اولین باری که شعر سرودید در چندسالگی بود؟ آیا متن شعر را به یاد میآورید؟
اولین بار در نوجوانی شعر گفتم. البته بیشتر داستان مینوشتم و وقایعی را که میدیدم از زبان خودم مینوشتم. درست به خاطر ندارم اولین شعرم چه بود؛ ولی این یکی از قدیمیترین اشعارم هست:
بیسبب نیست که من عاشق گلزار شدم/ عاشق کوه و در و دشت و چمنزار شدم
بیشه و جنگل و هم بوته گل صحرایی/ عاشق آن شب پراختر و صحرای نمکزار شدم
آبشار و شب مهتاب و صدای بلبل/ عاشق بوی گل و دکهی عطار شدم
عاشق چرخش خورشید و مه و گردش روز/ عاشق خوب و بد گنبد دوّار شدم
من که خودساختهی کارگه استادم/ عشق را او بنهادست به گِل و بنیادم
کیست صنعتگر این کون و مکان استادا؟/ شدهام عاشق صنعتگر و یارب تو برس فریادم
عشق مطلق همه اوست و همه عشق ز اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
چرا شغل معلمی را انتخاب کردید؟
همیشه بچهها و معصومیت آنها را دوست داشتم و چون از کودکی برای همکلاسیهایم انشا مینوشتم، به رشتهی ادبیات و تدریس آن هم علاقهمند بودم.
با توجه به استعدادهای ذاتی در زمینهی شعر و نقاشی چرا در همان زمینه فعالیتتان را ادامه ندادید؟
وسیلهای برایم مهیا نبود. سه فرزند داشتم و بیشتر به همسر و زندگیام رسیدگی میکردم؛ ولی گاهی شبها که خانه ساکت بود، تنها مینشستم. شعر میگفتم و نقاشی میکشیدم
کار با بچهها را چطور میبینید؟
آیندهی دنیا به دست بچههاست. پس پرورش کودکان و راهنمایی آنها بهسوی زندگی صحیح و یاددادن اخلاق و رفتار صالح به آنها و تأکید بر اهمیت خداشناسی در بهبود زندگی آنها بسیار مهم است. آزاد گذاشتن بچهها برای ابراز عقیده و گفتوگو با کودکان باعث رشد فکریشان میشود.
در تدریس روش خاصی داشتید؟
بیشتر با آرامش و گفتوگو تـدریس میکردم. تشویق و تنبیه هر دو در کـارم وجود داشت؛ امـا هیـچوقت بچهها را از خودم نمیتـرسـانـدم. بیشتر درسها را به شکل داستان تعریف مـیکـردم که بچـهها خسته نشونـد.
تشویق و تنبیه شما چطور بود؟
برای تشویق دانشآموزانم بیشتر اوقات از گفتن نکات مثبت آنها جلوی همکلاسیهایشان استفاده میکردم و از آنها میخواستم دوستشان را تشویق کنند. برای تنبیه هم که البته خیلی کم پیش میآمد، دانشآموزی را که باید تنبیه میشد، برای چند دقیقه در گوشهی کلاس نگه میداشتم.
خاطرهای از زمان تدریس دارید؟
در دوران معلمی بچهها اسم من را خانم مظلومه گذاشته بودند؛ چون خشونت به خرج نمیدادم.
در حال حـاضر چه فعالیتی دارید؟
قرآن میخوانم و بهخصوص در معنی و ترجمهی آن دقت میکنم. دیگر قدرت کار ندارم و بیمار و ناتوان شدهام؛ ولی گاهی هنوز افکار و عقایدم را مینویسم. برنامههای مربوط به طبیعت و روانشناسی و نقدهای ادبی و اخلاقی از برنامههای مورد علاقهی من هستند.
چه توصیهای به معلمان کشور دارید؟
با بچهها بیشتر حرف بزنند. فقط کلاسشان به تدریس خلاصه نشود. بحث و گفتوگو بهترین راه برای پرورش فکر و خلاقیت است.