مقدمه
جبار عسگرزاده روشنگر تاریکیهای زندگی کودکان ایران و پایهگذار آموزشوپرورش پیش از دبستان و از پیشگامان عرصه ادبیات کودک بود. در سالهای قحطیزده و شیوع حصبه، قانقاریا و کچلی، نهتنها با روشهایی بسیار نو و بدیع به آموزش شاگردانش پرداخت، بلکه تمام تلاش خود را برای سلامتی آنان و فراهم کردن امکانات آموزشی لازم بهکار گرفت. جبار عسگرزاده که بعدها خود را باغچهبان نامید، یگانه معلمی است که با معجزههای آموزشیاش نام خود را در دنیای کودکان جاودانه ساخت. شایسته است همه معلمان با آگاهی از نحوه کار این مربی بزرگ، در تداوم روشهای آموزشی بسیار موفق ایشان کوشا باشند.
زندگی
جبار در سال 1264 در ایروان به دنیا آمد. در جوانی مدتی در خانهها به کودکان درس میداد. بعد خبرنگار روزنامه قفقاز و مجله فکاهی ملانصرالدین شد (باغچهبان و میربابایی، 1389: 35 تا 42). در میانه جنگ مسلمانان و ارامنه دستگیر شد. بر اثر حصبه پاهایش سیاه شدند و قانقاریا گرفت. او را نزد طبیبی بردند.
طبیب وقتی فهمید او در گذشته معلم بوده است، بسیار خوشحال شد، زیرا معلمان در آن روزگار فراری شده بودند. به جبار کمک کرد دبستانی افتتاح کند. چهار فرزند طبیب اولین شاگردان جبار بودند و همسرش هم کار تدریس دختران را آغاز کرد. روز اولی که وارد کلاس درس شد، بوی تعفن و تهوعآوری به مشامش خورد و منظره سرهای کچل واقعاً او را آزردهخاطر کرد. از بقیه کمک مالی گرفت، برای بچهها صابون خرید و با دستور استفاده برای خانوادهها فرستاد. در مدرسه هم برای معاینه دانشآموزان دکتر آورد. مدیر مدرسه به سایر معلمان سفارش کرده بود از روشهای او استفاده کنند.
با نامهنگاریهای فراوان توانست برای بچهها لباسهای همشکل تهیه کند. سیل نامههای تقدیر از او آنقدر زیاد شد که رئیس فرهنگ تبریز خواستار دیدار او و انتقالش به تبریز شد. روزی رئیس اداره فرهنگ با چند نفر سرزده وارد کلاس او شدند و از بچهها درخصوص فارسی، جغرافی و حساب سؤالاتی کردند. چنان از پاسخهای درست آنها خرسند شدند که دستور دادند هزینه خرید وسایل کمک آموزشی را که جبار از پول خود تهیه کرده بود، به او بدهند. هدیهای تشویقی هم برای جبار در نظر گرفتند.
جبار برای اولین بار در مدرسه برنامه ورزشی برگزار کرد. با طبل و دهل با دانشآموزان به گردش میرفتند و مسابقه دو برگزار میکردند (باغچهبان، 1356: 54 تا 72). با الهام از دیدگاه فروبل که نخستین کودکستان را با نام «باغچه» در آلمان پایه گذاشت، در سال 1303، پس از بازدید از کودکستان ارمنیان تبریز و با تشویق مدیرکل فرهنگ آذربایجان، نخستین کودکستان ایرانی را بازکرد و نام آن را «باغچه اطفال» گذاشت. برای خود نیز نام خانوادگی «باغچهبان» را برگزید (ابراهیمی، 1386 الف: 42).
