فناوریهای نوین را دیگر نمیتوان تنها ابزار یا وسیله تسهیلگر دانست. فناوری در دنیای جدید به فرهنگ، زبان و بستری تبدیل شده است که زندگی در آن جریان دارد. زندگی ما از تولد تا مرگ با فناوری عجین شده است. کار و تجارت، تفریح و فراغت، آموزش و پژوهش، و حتی دوستی، عشق، تشکیل خانواده و ازدواج، در بستر فناوریهای نوین شکل میگیرند.
تأثیر فناوری بر ساختار اجتماعی و فرهنگی، کنش و رفتار گروههای متعدد اجتماعی را شکل داده است. بیراهه و گزاف نیست اگر ادعا کنیم خالق فناوری اکنون مخلوق آن شده است و به تناسب دورههای تحول فناوری، ما شاهد خلق و تولد نسلهای متفاوتی هستیم. فناوریها گرایشها و نگرشها، نیازها و مطالبات، علاقهها و اخلاق هر نسل را شکل میدهند.
این وضعیت آسیبهای متعددی را دامن زده است. از جمله مقهور فناوریشدن و هضمشدن و دنبالهروی از آن، به جای راهبری فناوری توسط افراد. حاصل آن میتواند به نوعی انسانزدایی و از خودبیگانگی باشد. از چنین منظری، نیمرخ اجتماعی و فرهنگی چهار نسل را در مواجهه با فناوریهای نوین ارتباطی میتوان به صورتی که در ادامه میآید، از هم تفکیک کرد:
- نسل «بیبیبومر» ها
ـ نسل «بیبیبومر» نسل دوره انفجار جمعیت، نسل دوره رونق و خلق کسب و کار است که در ایران به احتمال میتوان آن را با کسانی مطابقت داد که از کودتای 28 مرداد 32 و ملیشدن صنعت نفت خاطره دارند یا در حوادث قبل از انقلاب اسلامی مشارکت داشتهاند.
ـ بیبیبومرها با فناوری نوین، دنیای مجازی، اینترنت، تلفن همراه و «برنامههای کاربردی» (اپلیکیشنها) آشنا هستند، اما همچنان تأثیرپذیری زیادی از فناوری ندارند. «تلفنزدن» بیش از «پیامکزدن» برای نسل بیبیبومر معنادار است.
ـ این نسل فعالیتهای اینترنتی را به کندی شروع کردهاند. علاقهمندی به رسانههای اجتماعی را بیشتر از نوهها، جوانان و نوجوانانی که فرزندان خودشان هستند، یا دانشآموزان و دانشجویانی که با آنها سروکار دارند، و یا کارکنان و دستیارانی که نزد آنها هستند، آموختهاند.
ـ «تلویزیون» حجم وسیعتری از «سرگرمی» را برای این نسل پدید آورده است. هنوز هم تلویزیون بهعنوان دستگاه اطلاعرسان، مرکز اصلی اخبار برای این گروه سنی محسوب میشود.
ـ روزنامه وکتاب در قامت «کاغذی» هنوز هم معنای اصلی و پرکاربردی برایشان دارد و با «روزنت»ها و کتابهای الکترونیکی کمتر مأنوس هستند. اما برای فعالیتهای ضروری، جستوجوهای علمی، سلامت جسمی و اطلاع از سرزمینهای ناشناخته، از اینترنت و شبکههای اجتماعی استفاده میکنند. گرچه بیش از آنکه نقش فعالی در رسانههای اجتماعی داشته باشند، عمدتاً بهرهبردار هستند.
نسل ایکس (X)
ـ «نسل ایکس» یا «نسل اکسل» را در ایران به احتمال میتوان با دهه شصتیها مطابقت داد.
ـ فناوریهای روز و فضای مجازی برایشان ابزار کار است. در نتیجه این احساس را ندارند که باید تابع جدیدترین و بهروزترین دستگاههای فناورانه باشند.
