از عموم مـادربزرگها و پـدربزرگهای عینک به چشمِ در اعجابفرورفته از قابلیتهای گوشی هوشمندی که نوهها برایشان خریدهاند بگیرید تا خاص ما معلمهای سواد رسانهای و خاصالخاص دانشآموزان دهههشتادی ما و حتی اخص وزارت آ.پ بالای سر هر دویمان، دو اشتباه بزرگ در فهم و بهتبع آن کاربری اینترنت داریم. اولاً فعالیت در اینترنت را مساوی با تولید و مصرف محتوا در سکوهای (پلتفرمهای) اجتماعی (تلگرام، توییتر، واتساپ، بله و ایتا) گرفتهایم، ثانیاً همه فعالیتهای رایانهای خود را در یک نوع سکو دنبال میکنیم: چه پریروز که تلگرام بود و از صلهرحم خانوادگی و ارتباط با دوستان قدیمی گرفته تا هماهنگی نوبتکاری بچههای شرکت و حتی ذخیرهسازی فایلهای شخصی را در گروهها و کانالهای آن جمع کرده بودیم، چه دیروز که همه قبلیها را به اضافه جنگی (آلبومی) شلخته از شیرینکاری آزادکارها (اینفلوئنسرها) و لگدپراکنی چهرهها (سلبریتیها) و خودنمایی آدمهای افسرده خوشحالنما و نشر محتوای فرهنگی و فتوکلیپ سخنرانی و پخش زنده هیئت را در اینستاگرام «اکسپلور»1 میکردیم، و چه امروز که همه عادتهای قبل را، از آموزش گلدوزی و شیرینیپزی و دفاع شخصی گرفته تا کلاس مجازی مدرسه و مشاوره خانواده و جهاد تبیین، در ایتا و بله و روبیکا دوباره پیگرفتهایم، و متأسفانه شاد هم هستیم!
اشتباه اول (اینترنت به مثابه شبکه اجتماعی) در یادداشت قبلی (فروردین 1402) شرح داده شد. اینترنت کاربریهای دیگری هم دارد که بهطور عمومی از آنها غافلیم. اما اشتباه دوم پیچیدهتر و البته پرآسیبتر است؛ اینکه انواع رسانههای اجتماعی چیست و چرا نباید کاربری آنها را در هم بریزیم؟
رسانه اجتماعی چیست؟
یکی بود، یکی نبود. زندگی انسانها روی زمین در چارچوب زمان، مکان، جسم و حافظه جاری بود، تا اینکه «فضای رایانهای» با چهار ریسمان بیزمانی، بیمکانی، بیجسمی و نافراموشی، زندگی همه ما را «از زمین جدا کرد و به ابرها برد».2 بر بستر فضای مجازی، «وب» به مثابه کتابخانهای عظیم از اطلاعات به وجود آمد؛ کتابخانهای که وبگاهها در حکم کتابهای آن بودند و با واردکردن نشانی یک وبگاه بهصورت .www در مرورگر، به محتوای آن دست پیدا میکردیم. البته یک ایراد بزرگ وجود داشت: کتابهای کتابخانه بزرگِ وب نامرتب بودند. لذا «سکوها» (پلتفرمها) با هدف گردهمآوردن اجزای پراکنده شکل گرفتند؛ درست شبیه سکوهای دنیایی واقعی مثل مدرسه که جمعی از دانشآموزان دور هم جمع میشوند و محتوای درسی را فرا میگیرند یا [سکوی] مسجد که در آن نمازگزارانی از نقاط گوناگون جمع میشوند ضمن انجام امور عبادی و به سخنرانی نیز گوش میدهند یا [سکوی] مجلس ختم که در آن جمع شرکتکنندگان به صاحبان عزا پیام تسلیت میدهند یا [سکوی] ورزشگاه که تماشاگران بهصورت جمعی محتوای مسابقه را تماشا و بهصورت جمعی پیامی را در قالب شعار تولید میکنند، سکوهای رایانهای (سایبری) هم مثل موتور جستوجوی گوگل، وبگاههای پراکنده در وب را متناسب با جستوجوی کاربر گرد هم میآورند یا نرمافزار «آپ» خدمات گوناگون مالی را کنار هم جمع کرده است یا فروشگاه نرمافزاری «کافهبازار» برنامکهای تلفن همراه را در موضوعات گوناگون دستهبندی و ارائه میکند.
