نمیتوانیم کتمان کنیم که آموزش مجازی فرصت تعامل و دوستیابی را از دانشآموزان گرفته بود. ما نیز اکنون از معضلات و پیامدهای پس از دوران کرونا در امان نیستیم. یکی از آن معضلات، تعامل و دوستیابی دانشآموزان است. این نیمسال بهعنوان کارورز در مدرسهای مشغول فعالیت بودم. در این روزها مسائل و چالشهایی را مشاهده میکردم. در این نوشتار قصد دارم یکی از مسائلی را که با آن روبهرو شدم، با راهحل آن در قالب تجربهنگاری، با شما به اشتراک بگذارم.
وارد کلاس ششم شدم. یکی از دانشآموزان توجه مرا جلب کرد. به نظر میرسید کمی گوشهگیر و منزوی است و در کلاس احساس تنهابودن میکند. وقتی از معلم مدرسه در مورد او پرسیدم، تعریف کرد: «زهرا در دوستیابی و برقراری ارتباط با دانشآموزان و معلمان مشکل دارد. خودش این مسئله را با من در میان گذاشته است. فکر میکند بچهها از او خوششان نمیآید و نمیتواند بهراحتی دوست پیدا کند. او همچنین حس میکند رفتار معلمان هم با او، نسبت به سایر بچهها، فرق دارد و معلمان هم او را دوست ندارند.»
انزوا و گوشهگیری او باعث شد من صحبتی با اولیایش ترتیب دهم. طبق گفتههای زهرا و مادرش، این تبعیض ابتدا در خانواده او مشاهده شد. او تصور میکند همه بچهها و معلمان او را با بقیه مقایسه میکنند و حس خوبی نسبت به او ندارند. علاوه بر آن، متوجه شدم زهرا تکفرزند است و خواهر و برادری ندارد که با او همبازی باشند و تعامل داشته باشند.
رفتار زهرا با دوستانش را در کلاس و حیاط مدرسه مشاهده کردم. متوجه شدم این دانشآموز نسبت به دانشآموزان دیگر کمتر با دیگران صحبت میکند. علاوه بر آن، در کلاس هم فعالیت و گفتوگوی کمتری دارد.
علاوه بر مشاهده تأملی، بهدنبال پیداکردن دلایل این رفتارها و راهحلهایی برای بهبود آن هم بودم. در این مسیر از کتابها و مقالههای متعددی برای پیداکردن راهحل استفاده کردم.
نمونههایی از راهحلهای پیشنهادی من بدین شرح بودند:
1. بهخاطر اینکه دلیل این رفتار هم میتواند خود دانشآموز باشد و هم سایر بچهها، میتوانیم بهصورت کلی و عمومی در مورد مسئله دوستیابی در کلاس با آنها صحبت کنیم (بهطور مثال، در درس تفکر و سبک زندگی که به این مهارتهای کلی و مهم اشاره میکند). مثلاً میتوانیم از آنها بپرسیم نظرشان در مورد معیارهای دوست خوب چیست؟ سپس این موضوعها را مطرح کنیم که ویژگیهایی انتسابی که افراد نمیتوانند آنها را تغییر دهند، نباید باعث دوستنشدن آنها بشود (گاربر، استیفن،1392). مانند قد، اسم، عینکیبودن، لکنتداشتن. حتی اگر ویژگی منفیای در فرد وجود دارد، کمک کنیم از بین برود.
2. با دانشآموز بهصورت فردی صحبت کنیم و از او در مورد نحوه ارتباط و صمیمیبودنش با دیگر دانشآموزان بپرسیم.نظرش در مورد دوست خوب چیست؟ آیا در کلاسهای دیگر هم میلی به ارتباط و صمیمیشدن ندارد؟ خودش بهعنوان دوست خوب حاضر است چه ویژگیهایی داشته باشد و...(دی رمزی رابرت،1399).
3. از احادیث یا داستانهای قرآنی کمک بگیریم (تا به شخص خاصی اشاره نکنیم) و از ویژگیهای فرد خوب و مؤمن بگوییم (مانند رازداری، کمک به دیگران و مسخره نکردن) که باعث میشوند همه از او خوششان بیاید.
4. گروهی از دانشآموزان را که دوستان بیشتری دارند انتخاب کنیم و از سایر بچهها بپرسیم آنها چه ویژگیهای مثبتی دارند که باعث شده است دیگران آنها را دوست خود بدانند (سایر دانشآموزان هم سعی میکنند همان ویژگیها را در خود تقویت کنند. با این کار ویژگیهای مثبتی را که تابهحال بعضیها به آن دقت نکرده بودند درمییابند و الگو میشوند).
