شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

مقالات

هنر تعامل نرم

  فایلهای مرتبط
هنر تعامل نرم
نکته‌هایی برای بهبود روابط معلمان و دانش‌آموزان

مقدمه

روابط معلم‌شاگرد یکی از عوامل کلیدی در فرایند یاددهی‌یادگیری است. نقش معلمان در رشد شاگردان فوق‌العاده است و به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم در زندگی آن‌ها تأثیر می‌گذارد. این تأثیر می‌تواند از طریق تحقق اهداف آموزشی، تقویت اعتمادبه‌نفس، الهام‌بخشی و حمایت از شاگردان، شکوفایی استعدادها و ایجاد ارتباط عمیق و معنادار با دانش‌آموزان مشخص شود. هر کلاس درس یک فضای اجتماعی است که در آن روابط بین معلم و شاگرد به شکل متقابل شکل می‌گیرند. این روابط می‌تواند برای دانش‌آموزان تأثیر قابل‌توجهی داشته باشد. در مجموعه یادداشت‌هایی، اهمیت روابط معلم‌‌شاگرد بررسی و تبیین می‌شود. نویسنده در هر بخش، از طریق رمزینه، در فیلم‌هایی، به توضیح مباحث مربوطه و آشناکردن آن‌ها پرداخته است.

 

قدرت تغییر

به نتیجه ترسناکی رسیده‌ام: من به‌عنوان عامل تصمیم‌گیرنده در کلاس حضور دارم و این برخورد شخصی من، جوّ خاصی را در کلاس ایجاد می‌کند. رفتار و روحیه روزمره‌ام بر حال و هوای کلاس تأثیر قابل‌توجهی دارد. به‌عنوان معلم، قدرت عظیمی دارم و قادر به ساختن یک زندگی تیره و تار یا پر سرور برای کودک هستم. من می‌توانم به‌عنوان ابزار شکنجه یا الهام‌بخشی عمل کنم، تحقیر یا تحسین کنم، بیازارم یا شفابخشم. در هر شرایطی، عکس‌العمل من تعیین‌کننده بالقوه بروز یا فروپاشی یک بحران و انسانی‌شدن یک کودک است.

 

معلمان برتر

بهترین معلمان در جهت مشترکی گام بر می‌دارند؛ آن‌ها به فضل‌فروشی اعتقاد ندارند. آن‌ها نه موعظه می‌کنند و نه درس اخلاق می‌دهند. احساس گناه پدید نمی‌آورند و قول نمی‌گیرند. وقتی بدرفتاری ناچیزی رخ می‌دهد، به کاوش نمی‌پردازند، کارآگاه نمی‌شوند و از بچه‌ها جاسوس درست نمی‌کنند. کاری به کار گذشته دانش‌آموز یا به آینده نزدیک او ندارند. زمان حال برایشان اهمیت دارد. برای آن‌ها این مهم است که اینجا و الان دانش‌آموز در فشار روحی قرار گرفته است. در این زمینه، معلمی می‌گفت: «عادت داشتم تلاشم را بر پیشرفت‌های آینده متمرکز کنم، اما حالا هدفی متعادل‌تر دارم. دو چیز را در نظر می‌گیرم: خلق‌وخویی که دانش‌آموز در حال حاضر دارد و نیازهایی که بر وجود او مسلط هستند. به جای مدینه فاضله‌ای که فرسنگ‌ها با آن فاصله دارم، می‌خواهم به انسانیت لحظه به لحظه در کلاس درس برسم.»

 

احتیاط‌های لازم برای برخورد صحیح معلم با دانش‌آموزان

به‌عنوان معلم، نقش و مسئولیت بسیاری را در زندگی دانش‌آموزان داریم. در ادامه، با الهام از کتاب روابط معلم و دانش‌آموز، نوشته ‌هایم گینات1، چند داستان و نتیجه را برای برخورد صحیح با دانش‌آموزان بیان می‌کنم:

 

اجتناب از لقب‌دادن به دانش‌آموزان

مونا، دانش‌آموز نه‌ساله، نتوانست تکلیف خود را در زمان مقرر انجام دهد. خانم معلم به او گفت که تنبل، بی‌دقت و بی‌مسئولیت است. پس از پایان کلاس، مونا به معلمش گفت: «شما مرا به‌خوبی نمی‌شناسید. من تنبل و بی‌دقت نیستم. به تکالیف مدرسه‌ام بسیار توجه می‌کنم و تلاش می‌کنم آن‌ها را به بهترین شکل ممکن انجام دهم. به همین دلیل شما مرا همانند معلمان دیگر نشناخته‌اید.» معلم در پاسخ گفت: «تو یک دختربچه خام هستی و دهان بزرگی هم داری. به مادرت بگو که می‌خواهم او را ببینم و درباره دختر ورّاجش با او صحبت کنم.»

