مهرماه سال 1400 که کمکم سایه سنگین کرونا در حال رختبستن از جوامع بشری بود و زمزمه بازگشایی حضوری مدرسهها مطرح میشد، ویژهنامهای منتشر کردیم با محوریت رویکرد تلفیقی به آموزش، و تلاش کردیم تبیین کنیم که چرا رویکرد تلفیقی باید بهطور جدی مطمح نظر برنامهریزان و سیاستگذاران حوزه آموزشوپرورش باشد. کوشیدیم زوایای موضوع را بهقدر توان و البته ظرفیت مجله بکاویم. امروز با گذشت قریب به 18 ماه از آن شماره و بازگشایی کامل مدرسهها شاهد آن هستیم که به آن توصیهها و تبیین آن ضرورت توجه درخوری نشده و درِ نظام آموزشی ما کماکان بر همان پاشنه سابق میچرخد! لذا بر آن شدم بهعنوان سردبیر این مجله و بهاصطلاح متخصص حوزه تکنولوژی آموزشی و عضو هیئت علمی دانشگاه، دوباره فهم خود را با استدلالهای بیشتری درباره ضرورت رفتن به سمت رویکرد تلفیقی در آموزشوپرورش و با زبانی دیگر بیان کنم! من معتقدم، بنا به دلایلی که میآورم، گذر از روشهای سنتی1 و رفتن به سمت رویکرد تلفیقی نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت مهم است که کم یا بیتوجهی به آن آثار زیانبار و نامطلوبی را متوجه نظام آموزشی کشور عزیزمان خواهد کرد:
1. تحولات رویکردهای کلان آموزش:
جهتگیریهای کلان نظامهای آموزشی موفق دنیا از محوریت مطلق معلم و محتوا و سازمانها و ساختارهای رسمی عبور کرده و به سمت محوریتدادن بیشتر به یادگیرنده و فرایندهای کمتر رسمی رفتهاند. البته مطابق اسناد بالادستی نظام آموزشی ما، توصیه به آنچه دیگران کردهاند، ممکن و الزاماً مفید نیست. اما در همین اسناد هم راههای خوبی برای گذر از نگاه سنتی به رویکردهای جدید دیده شدهاند که از آنها باید کمال استفاده را کرد.
2. تحولات فناورانه دنیای آموزش:
از تحولاتی همچون نقش عمیق فناوریها در سبک زندگی نسل جدید، ورود فناوریها، ابزارکها (گجتها) و افزادهها (دیواسها) به فرایند تعلیم و تعلم، کارآمدی و اثربخشی قابلتوجه روشها و الگوهای یاددهییادگیری به کمک فناوریها و امثال آنها نمیتوان چشم پوشید و بیتفاوت از کنارشان گذشت!
3. تأثیرات عمیق تجربه دوران کرونا:
چه بخواهیم چه نه و چه بپذیریم یا خیر، یکی از عوارض جدی آموزشهای مجازی در دوران کرونا، وابستگی شدید (چه بجا چه نابجا!) یادگیرندگان به فراگیری از مسیر فناوریها بوده و در کنار تمام آسیبها، مزایایی هم مطرح بودهاند که نسل جدید یادگیرندگان نمیخواهند آنها را به کناری بنهند و حتی اگر بخواهند هم یارای آن را ندارند!
4. ویژگیهای نسلی یادگیرندگان جدید:
از جمله این ویژگیها رضایتندادن به مسیرهای خطی و تکرسانهای در فرایند یادگیری، تنوعطلبی در ابزارهای یادگیری، و نارضایتی از مسیرهای آموزش سنتی تکساحتی است. عمده اینها فرصتهای بیبدیلی را برای رشد و ترقی نظام آموزشوپرورش ما ایجاد کردهاند.
5. فایدههای انکارناپذیر رویکرد تلفیقی:
رویکرد تلفیقی فایدههایی دارد، از جمله: تنوعبخشی به فرایند یاددهییادگیری، انگیزهبخشی بیشتر به یادگیرندگان، محوریتدادن به تواناییها و علاقههای یادگیرندگان، و کارآمدی بیشتر در حصول نتایج یادگیری. آیا میتوان این فایدهها را نادیده انگاشت؟!
حال فرض را بر این بگذاریم که استـدلالهـای قبـل قبـول افتند و سیاستگذاران و برنامهریزان بپذیرند که باید به سمت رویکرد تلفیقی رفت. سؤال این است که برای تحقق این مهم چه باید کرد؟ به نظر نگارنده میتوان پیشنهادهایی عملیاتی ارائه داد:
1. به رسمیتشناختن رویکرد تلفیقی در سیاستگذاریهای کلان آموزشوپرورش؛
2. توسعه فلسفه رویکرد تلفیقی در برنامههای درسی و روشهای آموزشی (توسط سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی و پژوهشگاه تعلیم و تربیت)؛
3. تربیت معلمان آشنا و مسلط به رویکرد تلفیقی (از شروع مسیر تربیتمعلم در دانشگاه فرهنگیان و در دورههای ضمن خدمت برای عزیزانی که مشغول معلمی هستند)؛
4. تجهیز مدرسهها به فناوریهای مورد نیاز برای تحقق رویکرد تلفیقی؛
5. اهمیت قائلشدن برای برنامههای درسی و درسهایی که در تحقق رویکردهای فناورانه در مدرسه نقش مستقیم دارند (مثل کار و فناوری، و تفکر و سواد رسانه)؛
6. تطبیق روشهای آمـوزش و یاددهـی با ویژگیهـای نسلی یادگیرندگان جدید (تنوع، تکثر و چندروشی، نقشآفرینی جدی یادگیرندگان در فرایندها و...)؛
7. ایجاد تغییرات جدی در محتواهای برنامههای درسی، متناسب با رویکرد تلفیقی (بازآرایی کتابها و محتواهای درسی با رویکرد تلفیقی)؛
8. بازتعریف الگوها و روشهای ارزشیابی و سنجش متناسب با مختصات رویکرد تلفیقی؛
9. بهرسمیتشناختن رسانهها و محتواهای چندگانه مبتنی بر ابزارهای سیار، بهعنوان مسیرهای جدی آموزشی.
امید است با توجه عمیق دستاندرکاران و متخصصان و معلمان به این نکات، زمینههای مناسب برای گفتوگوهای تخصصی و علمی در این باره بیش از گذشته فراهم شود تا بتوان به تعالی نظام آموزشوپرورش کشور عزیزمان کمک کرد.
پینوشت
1. قصدم از بهکاربردن عبارت روشهای سنتی، تخطئه و ناکارآمد جلوهدادن تمام رویکردها و روشهای سنتی و قدیمی نیست، بلکه این یک عبارت مألوف نزد متخصصان است که بهتسامح درباره روشهای کمتر کارآمد استفاده میشود.