برای شروع گفتوگو، لطفاً در مورد اتاق پویا و طرحهای آموزشیای که در مدرسه اجرا کـردهاید، توضیحات مختصری بفرمایید؟
باورم این است که دستورالعملها کلاننگرند و میشود با دخل و تصرف خلاقانه آنها را بومی و اجرایی کرد. طرح آموزشی «دهکدهی دانایی» مجموعه خلاقیتها، ابتکارات، فعالیتها و دستاوردهای آموزشیای است که خودم از بدو ورودم به مدرسه، در سال تحصیلی 1389، برای انتقال مفاهیم درسی به دانشآموزان طراحی و اجرا کردهام. در این طرح برخی از درسها مثل ریاضی، فارسی، علومتجربی، املا و... بهوسیلهی بازی و سرگرمی آموزش داده میشود.
طرح آموزشی «بر گسترهی فرش» نیز در سال 1392 طراحی و اجرا شد. در این طرح بهدلیل کوچکبودن فضای کلاس و خاکیبودن حیاط مدرسه تکه موکتی را در کلاس یا حیاط پهن میکردم و دانشآموزان کاغذ، ماژیک و دیگر وسایلشان را روی آن موکت میگذاشتند و درسهایشان را آموزش میدیدند یا دوره میکردند. بسیاری از ایدهها روی همین موکت به دانشآموزان منتقل شده است. تاکنون سعی کردهام، هر سه سال یک بار، یک طرح آموزشی را با توجه به وضعیت موجود در مدرسه برای دانشآموزان طراحی و اجرا کنم.
«اتاق پویا» هم تلفیقی است از تربیتبدنی، بازی، سرگرمی و آموزش؛ موضوعاتی که همواره دغدغهی من بودهاند. این اتاق پر از ایدهها و ابتکارات متعدد برای پایههای گوناگون است؛ فعالیتهایی مثل انواع دیکتههای الحاقی، الصاقی، ایماژی و تلفیقی (هنر و دیکته)، چاپ تصویرهای کالبدشناسی (آناتومی) روی تیشرت، جورچین ساعت آموزشی، دارت آموزشی درسهای متعدد، لوح فشردهی درس ریاضی، آموزش جمع و تفریق با ماشین بازی (تلفیقی از درسهای ریاضی پایهی اول و مطالعاتاجتماعی پایهی پنجم)، آموزش مفاهیمی نظیر صادرات، واردات، بازرگانی، سرمایهگذاری، فروش، کارآفرینی بهصورت ابتدایی و ساده ویژهی دانشآموزان پایههای اول تا ششم ابتدایی و آموزش مهارتهای زندگی مانند آموزش خیاطی و نجاری توسط هنرآموز رشتههای مذکور، چاپ تصویرهای ساختمان گوش و چشم روی پیشبند. در اتاق پویا تصویر نویسندگان، شعرا و مترجمان ادبیات کودک و نوجوان ایران مثل عباس یمینیشریف و افسانه شعباننژاد نصب شده است. در سوی دیگر دیوار نیز تصویر نویسندگان، شاعران و مترجمان بوشهری با نام آثارشان آمده است.
ایدهی این نوع آموزش از کجا نشئت گرفته است؟
دقیق به یاد نمیآورم که این ایده چگونه به ذهنم آمده است؛ اما آنچه مسلم است این طرحها همواره از سه عنصر خلاقیت، اشتیاق و کنجکاوی نشئت گرفتهاند. همواره بر این باور بودهام که با متن مکتوب میشود برخوردی خلاقانه داشت و به روشی ساده و فهمپذیر به دانشآموزان ارائه داد. من از محیط اطرافم بسیار میآموزم. همواره به دنبال یادگیری و پیشرفت خود و دانشآموزانم بوده و هستم. به همین دلیل با افراد متعدد که در زمینهای تخصص دارند، ارتباط برقرار میکنم. البته ناگفته نماند علم به موضوع، عقلانیت و خردگرایی ملزومات کارم هستند. گاهی ایدهها در برخوردهای غیرمنتظره شکل میگیرند. در واقع این ایدهها از خود مردم و برای مردم بر میخیزند. بسیاری از ایدهها هم از کتابها، مشاهدهی فیلم و... الگوبرداری و ایدهپردازی میشوند.
چه شد که برای مدرسه کتابخانهی مجزایی در نظر گرفتید؟
در سال 1396، با آغاز سال تحصیلی، دو هفتهی اول مهر به یادآوری درسهای سال قبل اختصاص یافت. هفتهی سوم مهر از دانشآموزان پایهی سوم و پنجم خواستم اولین درس فارسی را روخوانی کنند. روخوانی ساده و روان صورت نگرفت. فکرم بهسمت همکاران شاغل در مدرسههای دوزبانه رفت که با چه مشکلات و مسائل عدیدهی آموزشیای روبهرو هستند، بهویژه در تدریس فارسی. به نظرم رسید راه تقویت روانخوانی درس فارسی استفاده از متنها یا کتابهای غیردرسی است. تعدادی مجلات رشد نوآموز و دانشآموز از بستگان و دوستان امانت گرفتم و بین دانشآموزان توزیع کردم. خودم هم در گوشهای ایستادم و نگاه کردم. بچهها با شوق به تصویرها نگاه میکردند. دانشآموزانی که در روانخوانی قویتر از بقیه بودند به دیگران کمک میکردند. با خواندن بخشهای طنز مجلات رشد، شلیک خندهی آنان به هوا برمیخاست. خیلی خوشحال شدم. انگار تمام عالم را صاحب شدهام. همان لحظه طرح ایجاد کتابخانه به ذهنم خطور کرد که بچهها را به عضویت کتابخانه درآورم. ابتدا با ۷ جلد کتاب، به تعداد شاگردان، کار کتابخانه را آغاز کردم و اکنون حدود دو هزار جلد کتاب و مجله داریم.
غیر از تدریس در آموزشوپرورش، فعالیت دیگری نیز دارید؟
تسهیلگر کتاب کودک و نوجوان در مدرسههای ابتدایی و متوسطهی اول هستم. در این مورد به مدرسهها مراجعه و کتابهای خوب را به دانشآموزان معرفی میکنم و چگونگی انتخابکردن کتاب خوب و خواندن آن را آموزش میدهم.. همچنین مدرس کارگاههای آموزش خلاقیت ویژهی دانشجومعلمان و مدرس درس کارورزی معلمان دانشگاه فرهنگیان استان بوشهر هستم.
چه برنامهای برای آینده دارید؟
از ابراز و بیان اهدافم برای آینده معذورم. مولانا میفرماید:
خانهی اسرار تو چون دل شود/ آن مرادت زودتر حاصل شود
گفت پیغامبر که هر که سر نهفت/ زود گردد با مراد خویش جفت
دانه چون اندر زمین پنهان شود / سِرّ او سرسبزی بستان شود
اگر خاطرهای از زمان تدریستان دارید بفرمایید؟
روزی در بوشهر همکار فرهنگیام را دیدم که به قول بوشهریها خَلبوس (پریشانحال) بود. گفتم: چِتن عامو؟ رِی مَدار نیسی! گفت: دَس ری دلم نِیل (نزار) ، قرار بیده سی بچم (پسرم) سِمَتی بدن، گفتن برو رزومه بیار، نمیفهمم رزومه یعنی چه؟ این خاطره باعث شد به دانشآموزانم نوشتن کارنامک (رزومه) را یاد بدهم. مردم منبع الهام خیلی خوبی برای آموختن هستند.