ـ مطالعه کتاب و مجله در برنامههای کاربردی نظیر «فیدیبو»، «کتابراه»، «طاقچه»، و ... برایشان راحتتر است. با وجود این، مطالعه کتاب به شکل کاغذی برای این نسل ـ نسل ایکس یا اکسل ـ حس «دریغپنداشتی» (نوستالوژیک) دارد و آن را دوست دارند.
ـ تماشای فیلم، نمایش (تئاتر)، موسیقی، و برنامههای فرهنگی در این نسل با یادگیری، علاقهمندی و اشتیاق فراوان توأم است. گاه تا بیش از یک فیلم را در طول روز میبینند یا به چندین موسیقی گوش میدهند.
ـ در مقایسه با نسل بیبیبومر، جابهجایی شغلی برایشان آسان است. جابهجایی شغلی نسل ایکس، نه از سر کسالت و کمتعهدی، بلکه به دلیل نارضایتی از نوع کاری است که به آنها حس رضایت نمیدهد.
ـ تمایل به «کارآفرینی» دارند و راهاندازی «شرکتهای نوآفرین» (استارتآپ) و شرکتهای دانشبنیان سودای آنان است. به سرمایهگذاری در این حوزهها تمایل دارند، حتی اگر به شکست بینجامد.
ـ عجلهای برای فرزنددارشدن ندارند. شاید زوج بهخاطر علاقههای فرهنگی و هنری، و یا تفریحات و گردشگری، حاضر نیستند هزینههای زندگی را به کودک و نوزاد خود اختصاص دهند. در صورت تصمیمگیری برای داشتن فرزند، «تکفرزندی» برایشان یک هنجار است.
ـ با دوستانی مشابه خودشان زندگی میکنند: رفتوآمد دارند، به سفر میروند، و یا در دیدار با هم، به تماشای فیلم مورد علاقهشان میروند، و یا با هم در کنسرتهای موسیقی شرکت میکنند. حتی جدا از موقعیتهای تکنفره یا زوج، در موقعیتهایی چند خانواده با هم به تماشای برخط فیلمها مینشینند.
ـ نفوذ فناوری در این گروه نتوانسته است آنها را به ضدیت با ارزشهای سنتی خانواده برانگیزد. برخی سنتها را نمیپسندند و تمایلی نیز ندارند که آنها را جار بزنند. ضرورتی نیز نمیبینند برای ارزشهای سنتی که آنها را نمیپسندند، وقت بگذارند تا دلایل آن را برای والدین خود، بهویژه برای بیبیبومرها و حتی نسلهای جوانتر، شرح دهند.
ـ نسل بیبیبومر، گاه این گروه سنی (نسل ایکس) را در زمره «تنبلها» قلمداد میکنند، در حالیکه از اساس این گروه تنبل نبودهاند و نیستند. دلیلی نمیبینند که کاری را در زندگی انجام دهند که در زندگی آنان «بار ارزشی» و «معنی ارزشی» ندارد.
ـ هنگام خریدن هدیه، سیدی فیلم و موسیقی میخرند. خرید کتاب (کاغذی) و هدیهدادن آن به دوستان خودشان رفتاری شعفبرانگیز است که «رضایت» و «خرسندی» را در زندگی به آنها هدیه میدهد.
ـ این نسل برای برخی از چهرهها (سلبریتیها) ارزش بسیار قائل است و آنها را الگو و سرمشق ایدئال زندگی خود میداند.
نسل ایگرگ (Y)
نسل هزاره یا ایگرگ (Y) که بهاحتمال در ایران میتوان آنها را دهه هفتادیها نامید، نسلی است که «پیوستگی» نقطه مرکزی زندگی اوست. از اینرو، با اختلال در اینترنت، محدودشدن شبکه و رسانههای اجتماعی، به طرز انفجاری با خشم رفتار میکند.
ـ تلفن همراه را ترجیح میدهند، آن هم فقط برای پیامک و نه صحبت. دنیای این نسل کاملاً منحصربه پیامک است. پیامک جوهره اصلی زندگی آنان است. زبان مخصوص خود را در پیامک دارند.
