«میانهروی» را باید به عنوان اصلی بنیادین در نظر گرفت؛ نوعی شیوه زیست و سبک زندگی، یعنی شیوهای که باید به شکلی فراگیر سراسر زندگی فردی و اجتماعی ما را در بربگیرد.
میانهروی همان پیمودن راه میانه و پرهیز از هرگونه افراط و تفریط است. افراط و تفریطی که ردپای آن را در بسیاری از انحرافات و مشکلات بهوضوح میتوان دید. از همینرو با رعایت میانهروی در بخشهای گوناگون زندگی میتوان از بروز بسیاری از رخدادهای ناخوشایند و مشکلساز جلوگیری کرد.
در آموزههای دینی ما نیز به شکلهای متفاوت به رعایت اعتدال در زندگی توصیه شده است.
خدای بزرگ امت اسلامی را «امت وسط» نامیده است: «وجعلناکم امه وسطا» (بقره / 143)؛ یعنی امتی میانهرو. امتی که در باورها و کردار خود متعادل و نمونه است. هم به جسم توجه دارد هم به روح. به حیات دنیوی و نیز به زندگی اخروی و ماورای طبیعت هر دو توجه دارند.
نه مانند تارکان دنیا به حیات این جهانی بدبین و بیتوجه هستند و نه چون برخی دیگر فقط به دنیا دلبستهاند. توأمان هم به دنیا توجه دارند و هم به آخرت. از قرآن آموختهاند که: «در آنچه خدا به تو داده است، سرای آخرت را طلب کن و بهره دنیایی خویش را نیز فراموش نکن» (قصص / 77).
مؤمن نیز در اسلام شخصیتی معتدل دارد. امام علی(ع) - درود خدا بر او باد - فرموده است: «و من سیرته القصد»: شیوه مؤمن و روش زندگیاش معتدلانه است (میزانالحکمه، جلد 8، ص 348).
مؤمن به رعایت حد وسط در گستره وسیع زندگی پایبند است؛ یعنی رعایت اعتدال در امور اعتقادی و عبادی، ترک اسراف و تبذیر در مقابل دوری از بخل و سختگیری، رعایت میانهروی در خوراک و پوشاک، شناخت حد و مرز صفات اخلاقی و رعایت میانهروی در آنها، اعتدال در دوستیها و دشمنیها، حتی در توجه به بایستگیها در تشویقها و انتقادها.
اسلام به مؤمنان میآموزد، در هر کاری که انجام میدهند و هر قدمی که برمیدارند، آگاهانه حد وسط و نقاط افراط و تفریط را هدفگذاری کنند و بخشهای متفاوت را به تعادل برسانند.
حتی در عبادتها نیز باید به اعتدال توجه داشت و نباید در آن افراط کرد. عبادتی که به قدر ظرفیت فرد و از روی آگاهی و شناخت و محبت خدا صورت گیرد، ارزشمند است. آری اسلام افراط در عبادتها را نیز برنمیتابد. معلوم است اگر انسان از بام تا شام بخواهد به نماز و دعا بگذراند، از خانواده و زندگی و جامعه باز خواهد ماند.
متأسفانه این روزها، تعادلنداشتن نه تنها در زندگی حرفهای که در زندگی شخصی بسیاری از ما، از سیاست گرفته تا رژیم غذایی و حتی وضع ظاهری، به امری عادی تبدیل شده است.
دیدهاید گاهی موقع حرکت به دنبال انجام کاری، وقتی به خودمان میآییم میبینیم بیسبب داریم تند میرویم و برعکس، در برخی موارد متوجه میشویم که بیهیچ علتی داریم آرام قدم برمیداریم؛ انگار که از سر تفنن و تفریح داریم در پارک قدم میزنیم؛ درحالی که کلی کار داریم. میبینیم که باید تندتر برویم. اینجاست که به سرعت قدمهایمان میافزاییم. و یا برعکس به خودمان میگوییم: چه شده؟! چرا مضطربیم و بیجهت داریم تند میرویم؟! اینجاست که از سرعت خود کم میکنیم و آرامتر قدم برمیداریم. راحت میشویم و اضطرابمان از بین میرود. نمیفهمیم چرا و برای چه عجله داشتهایم. همینگونه است زندگی.
در زندگی نیز باید به قدمزدنهای فکری و کاری خود از نو توجه کنیم. در جاهایی باید از سرعت خود کاست و برعکس در مواردی باید به سرعت خود افزود و در هر شکل باید به تعادل رسید. این تصمیم بزرگی است که به ما در زندگی آرامش خواهد داد و بهتر به هدف خواهد رساند.
همانطور که گفتیم باید میانهروی را در همه کارها در نظر داشت. گاه باید در هزینهکردها تجدید نظر کرد. بعضیها با وجود درآمد خوبی که دارند، به دلیل ولخرجیها و اینکه در زمان مناسب و در چارچوبی عاقلانه هزینه و خرج نمیکنند، دچار مشکل میشوند. در صورتی که با کمی تدبیر و فقط تعادل، اغلب افزون بر رفع نیازها برایشان میماند و میتوانند بخشی را نیز به شکل پسانداز برای فردایشان ذخیره کنند.
در خوراک نیز اگر به نوع نیاز و به مقدار و به سلامت غذا توجه داشته باشیم، معلوم است که علاوه بر رفع نیاز تغذیهای، از بسیاری از بیماریها که ناشی از پرخوری است، در امان خواهیم ماند. در تغذیه نیز باید به میانهروی توجه داشت. این دستور قرآن است که: «کلوا و اشربوا و لا تسرفوا»: بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید (اعراف / 31). نباید برای داشتن هیکلی مانکنی به تغذیه ناکافی و غلط پرداخت، به کمبود مواد مغذی دچار شد و در نتیجه بعدها با مشکلات عدیده دست و پنجه نرم کرد. ما موظفیم که به غذایمان توجه کنیم: «فلینظر الانسان الی طعامه» (عبس / 24). خدای بزرگ به پیامبرش - که درود خدا بر او باد - دستور میدهد حتی در انفاق و کمک به دیگران نیز اعتدال را از یاد نبرد (اسرا / 29).