امـا اگـر مـیشـود محتـوای پـراکنده را روی سکـو گـردآوری کـرد، چـرا نتوان آدمهای پراکنده را دور هم جمع کرد؟ اینجـا بـود که ایده سکوهای «رسانه اجتماعی»3 پدید آمد؛ سکوهـایی که تعامـل و ارتباط بین انسانها را تسهیل و برقرار میکنند؛ مثل «اینستاگرام»، «توییتر»، «تلگرام»، «ایتا»، «بله»، «روبیکا»، «لینکدین» و «اسکایروم».
ولـی درسـت همـانطـور که در دنیـای واقعـی هر سکو کارکـرد و آداب خـاص خـود را دارد و نمـیتـوان در مسجد شعار ورزشگاهی سر داد و وسط مسابقه فوتبال مراسم عزا گرفت و در مجلس ختم حساب دیفرانسیل تدریس کرد، باید دانست که هر سکوی رایانهای را نیز بهر کاری ساختهاند.
بـرای رسـانههـای اجتمـاعی تقسیمبنـدیهای متعددی میتوان ارائه کرد، اما دستهبندی آنها مبتنی بر کاربردشان، کاری است که آقای فرد کاوازا4، پژوهشگر فرانسوی حوزه رایانه و فعال نمانامسازی (برندینگ) شرکتها در بستر اینترنت، بهصورت سالانه از 2007 تاکنون انجام میدهد و هر سال در وبنوشت شخصی خود آن را با عنوان «چشمانداز رسانههای اجتماعی»5 منتشر میکند. مرور سریع دستهبندیهای متمادی در طول این سالها به خوبی نشان میدهد، همگام با تحولات رسانههای اجتماعی، این تقسیم نیز تغییرات زیادی کرده و تقسیمبندی 10 دستهای سال 2007، ابتدا به هفت و شش قسمت در 2011 و 2012 و بعد به چهار دسته در 2013 کاهش یافت و از 2016 تاکنون «6+1»6 قسمتی شده است:
- رسانههای اجتماعی انتشارمحور7
- رسانههای اجتماعی اشتراکگذاری8
- رسانههای اجتماعی پیامرسان9
- رسانههای اجتماعی بحث و گفتوگو10
- رسانههای اجتماعی همکاری مجازی11
- رسانههای اجتماعی شبکهسازی12
اما هرکدام از این دستهها چه تعریفی دارند؟ مصداقشان چیست؟ و کاربری آنها چه ملاحظاتی میطلبد؟
رسانههای اجتماعی انتشارمحور
انتشار محتوا و استفاده کتابخانهای از اینترنت از همان وب 0/1 اصلیترین کاربری آن بوده است. جایی که صاحب وبگاه محتوایی را منتشر میکرد و دیگران فقط خواننده بودند. در وب 0/2 اما ورق برگشت و تولید و انتشار محتوای متنی برای عموم سهولت پیدا کرد. کلید این اتفاق رواج وبنوشت (وبلاگ)13 بود. سرویسهای ارائهدهنده خدمات ساخت وبنوشت این امکان را به عموم کاربران میدهند که بهدور از زحمات مرسوم ساخت وبگاه (خرید سرور، خرید دامنه، کدنویسی و حفظ امنیت) بهصورت رایگان صفحهای شخصی در فضای وب داشته باشند. ظاهر آن را با قالب دلخواه خود طراحی و محتوای تخصصی خود را در آن منتشر کنند. مزیت مهم وبنوشتها این است که در لایههای سطحی14 و عمومی وب طبقهبندی میشدند. ازاینرو در گوگل ثبت (ایندکس) میشوند. لذا معمولاً به پژوهشگران، معلمان، دانشجویان و همه اشخاصی که صاحب و جویای اندیشهای هستند و میخواهند آن را بهصورت ارزان، مدون و منسجم در بستر وب عرضه و دنبال کنند، توصیه میشود به جای شبکههای اجتماعی از وبنوشت یا وبگاه شخصی استفاده کنند. از جمله سرویسهای فعال در این حوزه میتوان به «بلاگ نقطه آیآر»15 و «ویرگول»16 در زمینه وبنویسی و «ویراستی»17 در زمینه میکروبلاگ اشاره کرد.
