درد دل با مهربان ترین قلب دنیا
۱۴۰۲/۰۹/۰۱
پاییز فصل باران است. فصل گریه آسمان، فصل زردشدن برگ درختان، فصل جدایی برگها از شاخهها. فصل اشکهای پنهان درخت است و برگ. فصل مردن برای زنده شدن، پژمردن برای شکفتن.
اما پاییز امسال دیگر برای مردم دنیا فصل اشکهای پنهانی نبود. هر صبح وقتی چشم در هر صفحهای باز میکردی، فیلمها و عکسهای غمانگیز و وحشتناکی را از بیرحمی غاصبان صهیونیست نسبت به کودکان و نوجوانان و زنان فلسطینی میدیدی. هواپیماهای آمریکایی با خلبانان بیرحم صهیونیستی دهها بمب غولپیکر را شبوروز بر سر مردم بیدفاع میریختند. حتی بیمارستان هم از دست بمبهایشان در امان نبود. آخر آنها توان جنگیدن با رزمندگان فلسطینی را ندارند و به جای آن شهرها و ساختمانهای مسکونی را موشکباران میکنند.
در این روزها دلم خیلی گرفته است. تنها راهی که میتواند دلم را آرام کند، درددل با یک دوست و با یک بزرگ دلسوز و مهربان است. دوست دارم سرم را بر بالینش بگذارم و از این دنیای پر از ظلم و تاریکی گله کنم. گله از ظلم و جنایتی که بر کودکان و نوجوانان غزه میرود.
فکر میکنم بهترین همدم و شنونده حرفهایم مولا و امام غایبمان حضرت مهدی (عج) باشد. آقای خوبم درست است من تو را نمیبینم، اما باور دارم شما حرفهایم را میشنوی و خوب گوش میدهی. آقاجان زودتر بیا و بهداد کودکان و نوجوانان دنیا برس. با قدوم مبارکت بیا و دنیا را از شر اهریمنان روزگار پاک کن. آقاجان بار دیگر در این روزها آب را به روی کودکان و زنان و بیماران در غزه، در سرزمین فلسطین، در سرزمین مسجدالاقصی، همان قبله اول مسلمانان بستهاند. آقا از خدا بخواه تا با ظهور شما دل همه بچهها شاد شود. تا ما در کنارتان شاهد دنیایی پر از صلح و دوستی و مهربانی باشیم. یا صاحبالزمان فریادرس، مرا دریاب! اکنون ای مهربانترین مهربانان.
۲۶۰
کلیدواژه (keyword):
رشد نوجوان، یادداشت سردبیر، درد دل با مهربان ترین قلب دنیا،غزه،فلسطین،مسجد الاقصی،علی اصغر جعفریان