چکیده
پژوهش حاضر با هدف «بررسی رابطه معنویت با تعهد و احساس مسئولیت در دانشآموزان» صورت پذیرفت. روش پژوهش از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری شامل همه دانشآموزان سال سوم دبیرستان (دوره دوم متوسطه) شهرستان «رباطکریم» بود که در سال تحصیلی 99ـ1398 مشغول به تحصیل بودند و به روش «نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای»، نمونهای به حجم 300 نفر انتخاب شد. ابزار جمعآوری دادهها شامل «پرسشنامه تجربههای معنوی روزانه»، ساخته اندروود و ترسی، «پرسشنامه میزان تعهد» از مقیاس ریتکس و «پرسشنامه مسئولیتپذیری» از «مقیاس سنجش مسئولیتپذیری» اخذشده از «پرسشنامه روانشناختی سنجش شخصیت کالیفرنیا» بودند.
برای تجزیهوتحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی، رگرسیون و آزمون تفاوت معناداری دو گروه استفاده شد. یافتهها نشان دادند که بین معنویت با تعهد (0/001=p و 0/46=r) و احساس مسئولیت (0/001=p و 0/47=r) در دانشآموزان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین تعهد و مسئولیتپذیری (0/001=p و 0/42=r) رابطه معناداری مشاهده شد. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد، میزان تعهد و احساس مسئولیت در مجموع 0/303 از متغیر معنویت را تبیین میکند و ضریب تأثیر هر یک از متغیرهای میزان تعهد و احساس مسئولیت به ترتیب 0/342 و 0/348 است (0/001<P). بر اساس یافتهها چنین استنباط میشود که افراد دارای میزان بالاتری از معنویت، از میزان تعهد و مسئولیتپذیری بیشتری نیز نسبت به دیگران برخوردارند.
مقدمه
اهمیت و نقش دانشآموزان بهعنوان مهمترین و باارزشترین سرمایهها و نیروهای متخصص آینده جامعه بر کسی پوشیده نیست. بدیهی است که این نیروی باارزش وقتی میتواند نیازهای آتی جامعه را برآورده سازد که خوب رشد کرده باشد و دارای میزان بالایی از ویژگیهای اخلاقی و انسانی باشد (شهرآرا، 1384).
یکی از معضلات قرن حاضر آشفتگیهای عاطفی، هیجانی در رابطههای انسانی است. در طول تاریخ مکتبهای متفاوت انسانشناسی و روانشناسی به دنبال ارائه راهحلهایی بودند و به انسان و نیازهای او توجه کردهاند. متأسفانه مکتبهای مزبور تنها به برداشت خودشان از وجود انسان اصالت داده و مسائل را عمدتاً از یک نقطهنظر تفسیر کرده و سایر جنبههای انسان، بهخصوص معنویات او را نادیده گرفتهاند (ایلخانی، 1381).
برخی از مدلهای شناختی، اساس و پایه نظام باورهای انسانی را عاملهایی همچون محیط فرد، سبک و شیوه تربیتی وی، و خصوصیت شخصیاش به حساب میآورند (شولتس، 1386). اما در دیدگاه دینی به انسان در ابعاد وسیعتری نظیر «ایمان به غیب» توجه میشود که اگر این باورها تصحیح شوند، انسان میتواند خوب عمل کند.
دین مبین اسلام، به منظور درمان مشکلات عاطفی و هیجانی انسان معاصر، دیدگاهها و الگوهایی را ارائه کرده که لازم است تبیین شوند. مطالعات معنوی در روانشناسی در سطح جهان موضوعی جدی و اساسی است و توجه به آن در بسیاری از کشورها در حال افزایش است. معنویت در برگیرنده چهار نوع ارتباط فرافردی، درونفردی، میانفردی و برونفردی است که تکتک آنها با ابعاد وجودی انسان پیوند میخورند (رفیعی و همکاران، 1393).
به نظر میرسد واژه «معنویت» کلمهای است مثل «عشق» که برای بسیاری از مردم اهمیت بسزایی دارد، ولی مشخصکردن مفهوم آن بسیار دشوار است. بسیاری معتقدند که معنویت فراتر از کلمههاست. در حقیقت چنین به نظر میرسد که کلمهها قادر به تشریح معنویت نیستند و کلام از سخنگفتن درباره معنویت قاصر است. مسئله دیگری که درباره معنویت مطرح میشود این است که معنویت با «مذهب» هممعنا نیست (وین، 1387).
