ایران زیبا در همه دورههای تاریخ، بهویژه در دو سده اخیر، طعمه شیرین و لذیذی برای همه کشورگشایان، چشمچرانان و قدرتمندان جهان بوده و هست. بهزعم برخی از سیاستمداران و تاریخنگاران، اتخاذ سیاستها و جبههگیریهای درست، عاقلانه و آیندهنگرانه در برهههایی از تاریخ، تنها توانست از میزان طمع و جاهطلبی و هجمه دشمنان ایران بکاهد، در این روزهای طوفانی، هنوز هم دشمنیهای بسیاری را با ایران اسلامی، به طور مستقیم و غیرمستقیم، در قالب وحشتافکنی (ترور)های فردی و جمعی (از بهشهادترساندن نخبگان تا توده مردم عزیز ایران) از مرزهای غزه تا کرمان شاهدیم. لکن هیچیک نتوانست شیرینی و لذت ایران زیبا و فریبا را از چشم طمع طماعان بیندازد، که نینداخته است. گویی گرگهای دریده تاریخ، بهویژه گرگهای امروزین، برای بلعیدن آن، گوی سبقت را از هم ربوده و میربایند. از این رو، در حراست و حفاظت مدبرانه، هوشیارانه و دلاورانه از ایران و ایرانزمین درنگ جایز نیست و پیوسته باید علاوه بر آمادگی لحظهای، برای آینده ایمن نیز نقشه و اهتمام داشت. هرچه ایران زیباتر و قدرتمندتر شود، گرگها نیز چاقتر و تیزدندانتر و بیحیاتر به سراغش خواهند آمد. هجمهها و ارتباطاتِ ریاکارانه و گستاخانه و نگاه خان به رعیت و ارباب به نوکر، کموبیش در انگاره بیگانگان تداوم داشته و دارد.
به یمن پیروزی انقلاب اسلامی و شکوفایی قدرت و اراده و ایمان مردم و گرهخوردن آن به باور، نفس سلیم و شجاعت رهبری دانا و حکیم به نام سید روحاللهالموسویالخمینی(ره)، پرونده این طمعها و تجاوزها بهطور گسترده و چشمگیری بسته و بر سر راه نفوذ مجددشان موانع بسیاری نهاده شد. این اتفاق، اتفاق کمی نیست که بشود از آن چشم پوشید. برای بهدستآوردن این پیروزی، بهای بسیار سنگینی پرداخته شد. تغییر رژیمی که از حیث نظامی، امنیتی و سیاسی، بهتمامی در دامان و زیر سلطه بیگانگان غلطیده و از قضاوتسپاریها (کاپیتولاسیونها) تغذیه میشده و مستشاران نظامی و فرهنگی آنان، مردم و نظامیان ما را بنا به شواهد نظامیان ارشد و دوستدار پهلوی و نیز صدها سند معتبر به چشم دستنشانده و برده میپنداشتند، کار کمی نیست.
گذر از وحشتافکنیهای خیابانی منافقین، هشت سال تجاوز سهمگین به ایران از سوی فردی جانی با حمایت جهانی، بدون ازدستدادن وجبی از خاک و عبور از آن دسته توطئهها و فتنهها و اغتشاشهای هر از چندگاه که در امیال و هوسهای بیگانگان، با هدف تکهپارهکردن و تجزیه ایران یکپارچه ریشه داشته است، کار بزرگی است که به دست مردم رشید و میهندوست و خداباور ایران به سرانجام رسید.
عبور از منجلاب فساد اخلاقی سازمانیافته و برنامهریزیشده در رأس حکومت پهلوی، با هدف ویرانی باورهای ملی و دینی ایرانیان مسلمان و مذهبی، چرخش کمی نیست که به یمن انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است. البته نمیخواهم منکر برخی بیاخلاقیهای جاری در زیر و روی پوست شهرها باشم، ولی شدت و حدت آنچه در آن زمان عامدانه و با برنامه اتفاق میافتاد و آشکارا، بدون نیاز به هیچ برهانی، در سراسر کشور قابلمشاهده بود، غیرقابلاغماض و فراموشی است. تصور کنید ادامه آن راه اکنون ما را به ناکجا که نمیرساند!
اطمینان دارم برخی از شما با خواندن این فرازها از من بپرسید: مگر وضعیت امروزمان بهتر از آن روزهاست؟ در جواب باید عرض کنم که به باور من، همانقدر که مطلوبدیدنِ وضعیت کشور مضر و سادهاندیشانه است، به همان اندازه و حتی بیشتر، مخروبدیدن کشور هم خودستیزانه و بنیانافکن است. راز برخورداری از نگرش مثبت، امیدواری و شوق به تغییر و ایمان و باور به توان مردم ایرانزمین است. مثبتاندیشان و نه سادهاندیشان، اهالی تغییرند و منفیاندیشان وبالِ تغییر. کنشگران مرزی باشیم و داشتههایمان را قدر بدانیم و بر حفظ آنها بکوشیم تا بربادرفتههایمان، با بادهای مخالف و مثبتی که خلق میکنیم، به سرمنشأ اصلی خویش بازگردند.