خودتان را معرفی کنید و از سوابق خودتان بهعنوان یک کارآفرین بفرمایید.
من علی پنیریان هستم. متولد 1366 در شهر اصفهان. در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه صنعتی امیرکبیر و سپس رشته مدیریت کسبوکار تحصیل کردم. سال ۸۳ اولین اختراعم ثبت شد و در جشنواره خوارزمی رتبه دوم کشوری را کسب کردم. در مسابقات اختراعات ژنو در سال 2005 م مدال طلا را به دست آوردم. در دومین جشنواره ملی شیخ بهایی بهعنوان کارآفرین برتر شناخته شدم و در مجموع شش اختراع ثبت کردم که چهار مورد از آنها تجاریسازی شدهاند.
بهعنوان کارآفرینی موفق و نمونه در کشور، تعریف شما از کارآفرینی چیست؟ تفاوت کارآفرین و کارمند در نگاه شما چیست؟
کارآفرین کسی است که منابع متعدد از سرمایههای انسانی و مادی و ایدهها و چالشها و فرصتها را گرد هم میآورد تا خلق ارزش کند. کارآفرین کسی است که فرصتها را بهخوبی میشناسد و از فرصتها استفاده میکند و نیازهایی را که در جامعه به وجود میآیند بهخوبی تشخیص میدهد و با ایدهپردازی میکوشد به این نیازها پاسخ دهد.
برای یک جامعه موفق هم کارمند و هم کارآفرین خوب ضروری هستند. مهمترین نکته برای اینکه ما انتخاب کنیم کارمند یا کارآفرین باشیم، این است که بتوانیم خود و روحیاتمان را بشناسیم و به خودشناسی برسیم و ببینیم تا چه اندازه میتوانیم خطرپذیر باشیم. تا چه اندازه میتوانیم مسئولیتپذیر باشیم و بر اساس خودشناسی مسیرمان را انتخاب کنیم و اتفاقاً این خودشناسی باید از سنین دانشآموزی و پایین انجام شود. پیشنهاد من به بچهها همیشه این هست که در دوران پایینتر و در دوران نوجوانی و دانشآموزی و دانشجویی حتماً ابتدا و قبل از راهاندازی کسبوکار، کارآموزی و کارمندی را تجربه و بعد مسیر خود را انتخاب کنند و اگر در موقعیت کارمندی احساس راحتی داشتند، به مسیر خود ادامه دهند و اگر میخواهند کسبوکار خودشان را داشته باشند، بازهم چیزی را از دست ندادهاند و با کسب تجربه بیشتر در کارآموزی میتوانند در مسیر کارآفرینی قرار بگیرند.
فرد از چه سنی میتواند به فکر راهاندازی کسبوکار خودش باشد؟
اگر کار از کودکی و نوجوانی برای بچهها ارزش باشد، بسیار عالی و شاید لازم باشد. من خودم موافق نیستم در دوران دانشآموزی افراد خیلی درگیر مسائل مالی باشند و این اولویت آنها باشد. در سن نوجوانی ما باید مهارتهای پایه خود را تقویت کنیم، خودشناسی داشته باشیم و با کارهای تیمی و گروهی آشنا شویم و تمرکزمان این باشد که بسترها و اتفاقاتی رقم بخورند که استعدادمان در مسیر شکوفاشدن قرار بگیرد. مثلاً در زمان قدیم که خود ما هم درگیر این موضوع بودیم، چنین بود که تابستان در کنار یک نفر شاگردی میکردیم و درآمد محدودی هم داشتیم. اما پول محور نبود و بیشتر کسب تجربه و شناخت استعدادها ملاک بود و باید باشد.
اساساً آیا برای نوجوانی که در سن پایین به کارآفرینی علاقهمند است و دوست دارد کسبوکاری را راهاندازی کند، این اتفاق خوبی است؟ توصیه شما به دانشآموزان هنرستانی برای قرارگرفتن در این مسیر چیست؟
هنرجوی هنرستان میتواند کسبوکار و کارآفرینی انجام دهد، اما من خیلی موافق نیستم از سن پایین کارآفرینی آغاز شود؛ چون هم محدودیتهای قانونی و حقوقی در سنین پایین برای افراد وجود دارد و هم فرد نیازمند کسب تجربه است. البته قرارگرفتن در مسیر و آشنایی با فرهنگ کارآفرینی برای هنرجوی هنرستان لازم است. حتی اگر یک هنرجو بهتنهایی قطعهای تولید کند و آن را به بازار هم بدهد، شروع خوبی است؛ هرچند این کارآفرینی نیست و نوعی خوداشتغالی و کار پروژهای است. چون کارآفرینی به معنی بهکارگیری دیگران و تعامل با آنهاست، اما خوداشتغالی میتواند شروع خوبی برای آشنایی با کارآفرینی و کسب تجربه باشد.