ویلیام جیمز1 میگوید: «ایمان بدون شک مؤثرترین درمان اضطراب است.» و اضافه میکند: «ایمان نیرویی است که باید برای کمک به انسان در زندگی وجود داشته باشد. فقدان ایمان زنگ خطری است که ناتوانی انسان را در برابر سختیهای زندگی اعلام میدارد.» او در جایی دیگر میگوید: «میان ما و خداوند رابطهای ناگسستنی وجود دارد. البته در احادیث و روایات ما نسبت بندگان خدا با آفریننده هستی بیانات حکمتآمیزی وجود دارد. پیامبر خدا(ص) میفرمایند: «یا عِبادالله! أنتُم کالمَرضی و رَبُّ العالمینَ کالطّبیبِ، فَصَلاحُ المرَضی فیما یعلُمُهَ الطَّبیبُ و تَدبیرُهُ بهِ، لا فیما یشتَهیهِ المَریضُ و یقتَرِحُهُ، ألا فسَلُّموا للهِ أمرَهُ تکونوا مِنَ الفائزین. ای بندگان خدا! شما مانند بیمارید و پروردگار جهانیان چون طبیب، و صلاح بیمار در آن چیزی است که طبیب میداند و تشخیص میدهد، نه در آنچه بیمار میخواهد و پیشنهاد میکند؛ هان! پس کار خدا را به خود او بسپارید، تا از رستگاران باشید.» (تنبیهالخواطر: 117/2)
جیمز در جایی دیگر بیان میدارد: «همانطور که امواج خروشان و غلتان اقیانوس نمیتوانند آرامش ژرفای آن را برهم بزنند و امنیت آن را پریشان سازند، شایسته است که دگرگونیهای سطحی و موقت زندگی، آرامش درونی انسانی را که بهطور عمیق به خداوند ایمان دارد، بر هم نزنند. چرا که انسان متدین واقعی تسلیم اضطراب نمیشود، توازن شخصیت خویش را حفظ میکند و همواره آماده مقابله با مسائل ناخوشایندی است که احتمالاً روزگار برایش پیش میآورد» (جیمز، 1385).
کارل یونگ2 (روانکاو) میگوید: «در طول ۳۰ سال گذشته، افراد زیادی از ملیتهای مختلف جهان متمدن، با من مشورت کردهاند و من صدها تن از بیماران را معالجه و درمان کردهام. اما از میان بیمارانی که در نیمه دوم عمر خود به سر میبرند، حتی یک بیمار را ندیدم که اساساً مشکلش نیاز به یک گرایش دینی در زندگی نباشد. به جرئت میتوانم بگویم که تکتک آنها به این دلیل قربانی بیمـاری روانـی شده بودنـد کـه به آنچه ادیان موجود در هر زمـان به پیرامون خود میدهند، دست نیافته بودند. فردفرد آنها تنها وقتی که به دین و دیدگاههای دینی بازگشتند، بهطور کامل درمان شدند.»
روانکاو دیگری به نام بریل3 معتقد است: «انسان متدین واقعی هرگز دچار بیماریهای روانی نخواهد شد.» هنری لینک، روانشناس آمریکایی، در کتاب «بازگشت به ایمان» میگوید: «در نتیجه تجربه طولانی خود در اجرای آزمایشهای روانی روی کارگران ـ در خصوص انتخابات و ارشادهای شغلی ـ به این موضوع پی بردم که افراد متدین و کسانی که به معابد رفتوآمد میکنند، از شخصیتی قویتر و بهتر از بیدینان و یا کسانی برخوردار هستند که به عبادت خدا نمیپردازند» (وست، 45:1385).
«تعهد»4 در لغت به معناى «وصیت، سوگند، قول و پیمان، حفاظت، رعایت حرمت، امان و ذمه» است. معادل این کلمه در بیان فقها کلمه «التزام» است (شهیدثانی، 51:1390) و در کشورهاى عربى نیز از «التزام» به جاى تعهد استفاده مىکنند (السنهوری، 1382). تعهد در زبان انگلیسى به معنای «الزام، قدرت الزامآوری، پیام یا سوگند» است و نیز «آنچه که شخص موظف به انجام یا ترک آن است» (جیاسام، 1992).
همچنین، چارچوبی ارجاعی از نظام باورها که ممکن است خودساخته یا تجویزشده از جانب دیگران باشد، نیز به معنی تعهد است (برزونسکی، 2003). تعهد در واقع درجاتی از سرمایهگذاری شخصی است که یک فرد به شغل و اعتقادات خود اختصاص میدهد (مارسیا، 1966). از سوی دیگر، «تعهد اجتماعی»5 یکی از ارکان اصلی رفتار جمعی و علاقه اجتماعی در هر جامعه محسوب میشود. خداوند در «قرآن کریم» درباره تعهد و وفای به عهد میفرماید:
- «... و به عهد خود وفا کنید، زیرا عهد مورد مسئولیت است» (اسراء / 34).