گونه دیگر رسانههای اجتماعی انتشارمحور، «ویکی»18ها هستند. بهطورکلی، ویکی به دانشنامههای برخط گفته میشود که با مشارکت کاربران و بهصورت تدریجی توسعه مییابند و تصحیح میشوند. اگرچه معروفترین ویکی که اکثر ما میشناسیم، پایگاه «ویکیپدیا» است، امـا «ویکـیفقـه»19 و «ویکـیشیعـه»20 بهطور تخصصی در موضوعـات دینـی و مذهبـی، «ویکینـور»21 در زمینه کتابشناسی و زندگینامه و «ویکیحقوق»22 درباره قوانین ایران، از جمله دانشنامههای آزادی هستند که کارشناسان محتوای آنها را نظارت و تأیید میکنند و در موضوعات تخصصی میتوانند جایگزین مناسبی برای ویکیپدیا باشند.
رسانههای اجتماعی اشتراکگذاری
خیلـی از مـا وقتـی مـیخواهیم از یک عکس یا فیلم یا سندِ (فایل) متنی نسخهای پشتیبان برای خود تهیه کنیم، یا آن را برای استفاده دیگران به اشتراک بگذاریم، آن را در پیامرسانهایی مثل تلگرام و واتساپ بارگذاری (آپلود) و بازارسال (فوروارد) میکنیم. البته در این روش معمولاً چالشهایی هم داریم: سندی با حجم بیش از یک مقدار مشخص نمیتوان بارگذاری کرد، قابلیت دستهبندی ندارد و بهاحتمال به مرور سند موردنظر میان انبوه سندهای دیگرمان گم میشود. ممکن است با گذشت زمان سند از کارسازهای (سرورهای) پیامرسان حذف و دسترسی به آن از بین برود. مخاطبان از بیرون پیامرسان به سند مذکور دسترسی ندارند و در عمل محتوای ما در پیامرسان دفن میشود. ممکن بود سند شما برای اشخاص دیگر بازارسال و بدون رضایت شما بارگیری (دانلود) شود و دهها دردسر دیگر.
در عوض رسانههای اجتماعی اشتراکگذاری دقیقاً برای همین مقصود توسعه یافتهاند: محدودیت حجم بارگذاریشان کمتر است. میتوان سندها را دستهبندی و برچسبگذاری کرد و برای استفاده از آنها مسیر مشخص کرد. اشتراکگذاری سند به سادگی از طریق پیوند (لینک) شدنی است و مخاطبان میتوانند با هر وسیله متصل به اینترنت به آن دسترسی پیدا کنند. میتوان نمایش و سطح دسترسی به سند را برای هر کاربر مشخص و محدود کرد. برای هر سند توضیحاتی درج کرد و چون این توضیحات در موتورهای جستوجو نظیر گوگل ثبت میشوند، از طریق جستوجوی کاربران نیز مخاطب کسب کرد.
اینگونه رسانههای اجتماعی معمولاً روی یک قالب رسانهای تمرکز میکنند. برای مثال، از جمله سرویسهای ایرانی در این زمینه میتوان به سرویسهای اشتراکگذاری ویـدیـویـی «آپـارات»23، «نمـاشـا»24 و «تماشا»25، برای اشتـراکگـذاری محتـواهـای صـوتی و وبآوا (پادکست) «شنـوتـو»26 و «نـاملیـک»27، و بـرای ذخیرهسازی اسناد دیجیتـال «پیکـوفایـل»28، «پرشیـنگیـگ»29، «صنـدوق بیـان»30 و «ابـر آروان»31 اشـاره کرد.
