شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

مقالات

آینده شغلی

  فایلهای مرتبط
آینده شغلی
یکی از مهم‌ترین مأموریت‌های نظام آموزش‌وپرورش زمینه‌سازی برای شناخت دانش‌آموزان از استعداد، مشاغل و انتخاب مسیر آینده شغلی است. در این زمینه گفت‌وگویی با سرکار خانم طاهره فضایلی، معاون دفتر مشاوره وزارت آموزش‌وپرورش، انجام شده است که باهم می‌خوانیم.

درفرایند هدایت تحصیلی، دانشآموزان در پایان متوسطه اول باید بتوانند به خودشناسی برسند. سؤال اینجاست که آیا واقعاً دانشآموزان پایه نهم ما به این خودشناسی دست پیدا میکنند؟

اگر بخواهیم واقعبینانه به این سؤال پاسخ بدهیم، باید بگوییم، با این روندِ هدایت تحصیلی و شغلی، هیچکدام از دانشآموزان ما نه تنها در پایان سال نهم، بلکه در پایههای بالاتر، به درک درستی از خود و خودشناسی لازم نمیرسند. یکی از مهمترین دلایل آن مقطعیبودن فرایند هدایت تحصیلی و معطوفشدن آن بهصورت واقعی به پایه نهم است، در حالیکه در تمام دنیا هدایت تحصیلی و انتخاب رشته و مسیر تحصیلیشغلی دانشآموزان از همان بدو ورود به مدرسه و از پیشدبستانی آغاز میشود. در عین حال، دانشآموز برای آگاهی از ویژگیهای شخصیتی خود و همچنین استعدادها و تواناییهایش، باید موقعیتهای مختلف شبیهسازیشده شغلی را تجربه کند؛ موقعیتهایی که او خودش را در آن شرایط ببیند و بارها این کار را تکرار کند تا بتواند بعداً مسیر درست خود را ترسیم کند. در نظام آموزشی ما این فرایند بهدرستی طراحی و اجرا نمیشود.

 

آیا دانشآموزان برای انتخاب مسیر زندگی آینده آمادگی لازم را کسب میکنند؟ از لحاظ اعتقادی، جسمی، علمی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی، شغلی و حرفهای).

دانشآموزان ما برای طراحی و انتخاب مسیر زندگی آینده به چند دسته اطلاعات نیاز دارند. ابتدا باید به خودشناسی و درک درستی از خود بهعنوان دانشآموز و نوجوان برسند. در واقع، باید سؤال اصلی مربوط به فرایند هویتیابی را از خود پرسیده و به جوابی برای آن رسیده باشند. اینکه من کیستم و به کجا میخواهم بروم؟

برای دستیابی به هویت، نوجوان باید در کودکی و در سنین دبستان به خودآگاهی برسد؛ آگاهی از تمامی ویژگیهای خود از جنبههای جسمی، اعتقادی، اجتماعی، اخلاقی و خانوادگی.

به دلیل نبود نیروی مشاور در مدرسههای ابتدایی و نبود محتوای درسی منسجم برای آموزش در این زمینه، متأسفانه این احساس نیاز برای دانشآموزان که باید از ویژگیهای خود بهعنوان یک انسان آگاه شوند، اتفاق نمیافتد. گاهی برنامهها و طرحهای جستهگریختهای در این زمینهها انجام میشوند که
به دلیل بسیار مقطعی و گذرا بودن، تأثیر زیادی روی دستیابی به خودآگاهی ندارند.

ما باید مانند اکثر کشورهای پیشرفته در دوره ابتدایی، به دانشآموزانمان اجازه دهیم خودشان را کندوکاو کنند، خود را در موقعیتهای گوناگون ببینند، برایشان موقعیت خلق کنیم، به خانوادههای آنها آموزش دهیم مهمترین کاری که میتوانید برای فرزندانتان انجام دهید، کمک به آنها برای دستیابی به خودآگاهی و در ادامه خودشناسی و دستیابی به هویت یکپارچه و منسجم است؛ هویتی که بر اساس مبانی فرهنگی و دینی جامعه و بر اساس واقعیتهای زندگی کنونی ما شکل بگیرد.