در آیهای دیگر، پرهیز از افراط و تفریط در انفاق را از ویژگیهای اهل ایمان معرفی میکند: «والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً»: همانها که هنگام انفاق نه اسراف میکنند و نه سختگیری، بلکه میانهروی میکنند (فرقان / 67). جالب است که مفهوم این آیه را امام صادق (ع) در نمایشی ساده به اطرافیانش آموزش داده است. هنگامی که این آیه را حضرت تلاوت کرد، مشتی سنگریزه از روی زمین برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود: «این همان اقترا و سختگیری است.» پس مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود که همه سنگریزهها به زمین ریختند. فرمود: «این همان اسراف است.» در مرحله سوم مشت دیگری از سنگریزهها برداشت و این بار کمی دست خود را گشود؛ بهگونهای که مقداری از سنگریزهها فرو ریخت و بقیه در دستش ماند. در این لحظه فرمود: «این همان قوام و اعتدال است.»
افراطنکردن در دوستی و دشمنی نیز از دیگر موارد رعایت اعتدال است؛ چیزی که بعضی از ما به آن بیتوجهیم. امام علی - درود خدا بر او باد - فرموده است: «با دوست خود در حد اعتدال دوستی کن، شاید روزی دشمن تو گردد و با دشمن خود نیز در حد اعتدال دشمنی کن، شاید روزی دوست تو گردد» (نهجالبلاغه، حکمت 268).
دیدهاید گاهی برخیها در دوستیهای خود هیچ حد و مرزی را باور ندارند یعنی به حدی با دیگری صمیمی میشوند که اسرار مگوی خود را به راحتی با وی در میان میگذارند. اما چه کسی از آینده خبر دارد؟ وقتی که میانشان به هر دلیل شکراب شد و رشته دوستیشان از هم گسست، آن وقت عزا میگیرند که با رازهای فاششده خود چه کنند! امام صادق که درود خدا بر او باد، در سخنی کاربردی فرموده است: دوستت را فقط از رازهایی باخبر ساز که اگر (روزی) دشمنت از آنها آگاه گردید زیانی به تو نرسد. زیرا که دوست ممکن است روزی دشمن شود (مکارم شیرازی، ۱۳۹۰، ج 14: 264).
اما چگونه میتوان از افراط و تفریط دوری کرد. منشأ همه تصمیمات ما افکار و اندیشههای ماست. اگر فکر استوار باشد، معمولاً رفتار نیز به استواری و تعادل میگراید. رفتار معتدلانه نتیجه اندیشه معتدل است. باید با اصول رفتاری و حد و مرز کارها آشنا بود و با توجه به آنها همیشه خردمندانه رفتار کرد. پس اصلیترین عامل دوری از افراط و تفریط عاقلانه اندیشیدن است. اصولاً شأن عقل اعتدال است و شأن جهل بیتعادلی. انسان عاقل انسانی است متعادل و هر جا بیتعادلی ببیند، در مییابد از نوعی جهل و بیخردی نشئت گرفته است. این همان فرمایش امام علی(ع) است که: «جاهل را نمیبینی، مگر اینکه همیشه یا افراطگر است یا اهل تفریط» (نهجالبلاغه، حکمت ۷۰).
پس تا میتوانیم باید بر آگاهیهای خود بیفزاییم و شیوه درست انجام کارها و حد و مرز آنها را بیاموزیم تا بتوانیم خردمندانه و هدفمند عمل کنیم. همانطور که آموختیم در دشمنی نیز نباید افراط کرد. اگر چنین کنید آنوقت اگر روزی برحسب اتفاق با یکدیگر دوست شدید، شرمنده و پشیمان میمانید که چگونه به چشمان او نگاه کنید.
میبینید که چه بسیار است افراط و تفریطهایی که زندگیها را بر هم زدهاند. در رفتار و کردار خود باید دقت کنیم- گوشی بهدستگرفتن و ساعتها غرقشدن در دنیای مجازی و بیتوجهی به خانه و خانواده، نمونهای از این زیادهرویهای ماست. باید شخصیتی متعادل داشت و به همه کارها رسید. در این صورت هم نزد خدا و هم در نگاه خلق خدا میتوان محبوب بود و مورد احترام. در قرآن خواندهایم که: «ان الله لا یحب المسرفین» (اعراف / 31): خدا مسرفان را دوست ندارد. میبینید که این کار، یعنی رعایتنکردن اعتدال ما را از چشم خدا نیز خواهد انداخت. گفتیم با رعایت اعتدال و داشتن شخصیتی عادی در نظر مردم نیز عزیز میشویم و به قول فردوسی بزرگ:
ز کار زمانه میانه گزین/چو خواهی که یابی ز خلق آفرین (شاهنامه)
اگر در این مسیر هم گاهی تحت تأثیر عواملی چند مسیر درست را گم کنیم، باز به کمک دین و توجه به بایدها و نبایدهای آن میتوانیم راه درست را پیدا کنیم.
منابع: ۱. قرآن کریم. ۲. نهجالبلاغه. ۳. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۹۰). پیام امام: شرح نهجالبلاغه (ج ۱۴). انتشارات امام علی بن ابیطالب(ع). قم. چاپ اول.
۱۵۹
کلیدواژه (keyword):
رشد جوان، چراغ راه، میانه روی، حسین امینی پویا