در آن زمان، کارهای دستی، بازی، نمایشنامه، سرود، شعر و قصه رایج نبود و جبار باغچهبان با قلم خود آنها را تهیه میکرد. ماسک و دکوراسیون نمایش را خودش آماده میکرد و همسرش لباسهای مخصوص برای نمایش میدوخت. روی آهنگهای آسان و مناسب شعر میگذاشت و برای کودکان سرودهای کودکانه میساخت. همسر جبار و پسرشان ثمین، با ضربههای تار، نمایش موزیکال را هم پیریزی کردند. ابتکارات او در آن روزگار و حتی در زمان حاضر بیسابقه است. در آذربایجان که کودکان دوزبانه بودند، برای آموزش فارسی، کتاب «الفبای آسان» را تألیف کرد و برای معلمان راهنما نوشت (باغچهبان، 1356: 60 تا 72)
زمانی که اعلانی برای آموزش خواندن و نوشتن کر و لالها پخش کرد، با شرایط بغرنجی روبهرو شد که خود آن را اینگونه توصیف میکند: «شاید تصور شود که بر اثر آن اعلان، که در آن زمان شبیه به دعوت پیغمبری بود، دوستان با دسته گل به تبریک من آمدند و با شور و شعف برای فهمیدن چگونگی نقشه و روش تعلیم من دورم را گرفتند! ولی اینطور نشد، هرچند عدهای مرا تکذیب و تمسخر کردند و عدهای مرا شیاد خواندند» (باغچهبان، 1356: 96). در زمان برگزاری امتحان جشنی گرفته شد. جا برای سوزن انداختن نبود. سه کودک کر و لال برای مردم درس خواندند و روی تخته سیاه دیکته نوشتند. پس از آن تقدیر و تمجیدها آغاز شد (باغچهبان، 1356: 102).
روش نامنویسی در مدرسهاش هم ابتکاری به این شکل بود که باید پرسشنامهای حاوی سؤالاتی درباره تعداد فرزندان خانواده و اخلاق، و روحیات و شغل و سلامت کسانی که اطراف کودک بودند، پر میشد.
باغچهبان در سال 1345 دنیا را با تمام فراز و فرودهایش بدرود گفت (باغچهبان و میربابایی، 1389: 49 ـ120).
ابتکارات و اختراعات
ابداع روشی جدید برای آموزش الفبا؛ پایهگذاری ادبیات نمایشی کودکان؛ آغاز تعلیم به کودکان کر و لال؛ الفبای گویای باغچهبان؛ پایهگذاری آموزش ناشنوایان در ایران؛ روش شفاهی در تعلیم ناشنوایان، آموزش روش حساب ذهنی به ناشنوایان، گاهنجار (گاهنما)، وسیلهای برای نشاندادن پستیها و بلندیهای اقیانوسها روی نقشه؛ اختراع تلفن گنگ یا گوشی استخوانی، وسیلهای که کر و لالها با گرفتن میله آن به دندان میتوانند از طریق استخوان فک ارتعاشات صوتی را دریابند و با آن بشنوند. این دستگاه در سال 1312 به ثبت رسید.
آثار و کتابها
تأسیس اولین کودکستان در شیراز؛ تألیف اولین نمایشنامه ویژه کودکان در ایران؛ برنامه کار آموزگار؛ الفبای آسان؛ الفبای دستی مخصوص ناشنوایان؛ زندگی کودکان؛ دستور تعلیم الفبا؛ علم آموزش برای دانشسراها؛ الفبای خودآموز برای سالمندان؛ الفبا؛ اسرار تعلیموتربیت یا اصول تعلیم الفبا؛ الفبای گویا؛ برنامه یک ساله؛ کتاب اول ابتدایی؛ حساب؛ آدمی اصیل و مقیاس واحد آدمی؛ روش آموزش کر و لالها؛ زندگینامه باغچهبان به قلم خودش (محمدی،1380: 43).