برای این کار باید حتماً از معلمان دوره ابتدایی و دبیران متوسطه اول بهعنوان بازوان توانمند و اجرایی استفاده کرد. معلم ابتدایی، به واسطه جایگاه مهمی که در دنیای کیفی دانشآموزانش دارد، میتواند بهترین تأثیرات را روی جنبههای اعتقادی، اجتماعی، جسمی و اخلاقی شاگردانش بگذارد.

حتماً باید محتوای درسی منسجم و پیوستهای از پایه اول ابتدایی تا پایان پایه نهم طراحی و به برنامه درسی دانشآموزان اضافه شود.

اگر این اتفاقات بیفتند، دانشآموزان ما در پایان نهم هر کدام مسیر زندگی آیندهشان را به خوبی ترسیم خواهند کرد، چرا که به خودشناسی کامل و هویت منسجم و یکپارچهای رسیدهاند. همچنین، با آگاهی و شناخت حرفهها و مشاغل آینده میتوانند تصمیم آگاهانه و آزادانه اتخاذ کنند.

 

آیا معلم، مشاور، مربی و والدین نقش خود را بهدرستی انجام میدهند؟ برای توانمندسازی معلمان و مشاوران چه اقداماتی باید انجام داد؟

معلـمان دوره ابـتدایی با تمام زحـمت و تلاشـی که  برای تعلیموتربیت دانشآموزان به خرج میدهند، در راستای آمادهکردن دانشآموزان برای طراحی مسیر زندگی آینده خود اقدام تأثیرگذاری انجام نمیدهند. باید در نظر داشت، این اظهار نظر کلی است و هستند معلمان زحمتکشی که نقش خود را در این حوزه بهخوبی انجام میدهند، اما با توجه به اینکه نظام آموزشی ما با کمبود نیرو در دوره ابتدایی و به شدت با کمبود آموزگار روبهروست و تقریباً یک دهه است که حجم بالایی از کمبود نیرو از طریق ماده 28 (فارغالتحصیلان دانشگاهی و جذب از طریق آزمون استخدامی) جبران میشود و متأسفانه برنامه آموزشی منسجم و منظمی برای آموزش نیروهای تازه استخدام‌‌شده وجود ندارد، بنابراین ما در این زمینه به توانمندسازی معلمان و بهخصوص معلمان دوره ابتدایی نیاز داریم.

ما در مدرسههای ابتدایی بهندرت نیروی مشاور داریم و معمولاً اولویت تخصیص نیرو با دوره متوسطه اول است. مشاوران مدرسههای ما هم به دلیل حجم بالای طرحها و برنامهها و کمبود ساعت تخصیصیافته در مدرسهها در عمل در این حوزه شاید بهصورت صددرصد نتوانستهاند مؤثر باشند. با توجه به تغییرات خوشایندی که در سند نظام جامع از لحاظ شاخص تخصیص نیرو اتفاق افتاده است و همچنین تخصیص نیروی مشاور به مدرسههای ابتدایی بهعنوان یک راهکار عملیاتی در سند، میتوان امیدوار بود که با توانمندسازی مشاوران مدرسه در راستای استعدادیابی و هدایت تحصیلی فرایندی و همچنین با کمک تمامی ارکان نظام آموزشی، بتوان به تغییرات مورد نظر دست یافت. لازم به ذکر است، بسیاری از نیروهای مشاور از توانمندی بالایی برخوردارند، اما بعضی نیروهای تازهاستخدام شده به آموزش و توانمندی نیاز دارند. بنابراین، باید برنامه جامع و منظمی برای توانـمندسازی مشاوران مدرسه و تجهیز آنها به دانش و اطلاعات علمی و بهروز، در راستای دستیابی به اهداف فوق، طراحی و اجرا کرد.