رسانههای اجتماعی پیامرسان
بدون شک پیامرسانها پراستفادهترین رسانه اجتماعی در بین ما ایرانیها هستند. همزمانشدن ورود تلفنهای همراه هوشمند، گسترش اینترنت در ایران و ظهور پیامرسانهایی مثل وایبر در ایران، باعث شد بسیاری از ما استفاده از اینترنت را معادل استفاده از پیامرسان بدانیم و شاگردان دهه هشتادی ما هم به تأسی از والدین و مربیان خود، نخستین مواجههشان با اینترنت را با استفاده از پیامرسان تجربه و حالا هم همه نیازهای خود را در آن جستوجو و رفع کنند. این در حالی است که ایده اصلی توسعه پیامرسانها، جایگزینی رایگان سرویس پیامک مخابراتی بوده است. از اینرو سرویسهای پیامرسان را باید فقط در حکم یک سیمکارت با امکانات اندکی توسعهیافته دانست، نه بیشتر! و اینکه ما توقع داریم بتوانیم روی پیامرسان سندهای حجیم بارگذاری کنیم یا اندیشههایمان را منتشر کنیم یا بر بستر آن آموزش ارائه کنیم، ناشی از همان کجفهمی است که پیشتر ذکر شد. «ایتا»، «بله»، «سروش» و «روبیکا» (نه روبینو) از نمونههای ایرانی فعال در این حوزه هستند.
رسانههای اجتماعی بحث و گفتوگو
دعواهای داخل «دایرکت اینستاگرام» یا جدال داخل گروه تلگرام یا درگیری لفظی در گفتوگوی خصوصی (پیوی) چهره متداول و آشنایی از بحثهای سیاسی اجتماعی مذهبی تیبینی عموم ما با دوستان و اطرافیانمان است. اما در دنیا برای این کار به جای وقت تلفکردن در پیامرسانها، از رسانههای اجتماعی بحث و گفتوگو استفاده میکنند. چراکه اولاً در وب باز32 ثبت شده و اگر کسی بحث یا سؤال مشابهی داشت، از طریق موتورهای جستوجو آن را پیدا میکند و ثانیاً مدون و منسجم است و شلخته نیست.
متأسفانه در این زمینه، نمونههای ایرانی فراگیر و فعال کمتری وجود دارند، اما بهاجمال میتوان به بخش تبادلنظر «نینی سایت» در حوزه راهنمای بارداری و بچهداری، «پُرسان» در زمینه پاسخ به سؤالات درسی دانشآموزان، تالارهای گفتوگویی33 مثل «پیسی ورلد»34 و «ترفندستان»35 در زمینههای تخصصی رایانه و گوشی همراه، «بازی سنتر»36 در زمینه معرفی و رفع مشکلات بازیهای دیجیتال، «انجمن کنکور»37 که به بحث و تبادلنظر دانشآموزان داوطلب آزمون سراسری اختصاص دارد و یا «مجیدآنلاین»38 در زمینههای عمومی اشاره کرد.
رسانههای اجتماعی همکاری مجازی
شاید شما هم دیده یا تجربه کردهاید که اولین کار افراد بعد از تصمیم به راهاندازی کسبوکار یا تقسیمکار برای برگزاری مراسم یا هماهنگی برای اجرای یک طرح یا همکاری در آمادهسازی یک ارائه، زدن گروه در پیامرسان است و ... و دوباره افتاد مشکلها! احتمالاً دستور و صورتجلسات میان انبوه پیامها گم میشودند و در نتیجه همه اعضا آن را نمیخوانند، تقسیم و شرح وظایف جلوی چشم قرار ندارند و افراد تکلیفی را که به عهده دارند فراموش میکنند و در آن سمت مدیر هم نمیتواند رصد کند هر کاری در چه مرحلهای قرار دارد.
