارتاند از:
۱. دانش زبانی لازم؛
۲. دانش لازم درباره روشهای گوناگون و متنوع ارزیابی (سواد ارزیابی)؛
۳. سواد دیجیتال؛
4. آشنایی با شیوهها و فناوریهای نو در آموزش زبان؛
5. فرهمندی (کاریزما) در کنار خوشرویی و شادابی؛
6. ایمان، صبر و حوصله زیاد و تابآوری؛
۷. تمایل به یادگیری مادامالعمر؛
۸. نقدپذیری و تلاش مستمر برای بهبود عملکرد؛
۹. صحت، دقت و روانی کلام؛
10. قدرت بیان و تفهیم مطالب؛
۱۱. توانایی برقراری ارتباط مؤثر؛
۱۲. حساسیت و آگاهی به نیازها و خصوصیات اخلاقی و شخصیتی تکتک زبانآموزان.
همانطور که ملاحظه میکنید، معلمان سایر درسها نیز باید بسیاری از این ویژگیها را داشته باشند، اما در همین صفات مشترک هم تفاوتهای زیادی وجود دارد؛ مثلاً انتظار آن است که هر معلمی درست و روان صحبت کند، ولی اگر معلم زبان صحیح، دقیق و روان صحبت نکند، بهطور کلی یادگیری زبان را مختل خواهد کرد یا اگر معلم زبان نتواند ارتباطی مؤثر با زبانآموز برقرار کند، از اساس دچار مشکل خواهد شد، چون رکن بنیادین زبان «برقراری ارتباط» است.
از طرفی با توجه به رویکردهای نوین آموزشی، معلمی دیگر نه یک شغل2، بلکه یک حرفه3 تلقی میشود؛ «شغل» مبتنی بر انجام وظایف تکراری است و بازنگری و تأمل کمتری دارد، اما «حرفه» بر بازنگری برای بهبود عملکرد تأکید میکند. شاید به همین دلیل معمولاً از اصطلاح «فرسودگی شغلی4» و نه «فرسودگی حرفهای» استفاده میشود. علاوه بر آن، واژه حرفه بر تخصصیبودن نیز دلالت دارد که در آموزش زبان بسیار معنادار است.
بر این اساس هر معلم موفق لازم است از سه نوع دانش و معرفت برخوردار باشد: دانش نظری، دانش عملی و دانش رفتاری. دانش نظری شرط لازم و ضروریِ موفقیت برای همه معلمهاست که در حوزه آموزش زبان شامل مهارتهای زبانی (دستور زبان، دانش واژگان، تلفظ و...)، مهارتهای کاربردی و همچنین مهارتهای زبانی ـ اجتماعی میشود. ضمن اینکه معلم زبان باید بر روشهای تدریس نیز اشراف داشته باشد.
دانش عملی شامل فنون، فرایندها و مراحل آموزش زبان است که معلم هنگام تدریس باید تسلط کامل بر آنها داشته باشد، از جمله نحوه تدریس بخشهای متعدد شنیداری، گفتاری، خوانداری و نوشتاری؛ روش تدریس دستور زبان؛ نحوه ارزیابی و تصحیح خطاهای زبانآموزان و....
دانش رفتاری نیز به چگونگی رفتار، برخورد و تعامل معلم با زبانآموزان اشاره دارد. به عبارت دیگر، یک معلم زبان موفق لازم است که روانشناس خوبی نیز باشد.
درک کلی از شرایط کلاس و درک جداگانه نیازها و ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی هر زبانآموز به معلم کمک میکند رفتار آموزشی خود را بر مبنای آن تنظیم کند. برخی از زبانآموزان برای یادگیری به توجه بیشترِ معلم نیاز دارند، برخی درونگرا و برخی برونگرا هستند. بعضی از آنان عاشق یادگیری زباناند و بعضی دیگر از زبان متنفرند و تعدادی هم نگاهی بیتفاوت به این موضوع دارند و معتقدند این هم درسی مانند سایر درسهاست که باید یاد گرفت تا بتوان نمره لازم را کسب و به سطح بعدی ارتقا پیدا کرد. درنتیجه، ممکن است تمامی این زبانآموزان در یک کلاس دور هم جمع شده باشند، اما برای همه آنها نمیتوان نسخهای یکسان تجویز کرد.
درباره خلاقیت در شمارههای گذشته نیز سخن گفتهام، اما در اینجا اضافه میکنم، دانشآموزان معمولاً برای یادگیری درسهایی مانند ریاضیات، فیزیک و زبان از جمله عربی و انگلیسی با موانع و دشواریهایی مواجهاند، یکی از راههای عبور از این موانع و تسهیل یادگیری استفاده از روشهای خلاقانه است. این روشها میتواند هم ناشی از خلاقیت فردی باشد و هم برگرفته از خلاقیتهای سایر معلمان که اغلب از طریق به اشتراکگذاری تجربیات، بهشکل شفاهی و کتبی، دستیافتنی است.
در دنیای امروز، بهخصوص پس از همهگیری کرونا، بر همگان ثابت شده است که داشتن سواد دیجیتال و تسلط نسبی بر فناوریهای آموزشی، هم برای یادگیری و هم برای آموزش، امری ضروری و گریزناپذیر است. بنابراین معلمی که تمام ویژگیهای لازم را دارد، ولی از دانش دیجیتال و مهارتهای استفاده از نرمافزارهای آموزشی و کار با ابزار دیجیتال محروم است، بدون شک معلمی کاملاً موفق نخواهد بود و این نکته باز هم در آموزش زبان، بیش از سایر حوزهها، خودنمایی میکند.
یادگیری مادامالعمر یکی دیگر از ویژگیهایی است که نهتنها هر معلم، بلکه هر انسانی باید آن را داشته باشد. با توجه به سرعت تغییراتی که در جامعه آموزشی و در قشر یادگیرنده صورت میگیرد و به تبع آن، رویکردها و روشهای آموزشی در سطح جهان نیز از آن تغییرات متأثر میشوند، معلمی که در زمینه حرفهای خود بهروز نباشد از قافله عقب میماند. کتابهای درسی مدام تغییر میکنند، هر روز دهها و بلکه صدها واژه و اصطلاح جدید به فرهنگ واژگان اضافه میشوند، دلیل استقبال از یادگیری زبان پیوسته در حال تغییر است، میزان سواد زبانی مخاطبان، دیگر مانند گذشته نیست و گاهی بهاندازهای است که اگر معلم تجربه و آمادگی لازم را نداشته باشد، میتواند او را به چالش بکشد و از همه مهمتر رویکردها و روشهای آموزش زبان بهقدری در دههها و بهویژه سالهای اخیر متحول شدهاند که دیگر نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد و بیاطلاع بود. بنابراین معلم زبان هر چقدر هم آگاه، مطلع و باتجربه باشد، از یادگیری بینیاز نیست.
با توجه به نکاتی که گفته شد و اهمیتی که این موضوع دارد، غالب مطالب این شماره به این امر اختصاص داده شده است که امیدوارم مورداستفاده و پسند معلمان گرامی و همکاران عزیز قرار گیرد.
پینوشتها
1. با تشکر ویژه از آقایان دکتر محمد نبی کریمی، دکتر ساسان بالغیزاده، دکتر بهرام باقری، شهریار فصیح و خانم دکتر مریم غفوری که تجربیات ارزشمند خود را در اختیار اینجانب قرار دادند.
2. job
3. profession
4. job burnout