5. وقتی میخواهیم دانشآموز نمونه را انتخاب کنیم، حتماً یکی از معیارها را داشتن تعداد دوستهای بیشتر، همبازیها یا همگروهیهای بیشتر، در نظر بگیریم.
موارد اول و دوم از راهحلهایی بودند که من توانستم آنها را به اجرا برسانم؛ بدین شرح:
در دو جلسه اول ابتدا سعی کردم با صحبت و مشورت با معلم راهنما در مورد زهرا، موضوع اقدامپژوهی خودم را قطعی کنم. سپس به همراه معلم کلاس تلاش کردم دانشآموز مذکور را برای همکاری با خودم و جوابدادن به سؤالهایم راضی کنم. در جلسه سوم، بهصورت خصوصی در زنگ تفریح با خود دانشآموز صحبت کردم و برای واضحشدن مسئله، چند سؤال از او پرسیدم. بهطور مثال:
آیا کلاس دیگری خارج از زمان مدرسه میرود؟ بله
آیا در همان کلاسها هم دوست صمیمی ندارد یا ارتباط نزدیک نمیگیرد؟ هیچکسی را دوست خود نمیدانست.
آیا بین همسایهها کسی با سن و سال او زندگی میکند؟ بله
آیا توانسته با او ارتباط خوبی بگیرد؟ خیر (هرکسی را به دلیلی رد میکرد.)
اگر زهرا دوستی ندارد و تکفرزند هم هست، اوقات فراغت خود را چگونه میگذراند؟ تفریح او تماشای تلویزیون و سرگرمشدن با بازیهای مجازی بود.
در مدرسه چند نفر را دوست خود میداند؟ دو نفر (که این عدد نسبت به تعداد کل بچهها در کلاس یا مدرسه ناچیز است.)
در آخر به او اطمینان دادم میتواند با من هم بهعنوان دوست صحبت کند و اگر مسئلهای بود روی کمک من حساب کند.
در جلسه چهارم از او و البته چند دانشآموز دیگر خواستم ویژگیهای دوست خوب را از نظر خودشان برایم بنویسند (زهرا هم متناسب با آن ویژگیها، نفرات جدیدی را بهعنوان دوست خود معرفی کند). همچنین، از زهرا پرسیدم خودش بهعنوان دوست خوب چه ویژگیهایی دارد؟ و خواستم سعی کند همان ویژگیهایی را که از دیگران انتظار دارد، در خود هم تقویت کند تا آنها هم با او ارتباط نزدیکتری بگیرند.
بعد از چندین جلسه صحبتهای خصوصی با دانشآموز و جلبکردن اعتماد او، در جلسه هفتم کارورزی، خود دانشآموز از من خواست در زنگ تفریح با هم صحبت کنیم (چون به او گفته بودم میتواند همانند معلمش، هر وقت خواست، با من هم صحبت کند)؛ درباره دلیل حس ناخوشایندش به مدرسه، بچهها و رفتار برخی معلمان.
در جلسات پایانی، این دانشآموز را حداقل در زنگهای تفریح، با چندنفری که بهعنوان دوست خود معرفی میکرد دیدم (در حالیکه با آنها صحبت و بازی میکرد). نشاط این دانشآموز هم کمی بیشتر شده بود (هرچند این موضوع انتها و نقطه صد ندارد، اما تغییر محسوس بود).
حتی در جلسه هفتم زهرا با من ارتباط بهتری گرفت و به خواست خودش در زنگ تفریح با او حرف زدم و از مشکلات و دلیل نداشتن حس خوب نسبت به مدرسه برای من گفت.
در نهایت، با توجه به اینکه این رفتارها میتوانند در آینده و در دورههای بالاتر یا بهطور کلی در هر اجتماعی، برای فرد مشکلساز شوند، بالاخره به توجه و پیگیری برای بهبود نیاز دارند.
منابع
1. دی رمزی، رابرت (1399).5٠1 نکته برای معلمان. ترجمه دکتر مرتضی مجدفر. چاپ نهم. نشر قدیانی. تهران.
2. گاربر، استیفن (1392). چگونه با کودکم رفتار کنم. ترجمه شاهین خزعلی، هومن حسینینیک و احمد شریف تبریزی. چاپ سیوهشتم. نشر مروارید. تهران.
3. زارع خورمیزی، حسین. سعادتمند، زهره، کشتیآرای، نرگس (1399). فصلنامه آموزشی راهبردهای برقراری ارتباط مؤثر در کلاسهای چندپایه، مبتنی بر تجارب زیسته معلمان. شماره 25.