چرا مسئلهمحوری را به آموزش مستقیم ترجیح میدهیم؟
در روش مسئلهمحور، ما بهدنبال پرورش نیروی متخصص نیستیم؛ بلکه بهدنبال تربیت افراد مسئولیتپذیر حلکنندهی مسائل هستیم. همین تفاوت در نگاه به انسان، روش آموزش ما را متفاوت خواهد کرد. در طول دوازده سال تحصیلی که بهترین زمان برای تربیت افراد است و دانشآموزان ما در اختیار نظام رسمی آموزشوپرورش هستند، تمام تلاش برای بالابردن کیفیت آموزش و در نهایت تحویلدادن افراد متخصص به جامعه است. در روش مسئلهمحوری مدنظر ما که به آن عنوان تکلیفمحوری اطلاق میشود، سالهای مدرسه را میتوان به بهترین نحو سپری کرد، بهطوری که علاوه بر آموزش درسهای موردنیاز، تربیت اخلاقی، مهارتی و رشد چندجانبهی شخصیتی صورت بگیرد. برای تحقق این هدف، ما نیازمند تغییر رویکردهای مرسوم آموزشی هستیم که در آن دانشآموز با مسئله مواجه شود و برای حل آن بتواند راهکارهایی متناسب با سن و تواناییهای خود ارائه کند.
طراحی برنامهی درسی مسئلهمحور چه تفاوتی با طراحی پروژهی درسی دارد؟
همانطور که قبلاً گفته شد، پروژه یکی از قالبهای طراحی برنامهی درسی مسئلهمحور است که اتفاقاً قابلیتهای بالایی برای انتقال مفاهیم مدنظر ما دارد؛ اما تفاوت اساسی این دو طرح درس در ایجادشدن «مسئلهی اصلی» یک پروژه است؛ یعنی آیا دانشآموزان بهخاطر خواست و هدف معلم است که یک پروژه را پیش میبرند و در اجرای آن مشارکت میکنند که در نهایت هدف آن هم یادگیری بهتر چند درس است یا در خود وظیفهای برای انجام این پروژه احساس میکنند؟ پاسخ به این سؤال دانشآموز که چرا باید این پروژه را انجام دهم؟ میتواند خود گویای تفاوت طرحدرس مسئلهمحور و پروژه باشد. اینکه انجام میدهم تا با تکمیلشدن پروژه، وظیفهی محولشدهای را تا حد ممکن به اتمام برسانم یا انجام میدهم تا نمرهی پایان کار را بگیرم، دو نگاه متفاوت است.
آیا با این روش میتوان در همهی مقاطع و پایهها همهی درسها را بهصورت مسئلهمحور آموزش داد؟
در همهی مقاطع دبستان و متوسطه از رویکرد مسئلهمحور میتوانیم کمک بگیریم. البته ممکن است این روش در هر سن و مقطعی الزامات طراحی خود را داشته باشد؛ مثلاً در مقطع ابتدایی بهدلیل تکمعلمبودن اکثر درسها و تنوع سرفصلها و سادگی آنها، امکان مسئلهمحورکردن و تلفیقشان بیشتر است؛ اما در مقطع متوسطه، بهدلیل بزرگتربودن دانشآموزان و توانایی فکری و مهارتی بهتر، سطحهای بالاتری از مسئلهمحوری قابلاجراست. اما اینکه همهی درسها و سرفصلها امکان آموزش با این روش را دارند، ادعای بزرگی است که بهتر است با کسب تجربههای بیشتر در حیطهی آموزش، تمرین و تکرار دربارهی آن نظر بدهیم.
با توجه به محدودیتهایی مثل بودجهبندی مصوب کتابها توسط آموزشوپرورش، بالابودن تعداد دانشآموزان، توقعات والدین از مدرسه و ... فرصت و شرایط استفاده از این روش مهیا میشود؟
نکتهای که باید توجه داشت این است که برای مسئلهمحورکردن روش آموزش گامبهگام باید با صبر پیش برویم و توقع طراحی برنامهی درسی برای تمام سرفصلهای همهی کتابها را نداشته باشیم. همینکه در یک سال بشود برای هر کتاب یک طرحدرس طراحی و اجرا کرد، گام بسیارخوبی برداشته شده است. در این روش، چون خودیادگیرندگی دانشآموزان تقویت میشود، برای چند هدف آموزشی متفاوت میتوان یک طرحدرس تلفیقی طراحی کرد که در این صورت در زمان تدریس صرفهجویی و در عوض چندین سرفصل با هم آموزش داده میشوند. این کار به رعایت بودجهبندی کمک بسیاری میکند و درعینحال با استفاده از روشهای آموزش تعاملی و گروهی امکان ادارهی تعداد زیادی از دانشآموزان مهیا میشود. اما در کنار همهی اینها لزوم هماهنگی حداکثری کارکنان مدرسه و مدیر با معلم و مربی کلاس، همراهکردن والدین با آموزش به این روش در جلسات مدرسه با توضیح وظایفی که ممکن است در طول سال بر عهدهی دانشآموز و خانوادهاش قرار بگیرد و نتیجهای که از این نوع آموزش خواهید گرفت، بار شما را در طول سال سبکتر خواهد کرد.
در کنار همهی این موارد از تجربهکردن و حتی شکستخوردن هراس نداشته باشید. لزوم دستپیداکردن به هر موفقیتی، آزمون و خطا و درسگرفتن از تجربههاست. امیدواریم در سال آینده تجربههای مسئلهمحور خودتان را با ما به اشتراک بگذارید تا دیگر همکارانتان در سراسر کشور هم از آن بهرهمند شوند. به امید ایجاد تغییرات بزرگ برای نسل آیندهی سرزمینمان با تلاشهای معلمان فرهیختهی این مرز و بوم!