گروه تحقیقاتی اعزامی به شادرود، پس از بازدید از دو دبستان مزرعهشهر شادستان، به سه گروه تقسیم شدند. شادی، خانم معلّم و گوهرشاد بهعلاوهی چند دانشآموز دختر که مراقبت از گیاهان مدرسه در روز پنجشنبه نوبت آنها بود، به سمت بادامستان در انتهای شمالی مزرعهشهر رفتند.
پویا و همسر خانم معلّم با چند دانشآموز پسر دورهی ابتدایی که رسیدگی به مرغ و خروسها و برّه و بزغالههای مدرسه در روز پنجشنبه نوبتشان بود، به سمت گاوداری در انتهای شرقی مزرعهشهر رفتند. پدر، مادر و پارسا کوچولو هم مهمان آقای حسابی، رئیس شورای مردمی شادستان، بودند.
آقای حسابی توضیح داد که یکی از دلایل آبادانی شادستان، نحوهی ادارهی آن است. هر خانواده در شادستان یک نماینده دارد. نمایندههای هر ده خانواده، برای رشد و حلّ مسائل کوچه، محلّه و مزرعهشهرشان جلسات منظّمی برگزار میکنند. یک نفر از آنها به عنوان نماینده، در جلسهی دهنفرهی محلّی شرکت میکند. این گروههای مردمی آنقدر ادامه پیدا میکنند که در نهایت، هشت نفر مسئول پیگیری و اجرای پیشنهادها میشوند.
پدر همانطور که سعی میکرد در ذهنش تعداد حلقههای مردمی را محاسبه کند، متوجّه شد که مادر به خاطر خستگی سفر در حال چرتزدن است. پدر به روی خودش نیاورد و یک سؤال حسابی از آقای حسابی پرسید. سؤال پدر درمورد علّت خوب و کارآمد بودن روش ادارهی شادستان بود.
آقای حسابی گفت که شورای دانشآموزی مدرسه هم به همین صورت تشکیل میشود و بچّههای مدرسه قبلاً جزوهای دربارهی فایدههای این روش نوشتهاند. قرار شد که پدر جواب سؤال حسابیاش را در جزوهی بچّههای مدرسه پیدا کند.
آن شب گروه تحقیقاتی شادرود، بعد از خوردن نیمروی تخممرغهای دبستان پسرانه، یک جلسهی داغ برگزار کرد.
تا به حال به این فکر کردهاید که بهترین روش انتخاب اعضای شورای مدرسه چیست؟
ادامهی ماجرا را در شمارهی بعدی بخوان.