ـ نسل هزاره عاشق گروه و از تفاوتهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مالی بیزار است.
ـ به محض اطلاع از موضوعی، بدون لحظهای مکث، آن را با تمام همسالان آشنا و بیشتر ناآشنایش، به اشتراک میگذارد.
ـ ویدئو، ویدئو، و ویدئو آنها را برمیانگیزد. سایر وسیلههای ارتباطی را، نظیر متنهای «پیدیاف» که در قالب رایانامه (ایمیل) باشند، و دستورالعملهایی را که در کالانماها (کاتالوگها) و دفترکها (بروشورها) آمدهاند، طرد میکنند.
ـ «به اشتراکگذاشتن اطلاعات»، آن هم در فضای مجازی، گپ (چَت)، رسانههای اجتماعی و پیامک، برای این نسل امری حیاتی است. دوست دارند صدای خود را به دیگر همنوعانشان برسانند و صدای آنان را نیز بشنوند. سهم عظیم نفوذ این صدای رسا مرهون فناوریهای نوین است.
ـ «وبنوشتها» (وبلاگها) و «وبآواها» (پادکستها) خوباند، اما در جایگاه دوم و پس از ویدئو قرار دارند. این موضوع هشداری است برای نهادها، سازمانها و شرکتهایی که تولید محتوای خوب ویدئویی دارند، اما آن را با امکانات تلفن همراه متناسب نساختهاند.
ـ نسل هزارهایها بیش از هر نسل دیگری در تاریخ، هر روزه به میزان چندصد پیام دریافت میکند و به آن عادت دارد. برای ارتباط برقرارکردن با این نسل سریع، باید مانند خودشان صحبت کنید. عبارتها را بهگونهای مینویسند که یک هزارهای در کسری از ثانیه مفهوم آن را درک میکند. زبان گفتاری و زبان نوشتاری متعلق به خودشان را دارند.
ـ در کل، هزارهایها طرفدار ارتباطات رودررو نیستند. آنها به پیام گذاشتن، پیامکزدن، و فضای مجازی عادت کردهاند. بهندرت سر خود را از تلفن همراه بالا میآورند. زبان دیجیتال زبان رسمی آنهاست.
ـ آزادکار (اینفلوئنسر)های واقعی و خیالی، ابرستارهها (سوپراستارها)، ستارگان موسیقی و فیلم ـ جزو علاقههای نسلهای بیبیبومر و نسل ایکس بودند. واژه آزادکار متعلق به نسل ایگرگ یا وای است. آزادکارها قاعدتاً در «تلویزیون»، «رسانههای جمعی» و «آگهینماها» (بیلبوردها) نیستند. آنها را باید در فضای مجازی و رسانههای اجتماعی جستوجو کنید؛ مثل مادر ترزا.
ـ هزارهایها قابلیت انجام چندین کار را بهصورت همزمان دارند. انجام چند کار در یک زمان برای زنان هزارهای طبیعی است. یک روزِ فرد نسل هزارهای را تصور کنید: در حالیکه تماس تلفنیاش را روی بلندگو گذاشته است، موسیقی مورد علاقهاش را در پسزمینه پخش میکند، در اینترنت میچرخد، با بیحوصلگی شبکه اجتماعیاش را وارسی میکند و به برخی پاسخ میدهد، و رشته کلام را نیز در این بین از دست نمیدهد.
ـ نسل ایکس دوست دارد برای خودش کسب و کاری راه بیندازد و کارآفرین باشد. شرکتی نوآفرین یا دانشبنیان تأسیس کند. اما نسل ایگرگ یا هزاره به سرمایهگذاری تمایل دارد. دوست دارد پول را در «کاری» سرمایهگذاری کند که به سود و درآمد بیشتر بینجامد. قبلاً بهابازار (بورس) برای افراد این نسل مزیت حیاتی داشت، ولی اکنون درآمدزایی از طریق سرمایهگذاری بیش از سایر کارها برایشان اهمیت دارد.
