بدو بیا جاقاشقی آوردم برات، 50 هزار تومان. مغازه را دارم بهت میدم 10 هزار. اینجا قاشقی سفری است و شما میتونید اون را برای مسافرتهای درونشهری و برونشهری استفاده کنید. حتی اگه ناهارت را سرکار میخوری، میتونی هر روز قاشقت را با این جاقاشقی سرکار ببری. این جاقاشقی سوراخهای تنفسی داره که باعث میشه گردش هوا دور اون اتفاق بیفته و دچار بوگرفتگی نشه. در هفترنگ موجوده. حتی میتونی داخل این جاقاشقی مسواک هم بذاری و اون رو سفر ببری. کارتخوان هم موجوده ...
آنچه خواندید، بخشی از حرفهای یک دستفروش مترو است. فقط دستفروشها هستند که میتوانند در مورد مزایای یکچیز ساده، نهتنها ساعتها سخنرانی کنند، بلکه گاه شما را مجاب به خرید کنند. حتی اگر بارها دچار خریدهای بدون کیفیت مترویی شده باشید، ولی باز ممکن است در مقابل این سبک از جملات سر تعظیم فرود آورید و مجدداً برای تهیه نیازهای خود از دستفروشهای مترویی کمک بگیرید. البته این شما نیستید که دچار اشتباه میشوید، بلکه این دستفروشها هستند که استاد کامل فروش هستند. آنها بهقدری در موضوع فروش مهارت دارند که میتوانند مسافران خسته مترو را در عرض بیست ثانیه درگیر محصول کنند و آن را به مشتری بفروشند.
فروش محصول بهقدری مهم است که برخی از شرکتهای دانشبنیان، حتی با وجود ارائه محصول تجاری مفید و خوب، تنها به دلیل نداشتن فروش مناسب، از ادامه حیات تجاری خود انصراف میدهند، زیرا قادر به کسب سود از طریق فروش نیستند. اما بااینحال، فروش هم مانند بسیاری از کارهای دیگر یک مهارت است. بخشی از این مهارت بهمرورزمان و با کسب تجربه در فروش محصول ویژه خودتان کسب میشود و بخش دیگر آن از طریق آموزش قابل یادگیری است.
برای درک بهتر این شعبدهبازی، یعنی مهارت فروش، بهتر است در ابتدا تعریفی خودمانی از آن ارائه دهیم. فروش یعنی در ابتدا نیاز مشتری را درک و به او کمک کنیم در مورد این نیاز فکر کند. در نهایت هم به او اثبات کنیم که میتواند این نیاز را از طریق شما حل کند. به تکتک عبارتهای این تعریف دقت کنید و آنها را به خاطر داشته باشید تا در نهایت برای فروش محصول خود این مراحل را به اجرا بگذارید. اما برای به اجراگذاشتن آن، دانستن چند نکته ضروری است. در ادامه به بخشی از این نکات اشاره خواهد شد:
کاملاً بدانید
فرض کنید که شما در حال فروش شلوار هستید. مشتری در مورد ماندگاری رنگ لباس پس از شستوشو از شما میپرسد و شما چیزی دراینباره نمیدانید. در این حالت شما یا باید به دروغ در مورد این شلوار صحبت کنید یا صادقانه بگویید نمیدانم! هرچند که صداقت موجب اعتماد خریدار به شخص شما میشود، اما این حق مشتری است که قبل از خرید در مورد محصول اطلاعاتی موثق دریافت کند تا بتواند در ذهن خود بررسی کند آیا این محصول پاسخگوی نیاز او هست یا خیر. برای همین، در مورد محصول فروشی خود اطلاعات کاملی کسب کنید. شرایط استفاده از محصول، ماندگاری آن در شرایط گوناگون یا حتی محدودیتها و معایب آن را بدانید تا بتوانید به علامتهای سؤال خریدار پاسخ دهید. پاسخ به سؤالات خریدار میتواند به شما در معرفی محصول خود و به خریدار در خرید خوب کمک کند.
موردپسند باشید
شما هم حتماً این تجربه را داشتهاید که گاهی با وجود اینکه از محصولی خوشتان میآید، ولی با توجه به مشکلی که در تعامل با فروشنده داشتهاید، سعی کردید با خریدنکردن از فروشنده، او را تنبیه کنید. در واقع میتوان گفت، معمولاً مشتریها اول فروشنده را میپسندند و بعد محصول او را خرید میکنند. به همین دلیل از سلام و احوالپرسی شمای فروشنده گرفته تا عطر و بوی فضای مغازه، همگی بر فروش شما تأثیرگذارند. برای مثال، برخی از فروشندهها هنگام کشیدن کارت، زیرچشمی فامیل شما را از روی کارت میخوانند و هنگام تحویل محصول، با صدازدن فامیل شما، حس خوبی را به شما منتقل میکنند. گاهی نیز با چیدمان خوب مغازه، حسی خوب را به خریدار منتقل میکنند.
مشتری را بشناسید
فرض کنید شما فروشگاه عطر دارید. مشتری وارد فروشگاه میشود و به شما میگوید عطر میخواهد. درصورتیکه شما در چند دقیقه قادر به شناخت مشتری نباشید، قادر به فروش محصول نخواهید بود. زیرا نمیتوانید صدها عطر خود را یکی پس از دیگری برای او بیاورید تا او بو بکشد. در مقابل، درصورتیکه شما با چند سؤال ساده به تمایلات و نیاز او پی ببرید، میتوانید بهراحتی محصول خود را بفروشید. معمولاً فروشندههای عطر برای شناخت ذائقه مشتری خود، از هر گروه از عطرها، یک نمونه برای خریدار ارائه میکنند تا پی ببرند او مثلاً عطرهای شیرین را میپسندد یا عطرهای تلخ را.