معضلی به نام بازدید
در سالهای اخیر، حرکتی جهانی در میان محققان و سیاستگذاران شروع شده است که هدف آن، مطالعهی عوامل مؤثر در ساخت نظام آموزشی کارآمد، با توجه به مفهوم حرفهای ارتقای معلمان و اجرای اصلاحات، در نظام آموزشوپرورش است. نتایج پژوهشها ظهور ابعاد جدیدی را از مفهوم تدریس معلم در اجرای این اصلاحات آموزشی نشان میدهند. گزارشهای تحقیقاتی حاکی از آن است که انجام تحقیقات طولی و تمرکز غیرمستقیم بر کلاس درس و دوری از حضورهای غیرقابلپیشبینی و مستقیم، بهعنوان بازدید از کلاسها، حتی میتواند به دولتها در زمینهی موفقیت در بهبود عملکرد مدرسهها کمک کند. به نظر میرسد با حذف بازدیدهای حضوری و کاربرد سبک غیرمستقیم نظارتی مناسب، انگیزش درونی معلمان افزایش مییابد، مشارکت کلاسی بیشتر میشود و سطح پیشرفت تحصیلی دانشآموزان بالاتر میرود.
متأسفانه در این بین، در نظام آموزشیِ سنتی کشورمان، حضور راهبران آموزشی، بازدیدهای اعضای گروههای آموزشی، نظارتهای غیرعلمی کارشناسان مرتبط و غیرمرتبط آموزشی و اداری از کلاسهای درس، بهخصوص در دورهی ابتدایی، تقریباً به معضلی روزانه یا هفتگی برای آموزگاران ابتدایی تبدیل شده است. این اقدام غیرعلمی که در حال حاضر به گواهی مطالعات آموزشوپرورش تطبیقی میتوان به جرئت گفت که در بیشتر نظامهای آموزشی کشورهای پیشرفتهی جهان بدین شیوه و روش که در ایران اجرا میشود وجود ندارد، به موتوری برای کاهش انگیزش شغلی معلمان، دخالت در سبک مدیریت کلاس درس، ایجاد فشار روانی در معلم و دانشآموز و معضلات آشکار و پنهان دیگری در آموزشوپرورش کشور تبدیل شده است. از ویژگیهای بارز برنامهی نظارت و راهنمایی جدید در کشورهای پیشرفته، برخلاف روشهای قدیمی، این است که معلم اصلاً زیر ذرهبین قرار نمیگیرد؛ بلکه فقط برنامهها، فرایندها، شرایط یادگیری، ابزارها و تسهیلات و... است که تجزیهوتحلیل میشوند. بر این اساس حتی وضعیت دانشآموزان در خارج از مدرسه نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
راهکارها و پیشنهادها
دیدگاه کلی این است که راهنمایان و راهبران آموزشی، بهمنظور اصلاح وضع آموزشی موجود، باید با معلمان و به کمک آنان فعالیت کنند و از طریق همکاری حرفهای سعی در ارتقای کیفیت عملکرد و رفع مسائل و مشکلات آنان داشته باشند؛ نه اینکه با حضورهای ناگهانی و منفعلانه در کلاس درس، اهمیت فعالیتهای آموزشی را زیر سؤال ببرند. بنابراین قبل از هر چیز به راهبران آموزشی و سرگروهها و افراد آموزشی بازدیدکننده از کلاسهای درس پیشنهاد میشود از روش سنتی ارزشیابی از فراگیران در کلاس و انتخاب چند دانشآموز و پرسش چند سؤال، برای سنجش سطح یادگیری، فاصله بگیرند و بهجای آن با اعتماد کامل به معلمان این مرز و بوم و با عنایت به استقرار نظام ارزشیابی توصیفی و با علم به پایههای تخصصی و جوانب این شیوهی نوین، راهکارهایی را که در ادامه بیان میشوند، مدنظر قرار دهند و اجرا کنند:
- مطالعهی ضمنی و مختصر اطلاعات فردی و خانوادگی و درسی دانشآموزان، توسط بازدیدکنندگان دائمی، بهمنظور جلوگیری از اتفاقات نادرست و ناخواستهی عاطفی و درسی برای فراگیران در کلاسهای درس.
- بررسی پوشهی کارهای دانشآموزان و موارد گردآوریشده در آنها.
- اجرای آزمونکهای کتبیِ از قبل اطلاعرسانیشده در مباحث درسی، بهجای حضور اتفاقی و ناگهانی در کلاس درس.
- انتخاب دانشآموزان فعال و دارای انگیزه و با توانایی علمی بهتر توسط معلم و هماهنگ با وی در هنگام بازدید، بهجای انتخاب ناآگاهانه و نادرست دانشآموزان.
- توجه به اصول و مبانی ارزشیابی توصیفی؛ مانند پیشنیازهای یادگیری مطالب درسی و سطح علمی گذشتهی فراگیرانی که مورد سؤال قرار میگیرند.
- بررسی و تجزیهوتحلیل مطالب درسی و آموزشی و مشکلات تدریس معلمان، بهجای بررسی و تحلیل یادگیری فراگیران.
- استفاده از تقویتکنندههای مثبت مادی و معنوی.
- پرهیز از برخوردهای گزینشی، خشک و نظامیمآبانه با معلمان.
- انتخاب راهبران و سرگروههای آموزشی از میان نیروها و معلمان باانگیزه و دارای مدارک علمی بالا و مرتبط با آموزش ابتدایی.
- توجه به درسهایی مانند هنر، تربیتبدنی، قرآن و پرورشی بهجای تأکید صرف بر درسهایی مانند ریاضیات و فارسی در بازدیدهای آموزشی.
- رصد و پیگیری واقعی پیشرفتها و کمبودها در عمل، بهجای تهیهی گزارشها و صورتجلسات مصور.
- توجه به اصول تغذیهای، بهداشتی، مالی و حتی ظاهری دانشآموزان و تنظیم انتظارات بر اساس واقعیتها.
- اعتماد به معلم و ایمان واقعی به زحمات آنان علیرغم وجود تنگناها و مشکلات مالی و معیشتی.
منابع
1. آصفی، امین، (1389)، راهبردهای مدیریت کلاس درس فرایندمدار، تهران: قلم علم.
2. تورانی، حمید و جانی، کامبیز، (1390)، برنامهریزی، تدریس و مدیریت کلاس در مدارس، تهران: تزکیه.
3. سعادت، اسفندیار، (1390)، مدیریت منابع انسانی، تهران: سمت.
4. نیکنامی، مصطفی، (1392)، نظارت و راهنمایی آموزشی، تهران: سمت.