باغچهبان اولین کسی بود که برای آموزش از تخته سیاه و گچی که خود ساخته بود استفاده کرد (نوری، 1395: 4). همچنین، اولین کسی بود که برای آموزش روزهای هفته و واژههای دیروز، امروز، سال و روز به کودکان ناشنوا، انواع تقویم گردان را درست کرد (باغچهبان، 1355: 105). مجله زبان یا همان زبان آموزگار باغچهبان، مجلهای آموزشی اجتماعی بود. او معتقد بود تا فرهنگ یک کشور اصلاح نشود، امور کشور اصلاح نخواهد شد و این مهم فقط از عده معلمان بر میآید و بس (ابراهیمی، 1386ب: 95). باغچهبان در این مجله روش تعلیم الفبای خود را بهکار میبرد و از علمی بودن آن اطمینان یافته بود. او این روش را بهعنوان روش جدید در اختیار کودکان ناشنوا گذاشت (محمدی،1380: 21).
دیدگاههای آموزشی
دیدگاهها و نظرات آموزشی باغچهبان در آموزش کودکان را میتوان در کتابهای او، بهخصوص کتابهای روش آموزش کر و لالها، برنامه کار یکساله آموزگار در کلاس اول، اسرار تعلیموتربیت، و کتاب حساب یافت. باغچهبان بر این عقیده بود که با استفاده از قوانین طبیعی و روانشناسی میتوان بهترین نتیجه را از آموزشوپرورش کودکان گرفت. «امر تعلیموتربیت نیز یکی از امور طبیعت و دارای قوانین مخصوص است که اگر مراعات نشود، نتیجهای از اجرای آن به دست نمیآید». یکی از خصوصیات برجسته او استفاده از وسایل سمعی و بصری بود. او اولین کسی است که در ایران آموزش سمعی و بصری را وارد دستگاه آموزشی کشور کرد (محمدی،1380: 20 تا 22).
باغچهبان اعتقاد داشت، حوادث دوران کودکی بر خلق و خوی فرد در آینده تأثیر خواهند داشت. او همواره در نوشتههایش طرز تربیت مادر خود را که براساس مهر و محبت بود، مفیدتر از روش استبدادی پدرش میدانست. جبار باغچهبان برای دانشآموزانش ارزش زیادی قائل بود. در خاطرات خود آورده است: کودکانی که فقیر هستند و به دبستان آمدهاند، در بیرون از مدرسه شخصیتی نداشتهاند. این وظیفه مدرسه است که کمبودهای این کودکان را تا حد امکان برای آنها رفع کند. او به حدی به کودکان علاقه داشت که سر و صورت بچههای عرق کرده در حال بازی را میبوسید، میبویید و میگفت بوی گل میدهند.
باغچهبان باور داشت معلم خوب معلمی خواهد بود که در گام نخست قادر به برقراری ارتباط خوب با دانشآموزانش باشد. او معتقد بود، اعطای جوایز به شاگردان و تشویق آنان، باعث میشود آنها برای انجام بهتر کارها انگیزه بیابند. این شرایط آموزش را تسهیل خواهد کرد. دانشآموزان را در انجام تکالیف نباید مانند هم دانست. باید تفاوتهای فردی آنان را نیز در نظر گرفت. معلم همواره باید در کاغذی تکالیف اضافهای داشته باشد. دانشآموزی را که زودتر از کارش فارغ شده، نباید به حال خود گذاشت. باید او را مشغول کرد. باغچهبان به تفاوتهای فردی شاگردان در کارهایش اشاره فراوان دارد. از معلمان میخواهد با هر نوع کودکی برخورد مساوی نداشته باشند (باغچهبان، 1356: 15 تا 36).
باغچهبان آموزگار خوب را فردی میداند که بعد از تدریس خود، با علاقه به پرورش نیروهای روحانی و تهذیب اخلاق کودکان بپردازد و دانشآموزانی زندهروح را که وجودشان برای کشور سودمند باشد، به جامعه تحویل دهد. توصیه بسیار سودمند باغچهبان به معلمان این است که دفتر مشاهداتی داشته باشند و ارزشیابیهای مستمر خود را از عملکرد دانشآموز ثبت کنند. شیوه ارزشیابی او نیز توصیفی و با عبارات عالی، خوب، متوسط و پست بوده است (باغچهبان، 1356: 102 تا 104).