اما یک بار دیگر مشکلات ذکرشده را بخوانید. آشنا نیستند؟ شبیه تجربه خیلی از ما معلمها درباره آموزش مجازی در بستر «شاد» نیست؟ گمشدن پیام تکالیف جلسه بعد در انبوه پیامهای بچهها، شکلگیری بحثهای بیربط به کلاس در گروه، دشواری دسترسی به سند (فایل) تمرین بچهها که در گفتوگوی خصوصی میفرستادند، نداشتن قابلیت اتصال صوت و تصویر دانشآموزان در زمان کلاس مجازی و دهها مشکل دیگر!
و همه مشکلاتی که در دو بند گذشته درباره دو مصداق تقسیم کار شغلی و آموزش مجازی ذکر شد، ناشی از یک خطاست: آنجا یک پیامرسان (سیمکارت) است و آنچه نیاز است، یک رسانه اجتماعی همکاری مجازی است. جایی که بتوان برای هر عضو گروه شرح وظایف اختصاصی تعریف کرد، وضعیت انجام کارها را رصد کرد، سابقه فرد را بایگانی (آرشیو) گرد و ...
از اینرو مناسبتر است برای آموزش مجازی از سامانههای مدیریت یادگیری (LMS)39 نظیر «مودل»40 استفاده کرد یا جلسـات مجـازی را در بسترهـای ایرانی «اسـکایروم»41، «سـیروم»42، «فـراروم»43 و «قرار»44 برگزار کرد، یا مدیریت پروژههـای کاری یا دانشجویی را از طریق سرویسهای ایرانی «تسکولـو»45، «میـزیتو»46، «تیم کمـپ»47 و «پِـیگیـر»48 یا پیـامرسانِ همـکاری مجازی «بالونت»49 پیش برد.
رسانههای اجتماعی شبکهسازی
و سرانجام میرسیم به متفاوتترین گونه رسانههای اجتماعی: رسانههای شبکهسازی یا همان «شبکههای اجتماعی». حیث تفاوت این دسته با سایر دستهها در یک نکته ظریف نهفته است: در رسانههای اجتماعی انتشارمحور، تولید و نشر محتوا مهم بود. در رسانههای اجتماعی اشتراکگذاری، اسناد دیجیتالِ به اشتراکگذاشتهشده محور اتصال آدمها بودند. در پیامرسانها انتقال پیام به دیگران انگیزه استفاده از آن است. در رسانههای همکاری مجازی، مدیریت و انجام پروژه موضوعی است که کاربران را دور هم جمع کرده است. اما در شبکههای اجتماعی، انگیزه و حلقه وصل چیست؟ پاسخ ساده است: خودِ آدمها!
در این گونه رسانههای اجتماعی، نظیر «اینستاگرام»، «فیسبوک»، «لینکدین» و «روبینو»، هر یک از کاربران «خود» را عرضه میکنند تا از این طریق بتوانند با افرادی که اشتراکی با آنها دارند شبکه تشکیل دهند. ازاینرو محتوای محوری این نوع رسانهها، نمایش سلیقه است؛ جملهای از آخرین کتابی که خواندم، تصویری از لباسی که امروز پوشیدم، نظری درباره فیلمی که امروز دیدم، معرفی رستورانی که امروز در آن غذا خوردم، برشی از آهنگ یا مداحیای که گوش میکنم و ... . در واقع شبکههای اجتماعی ویترینی از آدمها هستند؛ با همه زرق و برق و البته عوامفریبیهای ویترین مغازهها، تا رهگذران شبکه را جلب کنند که داخل شوند و دنبالشان کنند.
از طرف دیگر، رسانههای اجتماعی شبکهسازی، بستر ایجاد ارتباطهای جدید یا بازتولید شبکه ارتباطات و دوستیهای واقعی در بستر مجازی هستند. اما چون اینجا آدمها خودشان بهانه ارتباطاند و اصلاً هدف اصلی بستر، جورکردن وجوه اشتراک برای متصلکردن آدمها به یکدیگر است، احتمال شکلگیری انواع ارتباطات ناهمتراز تربیتی (سنین بالا/پایین، جنس مخالف، عقاید و گرایشهای انحرافی و غیره)، ایجاد اختلال در فرایند شکلگیری طبیعی هویت (گرایش به چیزهای عجیب، فقط برای مورد تأیید دیگران قرارگرفتن)، خطرات نقض حریم خصوصی و احتمال مهندسی اجتماعی، از جمله معضلاتی است که باعث میشوند استفاده از شبکههای اجتماعی نسبت به سایر گونههای رسانههای اجتماعی، نیازمند ملاحظه، حساسیت و آموزش تربیتی بیشتری باشد.
