به اعتقاد هینز، یونان باستان نخستین جامعه ای بود که در آن به دانش آموزان میآموختند که مستقل بیندیشند، بحث و مذاکره و حتی منازعه و نقد کنند و طوطیوار از معلمهایشان تقلید نکنند. همین امر، سریعترین پیشرفت تاریخ را موجب شد و این ایده را رواج داد که دانش از دل نقد و انتقاد بیرون میآید (هینز، 1384، ص 54) میتوان گفت که سقراط فیلسوف یونانی و کودکان، دریک چیز مشترکاند و آن اشتیاق به «پرسش» است. کودکان پرسشگرهایی طبیعی هستند. میخواهند بدانندپدیدهها چگونه، چرا، و درچه زمانی اتفاق می افتند و به دنبال منشاء ایدهها و پیامدهای آنها هستند.برخی از پرسشهایی که در روشن ساختن این مسائل کمک میکنند و کودکان مایل به طرحشان هستند از این قبیلاند: آیا قواعد و قوانین هرگز نباید شکسته شوند؟ آیا باید به قوانین احترام گذاشت؟ چرا باید به دیگران به دیده احترام نگریست؟ چه چیزی یک امر را جالب توجه میکند؟ چگونه میتوان فهمید که دیگران واقعاً چگونه فکر میکنند؟ این پرسشها و مسائلِ مربوط به آنها و همچنین مجموعه مسائلی را که با رشد مهارتهای مهم شناختی کودکان مرتبطاند و منجر به تقویت مهارتهای تفکر و استدلال درآنان میشوند، میتوان در قالب داستانها و رمانها برای کودکان بیان کرد.
این نوع سوالات پایه و اساس تفکر انتقادی و بذر گفتوگوی سازندهاند. برای استفاده از قیاس سقراطی، از آنجایی که این قیاس مرکز گفتوگو و بحث در مورد سؤالات است، کودکان به طور منحصر به فردی برای گفتوگو و بحث مناسب هستند.مانند سقراط، بیشتر بچهها تحقیق خود را با این فرض شروع میکنند که چیز زیادی نمیدانند؛ و چون غالباًپرسشگران قهاری هستند، چنین گفت وگوهایی ممکن است فکر آنان را تحریک کند و آنان را به توجیه، استدلال، جستوجوی علتها، توضیح حوادث، سازمان دادن و مفهوم بخشیدن به تجربههای خویش وا دارد.
کودکان همچنین شرکت کنندگانی ایده آل دربحث وگفتوگو به شمار میروند زیرا در زمان حال زندگی میکنند. «بودن در لحظه» راه واکنش افراد به چیزها را باز میکند. درحالیکه ذهن بزرگسالان درگیر چالشها و روایتهای خوداست. اما کودکان، معمولاً تازه شروع به شناختن خود در دنیا کردهاند، و اغلب به فهرست کارهایی که باید انجام دهند فکر نمیکنند. ما باید از بچهها بشنویم، به آنها گوش دهیم و به آنها اجازه دهیم ما را به چالش بکشند. علاوه بر این، پرسیدن سؤال و همکاری در گفتوگو باعث افزایش موفقیت تحصیلی بچهها میشود. از نظرلیپمن،اگر بخواهیم کودکانمان در آینده به بزرگسالانی اندیشمند تبدیل شوند، باید آنان راتشویق کنیم تا کودکانی اندیشهورز باشند و از طریق ترغیب کودکان به اندیشیدن و تشویق به بحث کردن، یعنی با واداشتن آنان به گفتوگو درباره جوانب مختلف امور، میتوان به این هدف دست یافت.
ازچه چیزی گفتوگوکنیم؟
گفتوگودر هر زمینه وتقریباً در هر متنی، مثلاً یک کتاب تصویری کودکان، یک داستان یا تکهفیلم (کلیپ) ویدیویی، میتواند کارساز باشد. خوب است موضوعاتی را انتخاب کنیم که کودکان دوست داشته باشند و بتوانند در آن شرکت کنند. کودکان بهعنوان یک انسان، تجربههایی حتی درمورد موضوعات فلسفی مانند شجاعت، تعصب، و دوستی دارند که میخواهند با دیگران به اشتراک بگذارند.کودکان خردسال می توانند در دفترچه خود نقاشیهایی از آنچه فکر میکنند بکشند و جملاتی درباره آن بنویسند.