جبار باغچهبان در تدریس از شیوههای نوینی استفاده کرد. از جمله:
الف. بهکار بردن روش عملی در تدریس: برای مثال، به اجرا درآوردن نمایش؛ رفتن به باغ و نماز خواندن در آنجا؛ برگزاری مراسم ورزشی؛ رفتن به گردش با طبل و برگزاری مسابقه ورزشی؛ تدریس با استفاده از لوازم کمکآموزشی. او از آموزش به روش مستقیم و تدریس بدون استفاده از لوازم عینی و بصری پرهیز میکرد (باغچهبان، 1356: 54 تا 72).
ب. حل مسئله در قالب حکایت و داستان: برای مثال، باغچهبان در کتاب برنامه کار یکساله آموزگار، داستانهایی ساده برای پاسخگویی به سؤالها مطرح کرده است (باغچهبان، 1356: 4).
پ. آموزش همگام با بازی: برای مثال، آموزش حروف همراه با بازی (نگ. باغچهبان، 1356: 28)؛ بازیهای تفریحی در کلاس برای شادابی و رفع خستگی (همان، ص 89)؛ بازی برای پرورش حواس کودکان (همان، ص 4).
ت. روش ترکیبی: او شیوه آموزش سنتی را که ابتدا حروف تدریس میشد و سپس خواندن و نوشتن آموخته میشد، رد کرد و شیوه جدید خود را که به روش ترکیبی معروف است، پیشنهاد داد. در روش او، آموزش خواندن و نوشتن باید همزمان صورت گیرند (ابراهیمی، 1386ب: 61).
جمعبندی
جبار باغچهبان بهعنوان الگو و اسوهای کامل در تعلیموتربیت کودکان میتواند اطلاعات ارزشمندی را در خصوص نحوه تعامل با کودکان برای تدریس موفق و همچنین روشهای نوین تدریس و همگام با روانشناسی کودک، ارائه کند. او راز موفقیت خود را برقراری ارتباط عاطفی خوب با دانشآموزانش و احترام گذاشتن به شخصیت آنان میداند. شایسته است، معلمان بزرگوار ما از این بزرگمرد عرصه تعلیموتربیت الگوبرداری کنند و برای هر چه کاملتر شدن نحوه تدریس خود بکوشند. آنها نباید محدودیتها را بهانهای برای نقص کار در نظر گیرند.
منابع
1. جبار باغچهبان؛ صفیه میربابایی (1389). روشنگران تاریکی؛ خودنوشتهای جبار باغچهبان و همسرش. مؤسسه فرهنگی، هنری، پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان. تهران.
2. ابراهیمی، امیر عباس(1386) الف. گذری دوباره بر زندگی و آثار باغچهبان. مجله تعلیموتربیت استثنایی. شمارههای 70 و 71، مهر و آبان.
3. ابراهیمی، امیرعباس (1386) ب، گذری دوباره بر زندگی و آثار باغچهبان. تعلیموتربیت استثنایی. شماره 72. آذر.
4. باغچهبان، جبار (1356). زندگینامه جبار باغچهبان، بنیانگذار آموزش ناشنوایان در ایران، به قلم خودش. چاپ ارژنگ. تهران.
5. محمدی، فهیمه (1380). احوال و دیدگاه جبار باغچهبان. پژوهشکده کودکان استثنایی. تهران.
6. نوری، محمد ( 1395). سالشمار زندگی. فعالیتها و خدمات جبار باغچهبان. دفتر فرهنگ معلولان. قم.
7. باغچهبان، ثمین (1355). بهره ناشنوایان. انتشارات امیرکبیر. تهران.