- «... و مؤمنین کسانی هستند که امانتها و عهدهایی را که میبندند، مراعات میکنند» (بقره / 177).
- «... و آن نیکوکاران کسانی هستند که وقتی عهدی بستند به عهد خود وفا میکنند». «ای کسانی که ایمان آوردهاید به عهدهای خود وفا کنید» (مائده / 1).
- «... بله، کسی که به عهد خود وفا کرد و تقوا ورزید، خدا متقیان را دوست میدارد» (آلعمران / 71).
«مسئولیتپذیری»6 قابلیت پذیرش، پاسخگویی و بهعهدهگرفتن کاری است که از کسی خواسته میشود، و شخص حق دارد آن را بپذیرد یا رد کند (رفعتیان، 1384). مسئولیتپذیری در روند صحیح رشد انسان پدید میآید و یکی از مهمترین شاخصهای «رشد اجتماعی»7 است. بدین معنی که افراد اجتماعی دارای میزان بالایی از مسئولیتپذیری هستند. فرزندانی که رشد و بالندگی آنها با استقلال همراه باشد، مسئولیتپذیرتر بار میآیند. مسئولیتپذیری نوعی ویژگی شخصیتی است که معمولاً بهصورت نگرش در ساختار روانی و رفتاری فرد شکل میگیرد و متغیری عمده و اساسی در رفتارهای اجتماعی محسوب میشود. لذا در آموزش مهارتهای اجتماعی جایگاه جالبتوجهی دارد (بهرامی، 1382).
در اهمیت مسئولیتپذیری همین بس که آن را نشانه سلامت روان فرد دانستهاند. یعنی هر فرد هرچه مسئولیتپذیری بالاتری داشته باشد، از سلامت روان بیشتری برخوردار خواهد بود (شارف، 1381). مسئولیتپذیری دارای سطوحی است: مسئولیت انسان در برابر خالق؛ مسئولیت انسان در برابر خویش؛ مسئولیت انسان در برابر خانواده؛ مسئولیت انسان در برابر جامعه؛ مسئولیت انسان در برابر محیطزیست (رفعتیان، 1384).
یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین مؤلفههای سبک زندگی اسلامی که بسیاری از مؤلفههای دیگر را تحتالشعاع خود قرار میدهد، موضوع مسئولیتپذیری است. در واقع این مؤلفه است که تا حدود زیادی به زندگی انسان رنگ و بوی الهی و معنوی میبخشد. چرا که انسان مادامیکه زیر بار هیچ مسئولیتی نرود، نمیتواند به رشد و تعالی و بالندگی برسد و روح زندگی معنوی را درک کند. خالق یکتا انسان را موجودی مسئولیتپذیر معرفی میکند و در قرآن مجید در سوره قیامت آیه 36 میفرماید: «آیا انسان میپندارد که آزاد و رها و بیمسئولیت است؟» (آذربایجانی، 1388).
پژوهشهای متعددی نشان میدهند که معنویت و باورهای دینی تأثیر بسزایی در سازگاری فردی و اجتماعی دانشآموزان دارند (سهرابیان، 1389). همچنین بین معنویت و سرسختی روانشناختی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد.
مدی8 (2002) در پژوهشی نشان داد: «باورهای مذهبی، حتی بدون توجه به چگونگی سنجش آنها، با بهزیستی اجتماعی و سلامت جسمی و روانی در زندگی مرتبط هستند. به علاوه، معنویت با برایندهای باارزش زندگی که مثبت و شادیبخش هستند، رابطه دارد و امید به آینده را در فرد تقویت میکند» (استیجر و همکاران، 2008).
افرادی که در محیطهای اجتماعی مشترک زندگی میکنند، غالباً اعتقاد اخلاقی مشابه دارند و به ارزشهای انسانی، نظیر تشریک مساعی، حمایت از حقوق دیگران و اجرای ضوابط قانونی احترام میگذارند. اگر این اعتقادات وجود نداشته باشند، احتمال وجود افراد در اقدامات ضداجتماعی (نامتعهدانه) بیشتر میشود. طبق این دیدگاه، چهار منبع برای تعهد اجتماعی مطرح میشوند:
الف) تعهدات نسبت به خانواده و دوستان؛
ب) تعهدات نسبت به قوانین و مقررات؛
ج) تعهدات نسبت به باورها و اعتقادات مذهبی؛
د) تعهدات نسبت هدفهای در دسترس.
بر اساس این نظریه، هر اندازه این چهار تعهد ضعیفتر باشند، تعهدات افراد نسبت به جامعه کمتر میشود و ضعف تعهد به رفتار انحرافی میانجامد (هاجن، 2005).
- کاربران گرامی؛ برای مشاهده متن کامل این مطلب به فایل PDF پایین همین صفحه مراجعه فرمایید.