والدین و اعضای خانواده دانشآموزان نیز بهعنوان بازوهایی قدرتمند در تربیت دانشآموزان، به آموزش نیاز دارند. طبق نگاه سازمانی و رویکرد سازندهگرایی، برای ایجاد تغییـرات سازنده باید در نظام بهصورت یکپارچه شرایط ایجاد تغییر شود. برای همین، ما باید خانوادهها و اعضای آنها را نیز در این راستا آموزش دهیم. برای آموزش و توانمندسازی والدین و اعضای خانواده دانشآموزان نیز میتوان برنامه جامع و منسجمی آماده کرد؛ برنامهای که با برنامههای مشاوران، معلمان و محتوای درسی دانشآموزان هماهنگ باشد تا همگی بهصورت یکپارچه و فرایندی و گامبهگام در این زمینه کمک کنند و انشاءالله به نحو احسن شاهد پرورش دانشآموزانمان باشیم.

 

فرایند هدایت تحصیلی چه اصلاحاتی نیاز دارد؟

1. تدوین نظام جامع استعدادیابی و هدایت فرایندی و استقرار و اجرای آن از دوره پیشدبستانی تا پایان متوسطه دوم بهمنظور شناسایی دقیق استعدادهای دانشآموزان، هدایت دانشآموزان در مسیرهای شناساییشده و برنامهریزی برای کمک به پرورش و شکوفایی استعدادها؛

2. تـدوین و اعتباریابی ابزارهای معتبر و کوتاه سنـجش اسـتعــداد و رغبتهای دانشآموزان بر اساس مراحل رشدی آنها و همسو با نظام استعدادیابی و اجرای آزمونها در چند مرحله و بهصورت فرایندی، از ابتدایی تا پایان متوسطه اول؛

3. آموزش و توانمندسازی آموزگاران ابتدایی و دبیران متوسطه و والدین برای خلق موقعیت بروز استعداد و علاقههای دانشآموزان و جلب مشارکت تمامی عوامل مدرسهای، اداری، آموزشی، پرورشی، رسانه، خانواده و دستگاههای اجرایی مربوط در مسیر هدایت تحصیلی؛

4. برنامهریزی برای رفع مشکل کمبود نیروی مشاور و تخصیص نیروی مشاور به مدرسههای ابتدایی و متوسطه دوم و توانمندسازی آنها در زمینه راهنمایی و هدایت تحصیلی و شغلی دانشآموزان؛

5. تجهیز هنرستانهای فنی و کاردانش به امکانات بهروز و برنامهریزی برای عقد قراردادهای جذب نیروی کار از فارغالتحصیلان این مدرسهها با شرکتها، سازمانها و کارخانههای کشور که به نیروی کار فنی نیاز دارند؛

6. راهاندازی برنامههای تلویزیونی با موضوع هدایت تحصیلی فرایندی و استعدادیابی بهمنظور آموزش و توانمندسازی خانوادهها و ایجاد تغییرات مثبت در باورها و نگرشهای آنها در جهت اهداف مهم فرایند هدایت تحصیلی و انتخاب رشته بر اساس واقعیتها و ویژگیهای فرزندان، نه بر اساس باورهای غلط و نگرشهای نادرست؛

7. تهیه و تدوین بانک اطلاعاتی تحصیلی و شغلی متناسب با مراحلِ رشدی دانشآموزان و ارائه اطلاعات بهصورت فرایندی و گام به گام بهمنظور توانمندسازی آنها؛

8. تدارک شرایط و امکانات لازم برای دانشآموزان بهمنظور کسب تجربههای شغلی در موقعیتهای شبیهسازیشده و ایجاد آمادگی در آنها برای سپریکردن مراحل انتخاب شغل و دستیابی استقلال و تصمیمگیری مطابق مدلها و نظریههای انتخاب شغل و حرفه.

۱۳۱۰
کلیدواژه (keyword): رشد مدرسه فردا، راهنمایی و مشاوره، آینده شغلی، طاهره فضایلی، مریم موسوی
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.