شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

مقالات

هوش، عقل، خرد

  فایلهای مرتبط
هوش، عقل، خرد
تعلیم‌وتربیت بر مبانی فلسفی خود استوار است و فلسفه جز کلمه چیزی برای بیان مفاهیم خود در دست ندارد. هرگونه آسان‌گیری، بی‌دقتی و بی‌اعتنایی به تفاوت‌ها و تمایزهای مفهومی کلمات، به آشفتگی و پریشانی در فهم اندیشه‌ها و اقدامات می‌انجامد. یک دسته از کلماتی که به نظر می‌رسد برداشت‌ها و تلقی‌های متفاوتی از آن‌ها وجود دارد، هوش، عقل و خرد هستند. در این نگارش، به تمایز این سه و دلالت‌های آن‌ها در تربیت اقتصادی خواهیم پرداخت.

هوش1 قابلیت حل مسائل، یادگیری، استنباط، تحلیل و خلاقیت است. هوش معمولاً با آزمون‌های استاندارد سنجیده می‌شود و نشان‌دهنده‌عملکرد شناختی فرد است. هوش ممکن است به عوامل ژن‌شناسی، زیستی، محیطی و تربیتی بستگی داشته باشد.

عقل2 قوه‌ادراکی است که با آن می‌توان به‌طور خودآگاهانه معنی را درک کرد، منطق را به کاربرد، واقعیت‌ها را سازمان‌دهی یا صحت آن‌ها را بررسی کرد و نهادهای اجتماعی را بر اساس اطلاعات موجود یا اطلاعات جدید، باورها و شیوه‌ها، یا تغییر داد یا توجیه کرد. عقل نیروی تشخیص خوب و بد و کنترل‌کننده‌امیال فرد است.

خِرَد3 داشتن دانش، شعور، فهم، تجربه و بصیرت، اکتسابی و نیز فهم ذاتی به همراه قابلیت کاربست آن‌هاست. در موارد دیگری، علاوه بر «خرد»، در فارسی معادل‌های دیگری برای این کلمه اختیار شده‌اند، مانند: «فرزانگی»، «دانایی»، «حکمت» و «خردمندی» (حنایی کاشانی، 1389). در بسیاری از دین‌ها و فرهنگ‌ها بر اهمیت خرد تکیه شده و خرد از فضایل به‌شمار رفته است.

به بیان ساده‌تر، در یک نگاه کل به جزء، خرد به چرایی حل مسائل می‌پردازد، عقل چیستی مسائل را مطرح می‌کند و هوش چگونگی حل مسائل را نشان می‌دهد. عده‌ای نیز خرد را فرمانده عقل و عقل را راهبر هوش دانسته و این‌گونه به تمایز این سه پرداخته‌اند.

حال به اهداف مندرج در ساحت تربیت اقتصادی‌حرفه‌ای، به تفکیک دوره‌های تحصیلی، می‌پردازیم:

با نگاهی اجمالی به اهداف ساحت اقتصادی‌حرفه‌ای به تفکیک دوره‌های تحصیلی می‌توان دریافت:

در دوره‌اول ابتدایی، تربیت اقتصادی بر محوریت تربیت هوش اقتصادی قرار داشته است، چرا که مطابق تعریف هوش و معرفی هوش اقتصادی، اهدافی را که بر یادگیری و به‌کارگیری فن یا مجموعه‌ای از فنون و استفاده‌فناورانه از آن‌ها در حوزه‌های اقتصادی و حرفه‌ای ناظرند، می‌توان بر محوریت تربیت هوش اقتصادی دانست.

در دوره‌دوم ابتدایی، مطابق انتظار و منطق تربیتی، اهداف تربیتی اعتلا یافته و به سمت تقویت و تربیت عقل اقتصادی، که گاهی از آن به عقل معاش نیز یاد می‌شود، سوق یافته است. در این اهداف با عبارت‌هایی نظیر شناسایی و به‌کارگیری، کسب مهارت و تحلیل، درک مفهوم و سامان‌دهی، تلاش بر این بوده است که سطح تربیت اقتصادی از تربیت صرفاً هوش اقتصادی اعتلا یابد و به سمت تربیت هوش و عقل اقتصادی سوق داده شود.

در دوره‌اول متوسطه، با تحلیل جنس اهداف این‌گونه متبادر می‌شود که در برنامه‌قصد شده‌این دوره تلاش بر این بوده است که دانش‌آموز با آسیب‌شناسی و نقد شرایط در نگاهی کل‌نگر و طرح پرسش چرایی اقدامات، به ارائه‌راه‌حل بپردازد. از این ‌رو، تمرکز تربیت اقتصادی آرام‌آرام به سمت تربیت خرد اقتصادی میل پیدا می‌کند و ترکیبی از تربیت عقل و خرد اقتصادی را می‌توان در اهداف مشاهده کرد.

به نظر می‌رسد، دوره‌دوم متوسطه به‌عنوان عالی‌ترین سطح آموزش عمومی، بر خود مفروض دانسته است دانش‌آموزان را به بالاترین سطح تربیت اقتصادی رهنمون سازد. از این ‌رو، در اهداف قصد‌شده‌این دوره که در مبانی نظری سند تحول بنیادین آمده‌اند، تلاش شده است دانش‌آموز با کسب توان پیش‌بینی، آینده‌نگری و آینده‌پژوهی، نقادی و تقویت خودآگاهی، به تدوین الگویی برای رفتارهای اقتصادی خود و نقش‌آفرینی در سطح ملی و فراملی بپردازد و خرد اقتصادی او با سوق‌یافتن به سمت نقد و تفکر انتقادی تقویت شود.

خوشبختانه به نظر می‌رسد مبانی فلسفی سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش با درک درستی از تمایز هوش، عقل و خرد اقتصادی سلسله‌مراتب اهداف تربیت اقتصادی مدون شده‌اند. البته تدوین مبانی نظری یکی از گام‌های تدوین برنامه‌درسی در سطح قصدشدگی است و موفق‌بودن هر برنامه‌درسی در گرو اجرای موفق آن در سطح قصد و اجراست.

 

پی‌نوشت‌ها

1. Intelligence

2. Reason

3. Wisdom

 

منابع

1. حنایی کاشانی، محمد سعید (1389). تمایز عقل و خرد. در چنین گفت زرتشت نیچه. پژوهشنامه‌ علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی. بهار و تابستان 1389. شماره‌ 62.

2.  دوفصلنامه‌فلسفی شناخت. پژوهشنامه‌علوم انسانی. شماره‌1/62.

 

۳۳۱
کلیدواژه (keyword): رشد معلم، فرهنگ کار و کارآفرینی، هوش، عقل، خرد،تربیت اقتصادی،محسن کیالاشکی
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.