باران زیبا/ فاطمه غلامی
پیچیده توی کوچهها
چِکچِک
صدای پای تو
مهمان شهر ما شده
هر قطرهی
زیبای تو
صدها فرشته با خودت
آوردهای
از آسمان
در لابهلای
سبزهها
پیچیده عطر بالشان
با دیدنت گل باز شد
خواب از سر چشمه پرید
قُلقُل
صدای خندهاش
تا
آن سر دنیا رسید
باران زیبا! باز هم
نَمنَم
به اینجا سر بزن
شادی بیاور با خودت
تَقتَق
تَتَقتَق در بزن
عطر بهشتی/ فاطمه ناظری
شاید تو بودی که آن روز
حرف دلم را شنیدی
اشک مرا پاک کردی
دستی سرِ من کشیدی
بعدش کنارم نشستی
آرام، تو نُدبه خواندی
طعم خوش اسم خود را
بر جان و قلبم چشاندی
مُهری برای تبرّک
بر جانمازم نشاندی
عطری عجیب و بهشتی
بر لحظههایم
فشاندی
هرجا که باشد مقدّس
حس میکنم
هستی آنجا
یک لحظه در جمکرانی
یا مسجد کوچهی
ما
میلاد خورشید/ عفت زینلی
تبریک و شیرینی
همراهِ شعبان است
در کوچههایِ
شهر
لبخند مهمان است
بهبه
عجب ماهی
ماهی بدونِ غم
در شهر میبینی
ریسه، گل و پرچم
کوچه چراغانی است
چون پشتِ هَم عید است
در نیمهی
این ماه
میلادِ خورشید است
رد پای بهار/ زهرا عراقی
تا بهار از سفر رسید
در میان شاخهها
توی قلب بستهی
جوانهها سرک کشید
لای سنگفرش کوچهها
دوید
هر کجا که رفت ردّی از خودش به جا گذاشت
نرمنرم
توی خواب دانهها
پا گذاشت
نذری/ مرضیه تاجری
همراه مامان
رفتم خیابان
دیدم قشنگ است
بلوار و میدان
صد لامپ رنگی
بستند هرجا
سبز و طلایی
خوشرنگ
و زیبا
مامان به من گفت
در ماه شعبان
جشن است و شادی
هرجای ایران
امشب یک آقا
نذری به ما داد
یک کاسهی
آش
با نام سجّاد
معطّر به دعای نوزدهم صحیفهی
سجّادیه*
(نیایش آن حضرت در طلب باران):
ای خداوند، فرشتگان خود، آن فرستادگان بزرگوار را، بفرمای
تا از سوی تو بارانی سودمند و پیوسته و فراوان و گسترده بیاورند و همهجا
را سیراب سازند.
* صحیفهی
سجّادیه: مجموعه دعاهای امام سجّاد (ع)