هدف اصلی یک بحث یا گفتوگو، جستوجوی بینش و معنا با هم، از طریق تفکر انتقادی و پرسش و تأمل در مورد متن مشترک است. خوب است دانش آموزان در یک گفتوگو آزادانه و بدون بالا بردن دست با یکدیگر صحبت کنند و به جای نگاه به معلم به یکدیگر نگاه کنند. همچنین به صورت دایرهای بنشینند تا همه یکدیگر را ببینند و تماس چشمی باهم برقرار کنند. در حالی که سؤالات از طرف هر یک از اعضای گروه مطرح میشود، وظیفه معلم این است که این تعاملات گروه را عمیقتر کند بدون اینکه اشتیاق و میل به فعالیت آزاد دانشآموز را ازبین ببرد. این یک هنر ظریف است که با پرسیدن سؤالات بعدی، پیوند دادن ایدهها و به چالش کشیدن سوگیریها تمرین شود. معلم به ندرت تفسیر خود را از متن ارائه دهد، بلکه ایدههای دانش آموزان را خلاصه کند.
چگونه شروع کنم؟
برخی 30 یا 40 دقیقه بحث را برای کودکان 6 تا 9 ساله و یک ساعت یا بیشتر برای دانش آموزان 10 تا 13 ساله توصیه میکنند. باید به کودک و نوجوانمان اطلاع دهیم که زمان محدود است و او باید زمانی را که برای او اختصاص دادهایم رعایت کند؛ به او بگوییم اگر «حرفهایمان تمام شد» خوب است بنشینیم و فکر کنیم. دادن زمان به دانش آموزان برای فکر کردن قبل از صحبت کردن، مهارت فوقالعادهای برای تمرین گفتوگو است.
یک راه عالی برای شروع این است که با چند دقیقه تنفس، به فکر کردن به متون در دست شروع کنیم. در همه یادداشتها یا نقاشیها ایدههایی وجود دارد که هنگام خواندن یا گوش دادن به متن به ذهن میرسند. دانشآموزان میتوانند این تفکر دور اول را برای عمیقتر شدن در تحلیل یا تحقیق قبل از بحث کل گروه به اشتراک بگذارند.
درمورد بچههای کوچک، میتوان از هردو دانشآموزان خواست دور هم بنشینند و افکارشان را با هدف ارائه یک ایده یا سؤال برای به اشتراک گذاشتن با گروه بزرگتر به اشتراک بگذارند. برخی اوقات خوب است دانشآموزان بزرگتر را به گروههای سه یا چهار نفری تقسیم کنیم و از آنها بخواهیم که ایدههای اولیه خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و یک یا دو نقل قول مهم از یک متن و یک یا دو سؤال بحث را مشخص کنند. دانشآموزان باید سعی کنند سؤالاتی نپرسند که فقط یک پاسخ درست دارند. باید همیشه به «سؤال بعدی» فکر کنند که سؤال اصلی را عمیقتر میکند. در حین گفتوگو، خوب است به هر گروه یادآوری کنیم که هدف اصلی ما تقویت احترام متقابل و رفتار عادلانه با همه افرادحاضر در گفتوگو است.
هدف ما همیشه باید مشارکت کامل و برابر باشد، از جمله تمرین گوش دادنِ فعال و صحبت کردن با یکدیگر. تجربه همه افراد به یک اندازه معتبر است، لذا ما باید با دقت به حرفهای یکدیگر گوش کنیم. ما هرگز وقتی کسی صحبت میکند صحبت نمیکنیم و حرفهای کسی را مسخره نمیکنیم.
منابع
1. صفاییمقدم، مسعود(1377). برنامه آموزش فلسفه به کودکان. فصلنامه علمی- سال هشتم. شماره 26 و 27.
2. فیشر، رابرت(1385). آموزش تفکر به کودکان، ترجمه مسعود صفایی مقدم و افسانه نجاریان، اهواز. انتشارات رسش.