لذا نظر به اهمیت موضوع بهعنوان چراغ راه تحول آموزشوپرورش، نکاتی تقدیم میشوند:
منظور از شایستگیها، مجموعهای ترکیبی از صفتها، توانمندیها و مهارتهای فردی و جمعی ناظر به همه جنبههای هویت است که متربیان در جهت درک موقعیت خود و دیگران و عمل فردی و جمعی، برای بهبود مستمر آن، باید این ویژگیها را کسب کنند. کسب شایستگیها ناظر به عمل آگاهانه و اختیاری متربیان طی فرایند مستمر تربیت است. شایستگیها را میتوان به دو گروه پایه (مشترک) و ویژه تقسیم کرد. شایستگیهای پایه آن دسته از صفات، توانمندیها و مهارتها هستند که متربیان باید آنها را برای وصول به مرتبهای لازم از آمادگی عموم افراد جامعه برای تحقق حیات طیبه کسب کنند. شایستگیهای ویژه هم آن گروه از صفات، توانمندیها و مهارتها هستند که افراد بر حسب علاقه و استعداد و نیازهای خاص جامعه باید آنها را کسب کنند (مبانی نظری سند تحول، ص 138)
کسب شایستگیها پیششرط تکوین و تعالی هویت متربیان است. بنابراین، شایستگیها بیان تفصیلیافتهای از این هدف تلقی میشود. در عین حال، بهعنوان رسالت (مأموریت) آموزشوپرورش تلقی شده است (همان، ص 377).«فراهم آوردن زمینه نظاممند و عادلانه کسب شایستگیهای فردی، خانوادگی و جمعی، بهمنظور دستیابی به مرتبه قابل قبولی از آمادگی جهت تحقق حیات طیبه در همه ابعاد.»
بر اساس این مأموریت، شایستگیهای مشترک عبارتاند از:
- دیندار (مؤمن به باورهای اسلام ناب، علاقهمند به ارزشهای اصیل و عامل به دستورات و احکام اسلامی)؛
- مؤدب و متخلق به آداب و اخلاق انسانی و اسلامی؛
- حقیقتجو، خردورز و پرسشگر؛
- انتخابگر و آزادمنش؛
- حقمحور و مسئولیتپذیر نسبت به خدا، خود، جامعه و طبیعت؛
- عدالتورز، ظلمستیز، مهربان و صلحجو؛
- سالم و بانشاط؛
- امیدوار نسبت به آینده و منتظر برپایی جامعه عدل جهانی (جامعه مهدوی)؛
- قانونگرا، منضبط و نظمپذیر؛
- خودباور، دارای عزتنفس، مصمم و بااراده؛
- پاکدامن، باحیا، امین، بصیر و حقشناس؛
- وطندوست و استقلالطلب؛
- جهادگر، شجاع و ایثارگر؛
- مقتصد، خلاق و کارآفرین؛
- جمعگرا و جهانیاندیش؛
- دارای ذائقه هنری و زیباییشناختی (همان، 338 و 339).
بر اساس این مأموریت، مدرسه بهعنوان کانون عمل و جلوه عینی نظام تربیت رسمی و عمومی، زمینه کسب شایستگیهای لازم را در متربیان، برای درک و اصلاح موقعیت، فراهم میکند (همان، ص 357) و برنامههای درسی بهعنوان بستر این مأموریت تلقی میشود (ص 372).
رویکرد اصلی در برنامههای درسی برای تحقق این مأموریت، موقعیتمحوری و یکپارچهنگری است. بر اساس این رویکرد، در طراحی و اجرای برنامههای درسی (تدریس، سنجش و ...) چند اصل باید مدنظر قرار گیرند:
- اتکا به رویکرد تلفیقی و مسئلهمحور
- اتکا به بازآفرینی فرهنگ مدرسه
- توجه به تمامساحتی بودن تدریس
- توجه به کسب شایستگیها بهعنوان فرایند دستیابی به معنا (متربی عامل)
- توجه به پرسشگری متربیان در کسب شایستگیها
- توجه به ارزشیابی گروهی
- تأکید بر ارزیابی شایستگیهای پایه
- تأکید بر سنجش در خدمت یادگیری
- توجه به طیف ظرفیتهای وجودی (علاقهها و استعدادها)
- اصالت قائلشدن برای هویت ویژه (نیازها، علاقهها و رغبتها)
- توجه به راهنمایی و مشاوره (همان، ص374).
- و ...
بر اساس این اصول، چرخشهای تحولآفرین زیر باید در صدر تحول برنامههای درسی قرار گیرند:
- از انباشت اطلاعات و حافظهمحوری به کسب شایستگیها در تمامی ساحتها
- از نگاه تجزیهای به نگاه یکپارچهنگر و تلفیقی
- از برنامه درسی موضوعمحور به کسب شایستگیها
- از یادگیری موضوعمحور به فرایند دستیابی به اندیشهورزی و درک معنا (همان، ص 414).
نظر به اهمیت این موضوع، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی جهت تحول برنامههای درسی و تربیتی، تبیین شایستگیهای مشترک را در دستور کار خود قرار داده است.
این شایستگیها در چهار محور اصلی به همراه خردهشایستگیها بهصورت زیر تولید شده است که نیازمند تأمل و اندیشهورزی است.(غیرمصوب)