اگر یادتان باشد، از شمارههای مهر و آبان مجلّه، در این صفحه، «چرا»ها و «پاسخ»هایی مطرح شدند. میتوانید همین الان دو شمارهی قبل مجلّه را ببینید.
گروهی که دو مربّی داشت، شکست خورد. گروهی که مسئول نداشتند، سفرشان به هم خورد و گروه سهنفرهی بچّهها، که هر بار یکی از آنها مسئول میشد، همیشه موفّق بودند.
یا آن سه مثال یادتان هست؟ اوّلی بدنی با دو سر، که هر سر برای خودش فرمانی میداد، دوّمی بدن بیسر، و سوّمی هم بدن معمولی.
در پایان مطلب آبان نوشته بودیم: «امکان دارد یک چرای بزرگ برای شما ایجاد شود.»
حالا چرا این را گفتیم؟
دوستان خوبم! دقّتکردن در مثالهایی که در دو شمارهی قبل آوردیم نشان میدهد که همهی آنها در مورد علّتهای موفّقیّت و شکست در کارهای اجتماعی بودند.
یک مثال دیگر هم بزنیم و بعد وارد فصل جدیدی از این موضوع بشویم. در مثالهای مربوط به بدن، دیدیم که بهترین حالت، داشتن بدنی معمولی با یک سر است؛ یعنی بدن با هماهنگی تکتک اعضا و مدیریت سر میتواند کارها را درست پیش ببرد.
فراموش نکنیم، هیچ عضوی نمیتواند جای عضوی دیگر باشد.
هر عضو در فعّالیّت بدن اهمّیت ویژهای دارد. این اهمیت را بدنی درک میکند که آن عضوش آسیب دیده باشد.
حالا بیایید تصوّر کنیم که هر کدام از این اعضای به این مهمّی، بدون هماهنگی کار خودش را بکند؛ دست به یک طرف میرود و پا به یک طرف. چشم کاری میکند و زبان کاری دیگر. به نظرتان برای این بدن چه اتّفاقی خواهد افتاد؟ این صحنهی باشکوه از هماهنگی دیدنی و بینظیر اعضای بدن، موهبت خدای مهربان است.
اگر همکاری، همیاری و هماهنگی در کار گروهی را با مثال اعضای بدن مقایسه کنیم، متوجّه میشویم در کارهای گروهی نیز مسئولیّتپذیری و وجود مسئول چقدر مهم است! خداوند از این موضوع با عنوان ولایت یاد کرده است. فرد مسئول باید کمترین اشتباه و بیشترین علم و آگاهی را از کاری که قرار است انجام شود داشته باشد.
فرد مسئول با علم و آگاهیاش، همه را برای پیشرفت کار گروه به مشورت و مشارکت در تصمیمها دعوت میکند. و وقتی اعضای گروه فکر و اندیشهی مسئول گروه را میپذیرند، هماهنگیها بیشتر و کارها بهتر انجام میشوند.
اما اگر عضوی، از روی غرور، این نکتهی مهم را نپذیرد، هم در کار خودش مشکل ایجاد خواهد شد و هم ممکن است فعّالیّت گروه به درستی پیش نرود.
در شمارههای بعدی مجله در مورد ولایت بیشتر خواهیم دانست.