ای خدایی که بهجز تو ملکالعرش ندانم
بهجز از نام تو نامی نه برآید به زبانم
بهجز از دین و صنعت نبود عادت چشمم
بهجز از گفتن حمدت نبود ورد زبانم
سنایی
در سرمقالهی شمارهی اول گفتیم که در رشد آموزش ابتدایی، «یادگیری جمعی» از اهداف محتواهای ارائه شده است. حال که به نیمهی سال تحصیلی رسیدهایم، در این شماره نگاهی خواهیم داشت به فرصتهایی که در محیط اطرافمان برای یادگیری وجود دارند. بدین منظور زمینهی موجود در تمامی مدرسهها را بررسی کردیم: اول، تعامل بین همکاران محترم و دوم، طرح برنامهی ویژهی مدرسه یا طرح «بوم».
اتاق معلمها همیشه جایی است که خاطرات زیادی از آن داریم. این مکان فقط جایی بهمنظور استراحت و آمادگی ذهنی برای کلاس بعدی نیست، بلکه به نظر بنده صحبتهای بین همکاران بزرگترین آوردهی این اتاق بهظاهر ساده است. صحبتهایی که فرصت تعامل، شناخت، ارتباطگیری و استفاده از تجربههای متعدد را فراهم میکند. بارها پیش آمده است که ایدهای را از همین صحبتها گرفتهایم و در کلاس اجرا کردهایم. همینطور برای مدیران مدرسه هم پیش آمده است که با چند دقیقه حضور در این فضا، با واقعیات و مشکلات آشنا شدهاند و دغدغههای خود را به ما منتقل کردهاند. راستش خودم هر بار که تصمیم میگیرم کمتر چای بخورم، بهلطف اتاق معلمها دوباره چایخور میشوم!
همچنین، طرح بوم با هدف استفادهی مدرسهها از ظرفیتهای بومی اجرا میشود و محلی برای بروز استعدادهای همکاران و فرصتهای محلی است که در برنامهی درسی مدون جایی نداشتهاند. برنامهی ویژهی مدرسه یعنی برنامهریزی درسی، در سطح مدرسه، در کنار برنامههای تجویزی که مدرسهها مجری آنها هستند. در این برنامه مدرسهها اختیار دارند تا خودشان شصت ساعت در سال، بر اساس نیازهای محلی و بومی، برنامهی درسی تولید و اجرا کنند؛ لذا این برنامه، برنامهی درسی غیرتجویزی است.
از این دو منظر ذکرشده، با تجربههایی روبهرو شدیم که در عین سادگی بسیار خلاقانهاند و قابلیت ایدهگرفتن برای اجرا در دیگر مدرسهها را دارند. در این شماره تجربهی برخی همکاران از تعاملشان با این طرح را بیان کردهایم. به همین مناسبت مجدداً از شما همکاران گرامی خواهشمندیم تجربههای موفق خود را، بهویژه در طرح بوم، برای دفتر مجله بفرستید تا در شمارههای بعدی بتوانیم از آنها استفاده کنیم.