در فرایند آموزش مفاهیم موجود در کتابهای درسی، ضرورت ایجاب میکند معلمان به این مهم توجه داشته باشند که دانشآموزان صرفاً با گوشدادن، تمرکز بر محتوای کتاب و انجام تکالیف محوله نمیتوانند به اهداف آموزشی اثربخش دست یابند. در چنین شرایط تربیتی، کسب نمره نیز شکل بیاثری از آموزش است که صرفاً برای گذراندن امتحانات و دریافت کارنامه مفید است. با توجه به موضوعات و مفاهیم کتابهای درسی، آموزش بسیاری از مصداقهای این مفاهیم در خارج از کتاب و در فضای خارج از کلاس توصیه میشود. حضور در موقعیتهای واقعی زندگی به معلم و فراگیرندگان اجازه میدهد بهراحتی از فضاها و امکانات خارج از کلاس مانند گردشهای علمی انفرادی و گروهی، بازدید از پدیدههای طبیعی، بحث و مراوده با همسالان و معلم کلاس بهرهمند شوند.
در نظریه ویگوتسکی1، روانشناس مشهور روسی، بر مسائل فرهنگی و اجتماعی تأکید زیادی شده است. از نظر وی، رشد شناختی بهشدت از این مسائل متأثر است. بنابراین، لازم است مطالب درسی در یک بافت فرهنگیاجتماعی آموزش داده شوند و در تمام مراحل تحصیل از نظر دور نمانند. ویگوتسکی بر کنش متقابل میان یادگیرنده و محیط اجتماعیاش تأکید میورزید. در رویکرد سازندهگرایی اجتماعیِ2 ویگوتسکی اذعان میشود که بعد اجتماعی یادگیری، مانند کلاس درس و یادگیری اجتماعی، موجب میشود که دانشآموزان معنای جهان را از طریق هر دو فرایندهای شخصی و اجتماعی بسازند (سیف،14٠1).
بر اساس نظریه اجتماعیفرهنگی، و نظریه شناخت موقعیتی و یادگیری موقعیتی، این ایده مطرح شده است که شناخت و یادگیری که در یک موقعیت رخ میدهند، به هم وابسته هستند (هرینگتون و الیور3 ، 2٠٠٠).
سازندهگرایان اجتماعی استدلال میکنند، دانشی که بخواهد فعال باشد، باید در بستر مناسب و از طریق یادگیری فعال آموخته شود. عبارت کلی برای این نوع از فعالیت «یادگیری موقعیتی4» است. طرفداران یادگیری موقعیتی استدلال میکنند، دانش نمیتواند به شیوهای انتزاعی آموزش داده شود و در این حالت مفید نیز باشد. دانش باید در زمینهای مرتبط با بستری معتبر آموزش داده شود (استرنبرگ و ویلیامز5 ،2٠٠7).
درک ما از واقعیت به کمک تبادل پیام و در نتیجه به کمک زبان و گفتوگو با دیگران شکل میگیرد. بنابراین، تمامی دانش ما حاصل یک بافت اجتماعی است. زبان چیزی بیش از بیان افکار و احساسات درونی ماست که به روابط انسانی شکل میدهد و از آنها شکل میگیرد. اگر هیچ «واقعیتی» در بیرون وجود نداشته باشد، پس ما همگی از طریق مشاهده، فرقگذاشتن میان این مشاهدات، و درمیانگذاشتن دریافتهایمان با دیگران از طریق زبان، واقعیت را خلق میکنیم.
بر اساس نظریه اجتماعیفرهنگی6 ویگوتسکی، فرهنگ نیز عاملی تأثیرگذار بر یادگیری موقعیتی دانسته شده است. دانش بهواسطه زندگی در اجتماع شکل میگیرد. از این رو، دانش، فعالیت و فرهنگی که یادگیری در آن اتفـاق مـیافتـد، پیوندی جداییناپذیر با یکدیگر دارند. فعالیتهای واقعی که دانشآموز مشغول آنها میشود، کارهای روزمره درون فرهنگ هستند (براون و همکاران7 ،1989). یادگیرندگان باید کار با فناوریهای مربوط به فرهنگ خود، رفتارهای اجتماعی و بهویژه کاربرد زبان را یاد بگیرند (ونگر8 ،1991). در یادگیری موقعیتی، فراگیرنده نهتنها باید از گفتمان فرهنگی بیاموزد، بلکه باید بهعنوان یک شرکتکننده فعال یاد بگیرد که درون آن فرهنگ صحبت کند (استونر و سنامو9 ،2٠18). از نظر ویگوتسکی، فرهنگ شناخت لازم برای رشد را در اختیار فرد قرار میدهد. همچنین تعیین میکند کدام مهارتها مهم هستند. از نظر طرفداران این رویکرد، معلمان باید در کلاسهای درس به این موارد توجه داشته باشند:
- دانشآموزان را تشویق کنند با همیاری یکدیگر و بهصورت مشارکتی به یادگیری بپردازند.
- از دانشآموزان و همسالان تواناتر بخواهند در موضوعهایی که بر آنها تسلط دارند، بهعنوان معلم خصوصی، دوستان نیازمند خود را یاری دهند.
- شرایط تجربه فیزیکی را که به درگیریهای شناختی بیشتر میانجامد فراهم کنند تا دانشآموزان در رشد ایدههای جدید دانش، که تطابق بهتری با تجربهها دارند، تشویق شوند.
- برای دانشآموزان فرصت فعالیت، دستکاری و بیان به زبان و لغات خود را فراهم کنند تا بتوانند به صورتی فعال دانش یک موضوع را بسازند. از این طریق فهم آنها نسبت به موضوع عمیقتر خواهد شد.
- به فرهنگ و بافت قومی دانشآموزان توجه داشته باشند و موضوعات درسی را به این موضوعات مرتبط کنند.
- محیطهای یادگیری را طوری طراحی کنند که فراهمکننده یادگیریهای معنادار باشند. برای رسیدن به این هدف، یادگیری جدید باید با آموزههای پیشین و نیازها و امکانات محیطی منطبق باشد.
- از ارائه انتزاعی مطلب دور شوند و در عوض فرصتهایی را برای دانشآموزان فراهم کنند که یادگیری در شرایط جهان واقعی را تجربه کنند. به دانشآموزان کمک کنند مسائل ریاضی، علوم و تعلیمات اجتماعی را که در جهان واقعی کاربرد دارند، درک کنند.
پینوشتها
1. Vygotsky
2. social constructivism
3. Herrington& Oliver
4. ituated learning
5. Sternberg & Williams
6. sociocultural theory
7. Brown et al
8.Wenger
9. Stoner& Cennamo
منابع
1. سیف، علیاکبر (1٤٠1). روان شناسی پرورشی نوین. چاپ چهل و هفتم. نشر آگاه. تهران.
2. Herrington, J., & Oliver, R. (2000). An instructional design framework for authentic learning environments. Educational Technology Research and Development, 48(3), 23–48. https://doi. org/10.1007/BF02319856.
3. Stoner,A,M and Cennamo,K,S(2018).Enhancing Reflection Within Situated Learning: Incorporating Mindfulness as an Instructional Strategy, Springer
4. Sternberg, Robert_J and Williams, Wendy_M(2009).Educational Psychology, 2nd Edition,