همه آدمها حتی آنهایی که سالی یک بار لای یک کتاب را هم باز نمیکنند، عقل بقیه را از روی این میسنجند که چطور درباره کتابی که خواندهاند حرف میزنند. اما بیایید صادق باشیم و قبول کنیم دیگر هیچکس وقت کتاب خواندن ندارد. چیزی هم بدتر از کتاب در دنیا وجود ندارد. کتاب خواندن خسته کنندهترین کار دنیاست. اصولا کتاب خواندن یک مکالمه یکطرفه و طولانی است.
تصور کنید کتاب محبوبتان را در جایی ملاقات میکردید. حتی اگر کتاب محبوبتان «گرگسالی»، رمان منتشرشده توسط امیرحسین فردی، میبود. شما مجبور میشدید کنارش بنشینید و ساعتها به داستانهایش گوش کنید.
هر چه زیادتر بخوانیم، چیزهای زیادتری خواهیم دانست که فضای بیشتری از مغزمان را اشغال میکنند و موجب دردسرمان میشوند. هر چه بیشتر یاد بگیریم انگار مکانهای بیشتری رفتهایم و خستهتر شدهایم. برای همین چرا «آتش بدون دود» نادر ابراهیمی را بخوانیم و تا دنیای ترکمنها در شمال ایران سفر کنیم و خسته شویم. یا چرا «قصههای مجید» را بخوانیم. یک کم صبر کردیم و فیلم مجید و بیبی را ساختند. پس اگر بیشتر صبر کنیم، بالاخره فیلم بقیه کتابها را هم خواهند ساخت.
چرا با محمدعلی جمالزاده، پدر داستان کوتاه فارسی، آشنا شویم؟
سرانه مطالعه ما ایرانیها 18 دقیقه و 47 ثانیه است*. یعنی مدت زمان مطالعه کتابهای غیردرسی و غیر از مطبوعات و وبگاههای اینترنتی ما ایرانیها در سال برای هر نفر 18 دقیقه و 47 ثانیه است که به نظر من نه تنها کافی است، خیلی هم زیاد است. اگر در کشور ایسلند هر نفر 40 کتاب در سال میخواند و از هر 10 شهروند یک نفر یک کتاب مینویسد، برای این است که آنها دانایی کل و اعتماد به سقف ما را ندارند و احساس نیاز میکنند.
ولی فکر کنید چیزهای دیگری که سرگرم کنندهتر از کتاب خواندن هستند، عبارتاند از: خیره شدن به شمع، خیره شدن به دیوار، چشم دوختن به دوردستها و خیره شدن به هیچ چیز خاصی.
من میگویم بیایید همه ما تنبلهای دنیا متحد شویم و کتابهای قطور و گنده را شکست دهیم و با کتاب نخواندن روزگار همه کتابهای دنیا را تیره و تار کنیم!!
- خبرگزاری تسنیم