تا به حال به رفتار عددهای بین صفر و یک توجه کردهاید؟ هرقدر بزرگشان کنیم و به توان عددهای صحیح مثبت برسانیم، کوچکتر میشوند. خیلی جالباند، نه؟! این داستان رفتار ما با بعضی از آدمهای زندگیمان است که علاوهبر نادیدهگرفتن خطاهایشان، آنها را برای انجام کارهای بد تشویق میکنیم و تازه فکر میکنیم، به آنها کمک میکنیم. اما نه دوست من، آنها روزبهروز ضعیفتر و تهیتر میشوند. روزبهروز از اصل خودشان دورتر میشوند تا اینکه روزی و جایی از زندگیشان به صفر میل میکنند؛ تمام میشوند.
اما برعکس، اگر به توان عددهای صحیح منفی برسند، یا اگر زیر رادیکال برده شوند، بزرگ میشوند. گاهی تنبیهکردن هم کار بدی نیست. ما انسانها به تنبیه نیاز داریم، چون ممکنالخطاییم. از طرف دیگر، همیشه شنیدن جملههایی مثل: «چقدر قوی شدهای! چقدر مهربان هستی! و ...»، به قدری ما را به وجد میآورد که روزبهروز برای تقویت این کمالات در وجودمان میکوشیم.
تحسین خوبیها و زیباییهای انسانها، بدون اپسیلونی حسد، دل بزرگی میخواهد.
این ماجرا ما را به یاد توانرسانی عددهای بزرگتر از یک میاندازد که با استعانت از توانهای مثبت، میتوانیم آنها را بزرگ و بزرگتر کنیم. اما برعکس، اگر به توان عددهای منفی برسند، کوچک میشوند. در واقع اگر نوع نگاه ما نگاه زیبایی نباشد و با کینه و حسد آمیخته شود، این فضائل اخلاقی سیر نزولی پیدا میکنند.
پس مواظب باشیم کاری نکنیم که انسانهای خوب دست از خوبیکردن و خوببودنشان بردارند. اگر ما بلد باشیم چطور انسانها را به توان برسانیم، چطور هوای دل یکدیگر را در بدترین شرایط زندگی داشته باشیم، چطور حال همدیگر را خوب کنیم، زمین جای قشنگتری برای زندگی میشود. پس مراقب باشیم، چه کسی را به توان میرسانیم و چگونه. چقدر در تشویق و تنبیههایمان مصلحتاندیش هستیم، و چقدر خوب است آدمهایی در زندگیمان باشند که عدد درون ما را بفهمند و بجا و مؤثر به ما تذکر بدهند؛ زیرا: «ان الذکری تتفع المؤمنین (قرآن کریم:55 ذاریات).»
صفات پسندیده وجودتان ناشمارا باد!