مونا با چشمانی پر از اشک به خانه برگشت.

لقب‌دادن به دانش‌آموزان برای معلمان ممنوع است، زیرا این کار احساس انزجار و ناراحتی را در آن‌ها به وجود می‌آورد. دانش‌آموزان غالباً تصویر منفی از خودشان را که معلمانشان ایجاد می‌کنند، در ذهن خود حفظ می‌کنند. این‌گونه اظهارات معلم درباره دانش‌آموزان، عواقب جدی به دنبال دارد. این معلم، به جای آن می‌توانست بگوید: «از تو ممنونم که به درس و تکالیفت توجه می‌کنی. فکر می‌کنم درباره تو قضاوت نادرستی کرده‌ام.»

چنین گفتاری عامل حفظ صلح و آرامش و ایجاد تفاهم می‌شد.

 

فرصت‌دادن به دانش‌آموزان برای بهبود رفتار

علی، دانش‌آموز نه‌ساله، در حین درس اعشار از معلمش کمک خواست. معلم به او پاسخ داد: «پس وقتی در حال توضیح این مسئله بودم، کجا بودی؟ تو اصلاً گوش نمی‌دهی و همیشه در حال بازی‌کردن هستی. حالا هم انتظار داری فقط به خاطر شما درس را تکرار کنم. اینجا که فقط تو حاضر نیستی، برای جناب‌عالی که نمی‌توانیم کلاس فوق‌العاده برگزار کنیم.» علی به جای خود برگشت، اما در باقی ساعت، با مزاحمت‌های متعدد، کلاس را برهم زد و تمرکز دیگران را پرت کرد.

اگرچه این معلم درگیر بود، ولی می‌توانست به دانش‌آموز کمک کند. می‌توانست به علی بگوید که یادگیری اعشار سخت است و اگر وقت داشت، درس را برایش توضیح دهد. معلم می‌توانست صبر کند و در زمانی که هر دو وقت داشتند، علی را به کلاس دعوت کند و درس را به او توضیح دهد. به‌طور معمول، دانش‌آموزان وقتی در انجام تکالیف یکی از درس‌ها مشکلی دارند، از درخواست کمک و راهنمایی می‌ترسند. تجربه آن‌ها نشان داده است که درخواست کمک ممکن است به توبیخ شدید منجر شود. آن‌ها ترجیح می‌دهند بدرفتاری کنند و به خاطر آن تنبیه شوند، تا اینکه به خاطر ناآگاهی از یک مسئله تمسخر شوند. بهترین راهکار برای معلم در مواجهه با بدرفتاری دانش‌آموزان، آمادگی کمک به آن‌هاست.

 

کمک به دانش‌آموزان با احترام به حریم شخصی

نفیسه، دانش‌آموز دختر یازده‌ساله، که به‌طور معمول پرانرژی بود و صدایش به گوش می‌رسید، حالا ساکت و آرام نشسته و روی نیمکتش خم شده بود. معلم پرسید: «ببینم، آیا مشکلی داری؟» نفیسه پاسخ داد: «هیچی.» معلم گفت: «خب، حالا به من بگو چه چیزی در ذهنت مشغولت می‌کند؟» نفیسه گفت: «هیچ‌چیز مشغولم نمی‌کند.» معلم گفت: «گوش کن، من تو را بهتر از خودت می‌شناسم. می‌توانم بگویم که شخصیت تو چیست. مثل اینکه شب خوب نخوابیده‌ای، درست است؟» نفیسه گفت: «خواهش می‌کنم، لطفاً بس کنید.» معلم گفت: «خانم جوان، این چه رفتاری است؟ من می‌خواهم درباره آداب معاشرت به تو درسی بدهم و از این رفتارت چشم‌پوشی می‌کنم. تو ناراحتی و حتی خودت هم نمی‌دانی که من ناراحتی‌ات را بیشتر از خودت درک می‌کنم.» نفیسه چهره‌اش را پوشاند و در باقی ساعت حتی یک کلمه هم حرف نزد.