ـ دلمشغولی درباره محیط زیست، شاید نقطه مرکزی زندگی این نسل باشد. مدتها بود که در ایران نیز موضوعهای محیط زیستی بهشدت مورد توجه بودند، ولی مسئولان به دلیل کماطلاعی از علاقهها و سلیقه نسل ایگرگ به آن کم توجه کردند. با بروز برخی موضوعها که امنیتی و سیاسی تلقی شدند، مسئولان دولتی غافلگیر شدند که تا چه حد از موضوعهای نسل هزاره کماطلاعاند.
ـ هزارهایها در فناوری ذوب شدهاند. از اینرو، فناوری سبب شده است، گرایش به «اقتصاد محتوایی»، تمامی ارکان زندگی نسل هزارهایها را در بر بگیرد. در اقتصاد محتوایی، محصولها و کالاها بدون حضور شخص فروشنده، خریداری و فروخته میشوند. مثال بارز آن در خارج از کشور «آمازون»، «اوبر» و بسیاری از شرکتها هستند و در ایران «دیجیکالا»، «اسنپ» و «تپسی» را داریم.
ـ زنان نسل هزاره، برخلاف نسلهای پیشین، بهصورت فیزیکی قوی هستند. این زنان تفاوتی بین جنس زن و مرد قائل نیستند و خود را برای انجام هر کاری شایسته میبینند. از اینرو، ورزشهای رزمی را میپسندند. در مشاغلی مانند راننده کامیون یا کارگر ساختمانی استخدام میشوند. در مواردی که کشورها اجازه میدهند، برای شغلهایی نظیر تعمیر خودرو و مکانیکی، بهویژه کامیون و جرثقیل، آمادهاند. به موتورسواری، هم به لحاظ سرعت و هم به لحاظ قدرتی که برایشان میآورد، فراتر از علاقهمندی و بهعنوان «کار» مینگرند تا به کمک آن قدرت خود را به مردان و به مدیران صاحب کار نشان دهند.
نسل زد (Z)
ـ جهان نسل زِد با رایانه، اینترنت، فضای مجازی، شبکه و رسانههای اجتماعی، و برنامههای کاربردی ساخته و پرداخته شده است.
ـ این نسل برای چهرهها و آزادکارها نیز ارزشی قائل نیست. به تبلیغاتی توجه میکند که داستانی واقعی دارند، یا شوخطبعانهاند، و یا موسیقی فوقالعادهای دارند.
ـ نسل زِد را نسل «بازی» (Game) یا نسل G نیز نامیدهاند. بازیهای ویدئویی خوراک آنهاست. پیشانه (کنسول) بازی، پلیاستیشن، و ... نزد این گروه محبوبیت کمنظیری دارد. شرکتهایی که بتوانند «بازیهای مسحورکننده» داشته باشند، تمام هوش و حواس نسل زِد (Z) یا نسل G را ربودهاند. حاضرند هر پولی به دست میآورند، به پای «بازی» بریزند!
ـ نسل بیبیبومر و نسل ایکس، بهمرور، آهسته و پیوسته، گریزان و شتابان، میکوشند از نسل هزاره، نسل زِد (Z) و پسازِد (Z) که دهه هشتادی و دهه نودی هستند، بیاموزند. درست برعکس، نسل دهه هشتادی و دهه نودی کوچکترین تمایلی ندارند که از نسلهای قبلی بیاموزند. فناوری سبب شده است که نوجوانان و کودکان معلم بزرگترها شوند.
منابع
1. ابراهیمآبادی، حسین (1400). فرهنگ و فناوری. پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات. تهران.
2. موران، ریچارد ای (1398). تلنگرهای طلایی برای نسل هزاره. ترجمه کیوان شعبانی و همکاران. بازاریابی. تهران.
3. لوین، آروین (1398). بازاریابی اینفلوئنسری برای برندها. ترجمه محمدرضا حسنزاده جوانیان و همکاران. بازاریابی. تهران.