چه شد که معلمی را انتخاب کردید؟
بیش از من پدر مرحومم تمایل شدید داشت بنده معلم شوم. تلاشم برای تحصیل در رشتهمترجمی بود، ولی با آمدن کارنامهسبز و قبولیام در دبیری، پدر مرحومم خیلی خوشحال شد و خودش کارهای انتقال و تغییر رشتهام را انجام داد. در واقع من در برابر امری انجامشده قرار گرفتم. پدرم گفت اگر این تنها خواستهمن در زندگی از تو باشد که رشتهدبیری را انتخاب کنی، چه میکنی؟ انتخاب سختی بود و در نهایت پذیرفتم. دست تقدیر مرا به این سمت برد که خادم دانشآموزان عزیز و همکارانم باشم.
کار جهادی خود را توضیح دهید؟
کار جهادی گروههای استان به دو سال قبل از کرونا برمیگردد. استان سیستانوبلوچستان از لحاظ پهناوری برابر ۱۱ استان کشور است. فاصلهبین شهرها چندین ساعت و گاهی تا ۱۳ یا 14 ساعت است. برای مدیریت آموزشی، این پراکندگی و پهناوری به پنج قطب تقسیم شد. به دلیل شرایط اقتصادی امکان برگزاری کلاسهای حضوری برای همکاران شهرستانهای استان نبود. پس ما به سمت قطبها رفتیم و دورههایی تخصصی را که در دبی زیر نظر استادانی از دانشگاه خارجی گذرانده بودیم، برای همکارانمان پیاده کردیم. این آموزشها در چهار مهارت «شنیدن، صحبتکردن، خواندن و نوشتن»1 بهصورت عملی در قطبها به لطف خداوند اجرا شد. با شروع ویروس منحوس کرونا و قطعشدن نظام تدریس حضوری، باید زیرساختهای مناسبی برای تدریسهای غیرحضوری فراهم میکردیم. وقتی از تدریس غیرحضوری صحبت میشود، منظور داشتن تلفن همراه است که برای بیشتر دانشآموزان استان سخت و گاهی محال بود و به دلیل نداشتن و فراهمنبودن شرایط در خیلی از مناطق کشور، عدهای از شاگردان به ترک تحصیل مجبور شدند.
در این شرایط، گروه استان در تولید محتوای آموزشی و پخش آن در شبکهاستانی پیشقدم شد. این کار کمک بسیار بزرگی برای دانشآموزان عزیز بود، چون مبنا بر این بود که حداقل شبکههای تلویزیونی در دوردستترین مناطق استان امکان پخش تدریسها را دارند. از همکاران عزیز برای تدریس تلویزیونی دعوت شد. علاوه بر فیلم تدریسها، گام بعد تهیهدرسنامهها و ارسال آنها به کل مناطق استان بود. مطالب در وبگاه زبان استان و گروه شاد هم قرار داده میشد. استقبال همکاران بینظیر بود. سال دوم کرونا با مسابقات تولید محتوای دبیران و دانشآموزان در یادگیری و یاددهی عجین شد. در برنامهها به دانشآموزان دوازدهم و امتحان نهایی آنان توجه ویژهای میشد. در نیمسال دوم کرونایی به قطبها رفتیم و کلاس و دورههای بهروز آموزشی را به لطف خداوند برگزار کردیم. سال تحصیلی جاری برای دانشآموزان پنج مدرسهحاشیهای، در مجموع 25 جلسه آمادگی امتحان نهایی برگزار شد. برگزاری شبهنهاییهای متعدد در مناطق و نواحی، آمادگی بیشتر دانشآموزان را برای امتحانات نهایی در پی داشت. دست آخر در 24 اسفندماه سال گذشته به بزمان سفر کردیم و برگزاری چند جلسهنهایی در درسهای متعدد محقق شد. تا روز امتحان نهایی ارتباط ما با شاگردان در پیامرسانهای ایتا و سروش برقرار بود.
با مخاطبان مجلهرشد معلم چه صحبتی دارید؟
هر عزیزی که وارد مسیر معلمی میشود بداند، باید عاشقی بیتوقع باشد. اینکه خداوند ما را قابل دانسته تا مسیر زندگی یک شاگرد را تغییر دهیم، توفیق بزرگی است. بودن با شاگردانی که از شدت فقر، بیسرپرستی یا بدسرپرستی به مسیر بد کشیده میشوند و به خاطر تو و دوستی با تو در زندگیشان قدمی مثبت برمیدارند، بسیار ارزشمند است. اینها طعمها و لذتهایی هستند که با هیچچیز برابری نمیکنند.
معلم همیشه باید شاگرد بماند و به دنبال یادگرفتن باشد. در این صورت آن اتفاق قشنگ یادگیری ماندگار رقم میخورد.
خاطره از دوران معلمی
همهروزهای معلمی خاطرهاند. اینکه خیلی از شاگردانم همکاران عزیزم شدند یا در جایگاهها و سمتهای دیگری هستند، برایم ارزشمند است. اینکه با یک پیام تبریک ساده در روز تولد یا روز معلم یا مناسبتی خاص به یادم هستند، برایم بسیار ارزشمند است. وقتی شاگردت یا دانشجویت با احترام و لبخند به سمتت میآید، حال دلت خوب میشود و خداوند را شکر میکنی که در ذهنش ردپای آزاردهندهای برایش نداشتی. همهاینها به نظرم خاطراتی خوب و ماندگارند. رفاقت در حین حفظ حریم بسیار ارزشمند است.
پینوشت
1. Listening, Speaking, Reading, Writing