خیلی هم عجیب نیست که انسان خسته شود. مثلاً وقتی از سر کار برگشتهای و حجم کارها توانت را کاسته و دیگر رمقی برایت نمانده است. یا زمانی که برای امتحان برنامهریزی کردهای و بعد از چند ساعت درسخواندن، احساس خستگی میکنی. یا وقتی یک جلسۀ کارگاه از صبح تا بعدازظهر در هنرستان بودهای، چون باید پروژهات را به استادت تحویل میدادی و تمام تمرکز و انرژیات را به کار گرفتهای تا بهترین خودت باشی. یا مثلاً در باشگاه، بعد از انجام تمرینهای سخت و فشرده، فقط توان رهاشدن و درازکشیدن روی زمین برایت باقی مانده است!
این لحظه، یعنی همان موقعی که نگاهت به سقف خانه یا آسمان خیره است و خستگیات را به زمین مهربان منتقل میکنی و او هم با محبت جانت را تسکین میدهد، خیلی عجیب است اگر بگویم شاید داری مهمترین لحظههای عمرت را سپری میکنی؟! بله! همین لحظۀ بهظاهر ساده. اهمیتش کجاست؟ در اینکه کلید موفقیت و خوشبختی یا شکست و بدبختی زندگی انسان دقیقاً همینجاست.
امکان دارد خودتان متوجه نشوید، اما در همین لحظۀ ساده، جنگ بزرگی درون شما برپاست؛ یکطرفِ جنگ بر طبل بیخیالی میزند و مصمم است شما را به رهاکردن مجبور کند. حرفهای بهظاهر زیبایی هم میزند، مثل: خیلی سخته، چرا خودم رو اینقدر اذیت کنم، کی به تفریحاتم برسم، ببین چقدر خستهام کرده، اینطور که نمیشود، چقدر همهچیز خستهکننده شده و...!
طرف دوم اما مصمم است بعد از تسکین جانت، از جا بلندت کند. میگوید: بعد از سختی آسانی است و آدم تا تلاش نکند، گوهر درونش جلا پیدا نمیکند! اگر درست نگاه کنی، این خستگی و تلاش، عین لذتبردن از زندگی است. اینکه کسی برای رسیدن به هدفی خودش را به سختی میاندازد و تلاش میکند، چرا لذتبخش نباشد. وقتی با پشتسرگذاشتن همۀ دشواریها به هدفش میرسد، لذتبخشترین تجربههای عمر را رقم میزند. آنهایی که تنبلی و بیخیالی پیشه میکنند، هیچوقت طعم لذت واقعی را نمیچشند.
اینکه خسته شوی عیب نیست، خسته بمانی عیب است! تا به حال اینطور عمیق به همان درازکشیدن ساده فکر کرده بودی؟
اصلاً اگر این رقابت به نفع طرف دوم تمام نشود، انسانها هیچموقع به موفقیت نمیرسند. شما لحظهای تصور کنید حاج قاسم سلیمانی بعد از سقوط شهرها به دست داعش، خسته میشد. یا مثلاً شهید کاظمی آشتیانی، از نبودن وسایل گرمایشی برای انجام عملی به آن مهمی، خسته میشد، یا مثلاً مردم قهرمان غزه از جنایتهای رژیم کودککش صهیونیستی خسته میشدند! اگر چنین بود، الان نه جبهۀ مقاومتی بود و نه رویان و نه طوفانالاقصایی!