شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

مقالات

گفت و گوی دوستانه

  فایلهای مرتبط
گفت و گوی دوستانه

- سلام

- سلمان امروز بریم با هم درس بخونیم؟

- به نظر شما چرا سلمان جواب سلام محسن رو نداد؟

 

هر وقت خانم مهدوی برگه به دست ‌وارد کلاس می‌شود، خـوش‌حال می‌شوم. او درحالی‌که به هـر کدام از ما یک برگه مـی‌‌دهد، مـی‌گوید: «اوّل فکر کنـید و بعـد، جـواب سؤال را در برگه بنویسـید. بعد، با هـم درباره‌ی جـواب‌هایتان گفت‌وگو می‌کنیم.»

بعد از چند دقـیقه،  جواب‌هایمان را می‌گـوییم و خانم مهـدوی آن‌ها را پای تخته می‌نویسد.

- اجازه خانم. شاید محسن دیروز سلمان را اذّیت کرده است و حالا او دارد تلافی‌می‌کند.

 - به نظر من سلمان اهمیتی به جواب سلام نمی‌‌‌دهد.

- من فکر می‌کنم سلمان با دوستش مشغول صحبت بوده و صدای محسن را نشنیده است.‌

- شاید هم می‌‌‌‌خواسته با محسن شوخی کند، برود از پشت غافلگیرش کند و به او سلام بکند.

- ممکن است...

وقتی همه‌ی بچّه‌ها حرف‌هایشان را می‌گویند، می‌پرسم: «خانم بعضی وقت‌ها ما در کلاس دستمان را بالا می‌بریم تا چیزی بگوییم، ولی شما اجازه نمی‌‌‌دهید.»

خانم مهدوی می‌گوید: «به نظرت چه دلایلی می‌تواند داشته باشد؟»

می‌گویم: «شاید من را ندیده باشید‌ یا شاید چند نفر قبل از من اجـازه گرفتـه باشند. یا شاید... »

خانم مهدوی برگه‌ی دیگری به ما مـی‌دهد. چقـدر این برگه برایم شیرین است.

 

 
به رفتار برادر دینی خودت خوش‌بین باش.

امام علی(ع) می فرمایند: رفتار برادرت را به بهترین شکل توجیه و تعبیر کن.

 
حالا با خطّ خوش این حدیث را بنویس و دورش را رنگ‌آمیزی کن.

 

منبع حدیث: میزان‌الحکمه.ج2.ص636


۳۹۳
کلیدواژه (keyword): رشد نوآموز، دوست من سلام، گفت و گوی دوستانه، نفیسه نجفی قدسی
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.