جمعبندی
عمده تصور ما و دانشآموزانمان از سواد و تربیت رسانهای، مجموعهای از گزارههای دستوریِ بهطور عمده سلبی است درباره نحوه کاربری رسانه: در این شبکه اجتماعی عضو نشو، این عکس را نبین، این شخص را دنبال (فالو) نکن و ... . اما اگر بدانیم بخش مهمی از نگرانیهای محتوایی که ما از حضور بچههایمان در رسانههای اجتماعی داریم، ناشی از این خطایی راهبردی است که ارائه عمده خدمات اطلاعرسانی، کسبوکار، فرهنگی، آموزشی و مذهبی در شبکههای اجتماعی50 منحصر شده است و ازاینرو افراد برای رفع نیازهای مجازی گوناگون، بهصورت غیرمستقیم به سمت حضور در این گونه خاص ـ و پرخطر ـ از رسانههای اجتماعی سوق داده میشوند، نگاهمان به راهحل کمی تغییر میکند. لذا میتوان به جای تکیه بر گزارههای دستوری سلبی درباره نحوه کاربری رسانههای اجتماعی، که بهطور عمده اختلاف و تقابل ایجاد میکنند، نیازها را به بستر مناسب و تخصصی رفع آن هدایت و به این ترتیب بخش مهمی از نگرانیهای تربیتی را بهصورت ایجابی و صمیمانه مرتفع کنیم.
در واقع با معرفی و شناساندن دستههای گوناگون رسانههای اجتماعی، انتخابهایی جدید و تخصصی پیش روی دانشآموزان قرار میدهیم؛ انتخابهایی که اگر آگاهانه و با چاشنی کاربری مسئولانه صورت گیرند، بخش مهمی از معضلات تربیتی استفاده از رسانههای اجتماعی را برطرف میکنند.
پینوشتها
1. Explore
2. ر.ک. به یادداشت شماره آذر 1401 همین مجله.
3. Social Media
4. Fred Cavazza
5. Social Media Landscape
6. دسته هفتم و فرعی که آقای کاوازا برای رسانههای
اجتماعی قائل است، دستهای
است که بهخاطر میزان مخاطب و
گستردگی خدمات، به محصولات شرکت «متا» اختصاص داده است.
7. Publishing
8. Sharing
9. Messaging
10. Discussing
11. Collaborating
12. Networking
13. Weblog
14. Surface
Web
15. https://blog.ir
16. https://virgool.io
17. https://virasty.com
18. Wiki
19. https://fa.wikifeqh.ir
20. https://fa.wikishia.net
21. https://fa.wikinoor.ir
22. https://wikihoghoogh.net
23. https://www.aparat.com
24. https://www.namasha.com
25. https://tamasha.com
26. https://shenoto.com
27. http://namlik.me
28. https://www.picofile.com
29. https://www.persiangig.com
30. https://bayanbox.ir
31. https://www.arvancloud.ir
32. Open Source
33. Forum
34. https://forum.p30world.com
35. https://www.tarfandestan.com/forum
36. https://forum.bazicenter.com
37. http://forum.konkur.in
38. https://forum.majidonline.com
39. Learning Management
System
40. Moodle
41. https://www.skyroom.online
42. https://croom.ir
43. https://fararoom.ir
44. https://gharar.ir
45. https://taskulu.com
46. https://www.mizito.ir
47. https://teamcamp.me
48. https://peygir.com
49. https://balonet.net
50. جالب است که
غالباً از معادل «شبکه اجتماعی» برای ترکیب انگلیسی «Social Media» استفاده میشود،
حال آنکه «شبکههای اجتماعی» (Social Networks) صرفاً گونهای
از «رسانههای اجتماعی» (Social Media) هستند.