ویژگیهای کارآفرین موفق از نظر شما چیست؟ چه مهارتهایی برای تبدیلشدن به یک کارآفرین لازم است؟
موفقیت و نمونهبودن در جامعه شاخصهای متعددی دارد. ممکن است کار یک کارآفرین دارای اثرگذاری اجتماعی یا خلق ارزش یا خلق ثروت باشد. به نظر من کارآفرین موفق کسی است که ترکیبی از همه موارد فوق را داشته باشد. کارآفرین موفق کسی است که در عین اینکه نیازی را برطرف کرده، اثرگذاری اجتماعی داشته و خلق ثروت هم انجام داده است.
برای تبدیلشدن به کارآفرین چه مهارتهایی لازم است؟
برای کسب مهارتهای کارآفرینی، فرد علاقهمند باید آموزشهایی ببیند و با افراد موفق و کارآفرینان موفق نشستوبرخاست داشته باشد و آنها را دنبال کند. حتی داستان زندگی کارآفرینان موفق و ناموفق میتواند به افراد علاقهمند کمک زیادی کند، زیرا بچهها باید ذهنشان را برای هر اتفاقی که ممکن است بعد از راهاندازی کسبوکار بیفتد آماده کنند. باید در سن پایین و در دوران دانشآموزی کارهای تشکیلاتی را تجربه کرد، کارآموزی را تجربه کرد یا حتی بهعنوان کارمند پارهوقت یا تماموقت ابتدا در جایی مشغول به کار شد و تجربههایی کسب کرد. سپس خود اشتغال شد. میتوان در مسیر کارآفرینی قرار گرفت. این مسیر کارآفرینی را به این منظور پیشنهاد میدهیم که ذهن افراد برای شکستها و موفقیتها در مسیر کارآفرینی آماده شود و بتوانند آنها را درک کنند و نگرش کارآفرینانه به دست آورند.
یک چالش مهم برای بچهها برای ورود به بازار کار، ناآشنایی با توانمندیها و مهارتهایشان است. به نظرتان یک نوجوان و هنرجوی هنرستان چگونه علاقهها و مهارتهای خودش را میشناسد و آنها را شکوفا میکند و از آن در مسیر کسبوکار مختص به خودش استفاده میکند؟
آزمودنهای خودشناسی میتواند به دانشآموزان کمک کند مهارتهای خود را بهتر بشناسند. اما مهمتر از این آزمودنها برای شناخت مهارتها و استعدادها، در مسیر حرکت بودن است. مثلاً اینکه ما با قراردادن خود در مسیر کارآموزی و شاگردی بتوانیم نقاط قوت و ضعف خود را بهتر بشناسیم.
هنرستانهای کشور را چگونه به سمتوسوی تربیت کارآفرین پیش ببریم؟
هنرستانها میتوانند بستر خوبی برای کارآفرینی ایجاد کنند که یکی از آنها ایجاد ارتباط با صنعت کشور، بهویژه صنایع اطراف خودشان و محلی است. مثلاً هنرستانها با صنایع محلی ارتباط ایجاد کنند و دانشآموزان را در فضای این صنایع و محیطهای اقتصادی قرار دهند. هنرستانها میتوانند افراد را با شاخصهای متنوع کارآفرینی آشنا کنند و علاوه بر آموزشهای فنی، در حوزههای گروهسازی، بازاریابی و فروش هم به هنرجویان آموزشهای لازم را بدهند.
با توجه به تجربههایی که داشتید، موانع و مشکلات حوزه کارآفرینی را توضیح دهید. جوان یا نوجوان چگونه این مشکلات و موانع را برای ورود به بازار کار برطرف کند؟
خودناشناسی و پیداکردن همتیمی از چالشهای مهم این مسیر است. نگاه ما به انتخاب همگروهیهایمان در کارآفرینی، مثل انتخاب شریک زندگی، باید دقیق و سنجیده باشد. نشناختن قوانین و مقررات کشور و نشناختن فرصتها و امکانات جامعه از چالشهای مهم کارآفرینان هستند. الگونگرفتن و تحقیقنکردن قبل از شروع این مسیر و ناآشنایی با حوزه تجاریسازی و بازاریابی و فروش محصولات است.
در پایان اگر توصیهای برای هنرجویان دارید بفرمایید.
توصیه من این است که کار برای هنرجویان ارزش باشد. خلق ارزش اولویتشان باشد، چون به دنبال خلق ارزش، پول هم به دست میآید.