شاید معلم نیت خوبی داشت، اما با این برخوردش هیچ کمکی به او نکرد. تمایل به کشف عواطف دیگران کاری مخاطره‌آمیز است. احترام به ارتباطات میان افراد حکم می‌کند که همواره فاصله مشخصی وجود داشته باشد. وقتی کسی از ما کمک یا اجازه نمی‌دهد، ما نباید به حریم شخصی او ورود کنیم. این کار ممکن است موجب نخوت عاطفی2 شود. بهترین روش کمک‌رسانی، روشی محتاطانه و خلاصه است. مثلاً با پرسشی مانند: «آیا می‌توانم به تو کمک کنم؟» پیشنهادهایی که با صدای بلند، زیاده‌روی و تفصیل ارائه می‌شوند، شرمساری می‌آورند. این نوع پیشنهادهای کمک، مقاومت و انزجار به وجود می‌آورند.

 

قدرت و تأثیر کلمات

پاسخی که یکی از دانش‌آموزان کلاس به سؤالی ساده داد، غلط از آب درآمد. معلم خطاب به او گفت: «عجب، آیا انیشتین در کلاس ما بود و خبر نداشتیم!» خنده‌ای رعدآسا کلاس را به لرزه درآورد. دانش‌آموزی که تحقیر و تمسخر شده بود، از خجالت سرخ ‌شد، سرش را به زیر انداخت و معصومانه به سر جای خود رفت و نشست.

از همان جلسه به بعد، هم‌کلاسی‌های این دانش‌آموز دست از سرش برنداشتند. آن‌ها از رفتار معلمشان پیروی کردند و برایش لقب‌هایی ‌ساختند؛ مثل «نیوتن، گالیله و افلاطون». این رفتار باعث شد ماندن در آنجا غیرقابل‌تحمل شود. آن دانش‌آموز ناچار شد مدرسه خود را تغییر دهد.

همان‌طور که جراح نباید بی‌هوا از چاقوی جراحی استفاده کند، معلم نیز نباید بی‌هوا جمله‌ای تندوتیز و زننده بر زبان آورد. در هر دو مورد، آسیبی که وارد می‌شود، چه‌بسا هرگز ترمیم‌ نیابد.

 

جمع‌بندی

معلمان، به‌عنوان عوامل تصمیم‌گیرنده در کلاس، توانایی‌های عظیمی برای تأثیرگذاری بر روحیه و رفتار دانش‌آموزان دارند. آن‌ها می‌توانند یا به‌عنوان الهام‌بخش و پشتیبان دانش‌آموزان عمل کنند یا به‌طور ناخواسته زندگی آن‌ها را تاریک و دشوار کنند.

معلمان برتر تلاش می‌کنند به فضای حاضر در کلاس و به نیازها و شرایط فعلی دانش‌آموزان توجه داشته باشند. آن‌ها قدرت بی‌شماری دارند، اما از آن به‌عنوان ابزاری برای تحقیر یا تحسین، شکنجه یا الهام‌بخشی استفاده نمی‌کنند. احتیاط‌های لازم را در تعامل با دانش‌آموزان رعایت می‌کنند، به دانش‌آموزان لقب نمی‌دهند و به جای آن، با رعایت حریم شخصی، به آن‌ها کمک می‌کنند. به‌طورکلی، معلمان برتر با انعطاف و احتیاط عاطفی، قدرتمندترین افراد اثرگذار در زندگی دانش‌آموزان هستند.

 

 

پی‌نوشت‌ها

1. هایم گینات (1395). روابط معلم و دانش‌آموز، ترجمه سیاوش سرتیپی، انتشارات علم، تهران.

2. Emotional arrogance

 

۱۰۸
کلیدواژه (keyword): رشد معلم، شایستگی های معلمی، هنر تعامل نرم، دکتر محمد نیرو
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.